علمی - پژوهشی
سمیه بیگ قلعه جوقی؛ سید حسین سیدی
چکیده
مفهوم ادبیّتمتن و مؤلفههای آن، یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات در حوزه نقد ادبی به شمار میرود که علیرغم تلاشهای فراوان ناقدان و ادیبان هنوز برای آن تعریفی قطعی و مشخص ارائه نشده است؛ ادونیس نظریهپرداز و منتقد برجسته عرب، یکی از معدود ناقدانی میباشد که توانسته درباره ادبیّت نظریات جدیدی را مطرح سازد. دیدگاههای وی در این ...
بیشتر
مفهوم ادبیّتمتن و مؤلفههای آن، یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات در حوزه نقد ادبی به شمار میرود که علیرغم تلاشهای فراوان ناقدان و ادیبان هنوز برای آن تعریفی قطعی و مشخص ارائه نشده است؛ ادونیس نظریهپرداز و منتقد برجسته عرب، یکی از معدود ناقدانی میباشد که توانسته درباره ادبیّت نظریات جدیدی را مطرح سازد. دیدگاههای وی در این عرصه از حوزهی تعاریفی محدود، پیرامون شعر خارج گشته و وارد حوزه وسیعتری یعنی تئوری ادبیات گردیده است؛ لذا در مقاله حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی، مفهوم ادبیّت و مؤلفههایش را این بار از نگاه ادونیس موردمطالعه قراردادیم. آنچه بر ضرورت انجام چنین پژوهشی تأکید میکند، آن است که یافتن دیدگاه ویژهی ادونیس نسبت به موضوع ادبیّت و مؤلفههای آن زمینهساز درک صحیحتر نظریه شعر وی و برجسته ساختن جایگاه منحصربهفردش بهعنوان یک نظریهپرداز ادبی میگردد؛ ازاینرو هدف نگارندگان در این پژوهش تبیین سازی مفهوم ادبیت از منظر ادونیس میباشد که در راستای تحقق آن ابتدا، به تبیین مفهوم ادبیّت و مهمترین مؤلفههای آن را با تکیهبر نظرات ناقدان عربی و غربی پرداختیم سپس از طریق مقایسه این مبانی، با نظریات ادبی ادونیس تلاش نمودیم تا به دیدگاه ادبیّت وی دستیابیم. نتایج پژوهش حاکی از آن میباشد که ادونیس در نظریه ادبیتش واژهی شعریت را معادلی برای ادبیّت قرار داده و بمانند ناقدان غربی و عربی از ادبیّت بهعنوان نظریهای برای تأمل در داوریهای زیباییشناختی متن بهره گرفته است بعلاوه ازنظرش مرحله کتابت، بهمثابه حلقه پیوند میان مرحله اول (شفاهی) با مرحله سوم، (نوگرایی ادبی) میباشد و شعر در این مرحله به ساختاری باز با دیدگاههای متعددی تبدیل میگردد.
علمی - پژوهشی
زهرا احمدلو؛ ابوالفضل رضایی؛ محمد إبراهیم خلیفه شوشتری
چکیده
سیبویه برای استحکام بخشی تحلیلهای نحوی و وضع اصول نحوی از شواهد قرآنی بسیاری یاری گرفته است. این پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی به بررسی تحلیل شواهد قرآنی در باب (حذف) در الکتاب میپردازد. سپس به صورت تطبیقی به بررسی میزان و چگونگی تاثیر تعلیلهای سیبویه بر روی مفسرانی چون زجاج، زمخشری، طبرسی و فخرالدین رازی اشاره میشود. از جمله ...
بیشتر
سیبویه برای استحکام بخشی تحلیلهای نحوی و وضع اصول نحوی از شواهد قرآنی بسیاری یاری گرفته است. این پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی به بررسی تحلیل شواهد قرآنی در باب (حذف) در الکتاب میپردازد. سپس به صورت تطبیقی به بررسی میزان و چگونگی تاثیر تعلیلهای سیبویه بر روی مفسرانی چون زجاج، زمخشری، طبرسی و فخرالدین رازی اشاره میشود. از جمله اهداف این پژوهش بیان میزان پذیرش یافتههای نحوی سیبویه نسبت به شواهد قرآنی از جانب مفسران است. بررسیهای انجام شده، نشان میدهد، این مفسران بزرگ، به طور مستقیم (با ذکر نام) یا به صورت غیر مستقیم از تعلیلهای این دانشمند بزرگ نحوی بهره بردهاند. در تاثیر پذیری غیر مستقیم در اکثر موارد به واسطهی زجاج و یا زمخشری، دیدگاه سیبویه مورد پذیرش قرار گرفته است. از جمله نتایج این مقاله این است که سیبویه در تحلیل شواهد قرآنی توجه به قواعد نحوی و شیوهی بیان رایج در بین عربها و بافت کلام داشته است. یافتهها نشان داد که تاثیر پذیری مفسران از این عالم نحوی بیشتر به صورت غیر مستقیم است و همچنین تحلیلهای سیبویه در بیشتر موارد از جانب مفسران پذیرفته شده و در برخی موارد با نقد تند به خصوص از جانب فخر رازی و یا با نقد ملایم مواجه شده است. از دیگر نتایج این مقاله اشاره به رویکرد عقلگرایی در برخی از تحلیلهای سیبویه و چهار مفسر است.ین تحلیلهای سیبویه در بیشتر موارد از جانب مفسران پذیرفته شده و در برخی موارد با نقد تند به خصوص از جانب فخر رازی و یا با نقد ملایم مواجه شده است. از دیگر نتایج این مقاله اشاره به رویکرد عقلگرایی در برخی از تحلیلهای سیبویه و چهار مفسر است
علمی - پژوهشی
نقد ادبی
حجت رسولی؛ شلیر احمدی
چکیده
ابن طباطبا العلوی، ناقد برجستهٔ ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوهای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان همعصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابن طباطبا بهطور خاص به شعر بهعنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، بهگونهایکه ...
بیشتر
ابن طباطبا العلوی، ناقد برجستهٔ ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوهای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان همعصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابن طباطبا بهطور خاص به شعر بهعنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، بهگونهایکه از لابهلای گفتههای وی میتوان تفاوت ظریف میان گونههای متفاوت ادبی همچون نظم و نثر و شعر و بنیادهای متفاوت آثار ادبی را استنباط کرد. حال از آنجاییکه تمرکز ابن طباطبا بر صنعت شعری است و، از طرفی، برخی پژوهشگران بر این اعتقاد هستند که نقد قدیم عربی نقدی است صورت گرا، بر آن هستیم با استناد به آراء نقدی ابن طباطبا در عیارالشعر در چهارچوب اصول صورتگرایی روسی، از رویکردهای مهم نقدیِ اوایل قرن بیستم که بنیانگذاران آن، با قرار دادن ادبیّت متن بهعنوان موضوع علم ادبی، اصولی را با روشی علمی برای کشف قوانین سازندهٔ فرم ادبی بنا نهادند، نشان دهیم چه میزان میتوان ابن طباطبا را مشمول این حکم کلی دانست و وی را ناقدی با رویکرد صورتگرایی تلقی کرد. همچنین، چه میزان شواهد موجود در عیار الشعر این فرضیه را، که نقد ادبی عربی قدیم نقدی است صورتگرا، تقویت میکند. بنابراین، در این پژوهش آراء نقدی ابن طباطبا در کتاب عیار الشعر براساس شاخصههای اصلی رویکرد صورتگرایی روسی و با روش توصیفی- تحلیل محتوایی به بحث گذاشته شد. نتیجهٔ پژوهش نشان داد ابن طباطبا در رأس ناقدانی قرار دارد که رویکردی صورتگرایی دارد و آراء نقدی وی این فرضیه را، که نقد قدیم عربی نقدی صورتگراست، بیش از پیش تقویت میکند.
علمی - پژوهشی
سبک شناسی
احمد لامعی گیو
چکیده
توجّه به جایگاه و ویژگیهای ادبیّات زنان در نقد ادبی معاصر، همزاد گسترش و رونق زنانهنویسی و موضوعات مرتبط با این حوزه، بهویژه هویّت زنان، سبک گویشی و زبان آنان میباشد که هرکدام در قالب مؤلّفههای جزئیتر قابل تأمّل و مداّقه است. بهطوری که در این فضا میتوان به شناخت عناصر احساسی زنان و رویکردهای زیباشناسی گفتار آنان پیبرد. ...
بیشتر
توجّه به جایگاه و ویژگیهای ادبیّات زنان در نقد ادبی معاصر، همزاد گسترش و رونق زنانهنویسی و موضوعات مرتبط با این حوزه، بهویژه هویّت زنان، سبک گویشی و زبان آنان میباشد که هرکدام در قالب مؤلّفههای جزئیتر قابل تأمّل و مداّقه است. بهطوری که در این فضا میتوان به شناخت عناصر احساسی زنان و رویکردهای زیباشناسی گفتار آنان پیبرد. از جمله شعرای معاصر زن که کلامش را با رنگ عاطفه و شور احساس آمیخته و به ویژگیهای روح زنانگی پرداخته و آنها را با قلم وزین خود آراسته، خانم سوزان علیوان، شاعر لبنانی است. او در بیان اندیشهها و تفکّرات خود بر آن است تا دیدگاه جامعه عصرش را نسبت به زنان متحوّل ساخته و زن را الگوی عاطفهای صادق و کانون محبّت و سرزندگی معرّفی نماید و جوّ جامعهاش را متوجّه قابلیتها و تواناییهای نهفته زنان گرداند. در این مقاله سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی، به معرّفی این شاعر و ابعاد زیباشناسی زبان وی در چهار سطح آوایی، واژگانی، نحوی و ارتباطی در اشعارش پرداخته شود و مهمّتر اینکه زوایای شخصیّتی، هنر نویسندگی و روح زیبا و لطیف او در تبیین مقاصدش تشریح گردد. بیشکّ واکاوی جلوههای زیبای ادبیّات این شاعر و سبک گویشی او در تبیین موضوعات و معرّفی فرهنگ و اعتقادات، نشان روشنی از قدرت بیانی و ترسیم هنرآفرینی و اعجاز در سخن اوست که در قالب شعری لطیف و گفتاری دلنشین به جامعه ادبی، بهویژه زنان تقدیم می کند تا بدینوسیله جایگاه و منزلت زن را در اجتماع تشخّص بخشد و با رویکردی منطقی اندیشه جامعه را با حوزه فکری و عدالتخواهانه زن و باورهای فرهنگی را در قالب اشعاری لطیف بر پایه نظرات فمنیستی تحکیم بخشد.
مقاله پژوهشی
نقد ادبی
رسول خمر؛ سید مهدی نوری کیذقانی؛ عباس گنجعلی؛ حسین شمس آبادی
چکیده
چکیدهدر ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژهای نشان دادهاند. یکی از جلوههای نمادگرایی فراخوانی شخصیتهای مختلف تاریخی، مذهبی، اسطورهای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچۀ دادههای تاریخی و پیوند منطقی میان آنها به تاریخ ...
بیشتر
چکیدهدر ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژهای نشان دادهاند. یکی از جلوههای نمادگرایی فراخوانی شخصیتهای مختلف تاریخی، مذهبی، اسطورهای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچۀ دادههای تاریخی و پیوند منطقی میان آنها به تاریخ نمینگرد، بلکه از تجربیات خود و با توجه به شرایط کنونی جامعه خود به شخصیتهای تاریخی ابعادی را می-افزاید و بدینوسیله معناها و دلالتهای پویایی را که میخواهد به ذهن خواننده میرساند. یکی از شخصیتهای که در شعر برخی شاعران معاصر حضوری پرمعنا دارد، صحابی پیامبر و یار باوفای امام علی (ع) میثم تمار است. در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی چگونگی فراخوانی این شخصیت در شعر دو تن از شاعران معاصر عرب یعنی «جاسم الصحیح» از عربستان و «حسن آل حطیط العاملی» از لبنان مورد واکاوی قرار گرفته است. ازآنجاکه بر روی فراخوانی شخصیت میثم تمار در شعر معاصر عربی تاکنون پژوهشی انجام نگرفته است، بررسی و تحقیق درباره این موضوع، مهم و ضروری مینماید. یافتههای بحث نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی میثم چون حق مداری، حقگویی، صراحت سخن، پایداری در برابر ستمگران و رسواسازی آنها باعث شده دو شاعر مذکور با حس تجربۀ مشترک، شخصیت وی را محور قصاید خود قرار دهند. این دو شاعر با همزادپنداری خود و میثم به فراخوانی او در شعر خود پرداختهاند و سعی کردهاند مشکلات و نابسامانیهای سیاسی و فرهنگی جامعه و تجارب، دغدغهها و اندیشههای اصلاحی خویش از ورای شخصیت میثم به خواننده منتقل کنند.
علمی - پژوهشی
نشانه شناسی
گل افروز محبی؛ روح الله صیادی نژاد؛ امیرحسین رسول نیا؛ عباس اقبالی
چکیده
نقد ساختاری از جمله تحلیلهایی است که در راستای معنازایی در قرن بیستم و در پی نشانهشناسی سوسوری به شکوفایی رسید. «رولان بارت» _نشانهشناس و نظریهپرداز فرانسوی_ از جمله منتقدان ساختارگرایی است که اهمیّت نظریاتاش در پی تحوّلزایی و ماجراجویی نشانهشناختی و ایجاد نوعی نشاط فکری در تحلیلها، نقد مدرن و جریان ساختارگرایی ...
بیشتر
نقد ساختاری از جمله تحلیلهایی است که در راستای معنازایی در قرن بیستم و در پی نشانهشناسی سوسوری به شکوفایی رسید. «رولان بارت» _نشانهشناس و نظریهپرداز فرانسوی_ از جمله منتقدان ساختارگرایی است که اهمیّت نظریاتاش در پی تحوّلزایی و ماجراجویی نشانهشناختی و ایجاد نوعی نشاط فکری در تحلیلها، نقد مدرن و جریان ساختارگرایی میباشد. وی مدلی را مبتنی بر رمزگان جهت تحلیل متن ارائه نموده است که از ورای آن و با کمک بافت متن میتوان بدون نیاز به حضور مؤلف و تنها به کمک زبان گویای متن به تحلیل ساختار متون مختلف پرداخت. این مدل معناساز که رمزگان را صدای متن میشناسد متشکل از رمزگان هرمنوتیک یا معمّایی، رمزگان پروآیرتیک یا کنشی، رمزگان معنابنی یا ضمنی، رمزگان نمادین یا تقابلی و رمزگان فرهنگی یا ارجاعی است. هدف اصلی این مقاله، کاربرد رویکرد تحلیل بارت جهت معناکاوی و تفسیر متن سرودهی (لِکُلِّ امرِئٍ مِن دَهرِهِ ما تَعَوَّدا) اثر متنبی است که مبتنی بر روش توصیفیتحلیلی است. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که مدل رمزگانی بارت گویای حضور رمزگان در نقاط مختلف پیکرهی متن است و نوعی پراکندگی معنایی در سطح متن را نمایان میسازد که بر متون منظوم کلاسیک نیز قابل اجراست. ظهور رمزگان معمّایی سروده جهت معرفی سیفالدّوله است. رمزگان کنشی نیز جنگاوری وی را بهعنوان کنشگر اصلی، روایت میکند. رمزگان معنایی و نمادین در پی معناسازی برای دو شخیصت اصلی و فعّال متن یعنی سیفالدّوله و متنبی دو گروه خیر و شر را در مقابل هم قرار دادهاند. کلانرمزگان فرهنگی متن نیز نشانگر پیوند آن با عناصر اجتماعی و اعتقادی قدرت، تکسب، ایدئولوژی و تأثیرپذیری از آنهاست که در قسمت پایانی سروده نوعی معلومات عمومی را برای خواننده خلق مینماید.