معناشناسی
محمدجواد اسماعیل غانمی؛ علی ساکی؛ سهاد جادری
چکیده
لِلشاعر السّیِّدِ عَبدِالمُطَّلِبِ الحِلِّیِ اتجاهاتٌ عدیدةٌ فی قصائده، أهمُّها الاتجاه الدّینی؛ لأنه یُعدُّ من رجال الدّین، و قد تربَّی و تَرعرَعَ فی أسرةٍ عراقیةٍ، لها طوابع مذهبیة شیعیة. و قد تجلَّت مِعظمُ هذه الاتجاهات فی رثائه لأهل البیت عامة و الإمام الحسین (علیه السلام) خاصة، ذاکراً ما حدث له و لأهل بیته و أصحابه یوم الطف ...
بیشتر
لِلشاعر السّیِّدِ عَبدِالمُطَّلِبِ الحِلِّیِ اتجاهاتٌ عدیدةٌ فی قصائده، أهمُّها الاتجاه الدّینی؛ لأنه یُعدُّ من رجال الدّین، و قد تربَّی و تَرعرَعَ فی أسرةٍ عراقیةٍ، لها طوابع مذهبیة شیعیة. و قد تجلَّت مِعظمُ هذه الاتجاهات فی رثائه لأهل البیت عامة و الإمام الحسین (علیه السلام) خاصة، ذاکراً ما حدث له و لأهل بیته و أصحابه یوم الطف فی أرض کربلاء، حیث البطولات و التّضحیة و الفداء و من ثَمَّ الآهات و الویلات لأسرته. و فی بلورة الرّؤیة الرّثائیة، یظهر لنا الاتجاه الدّینی و المذهـبی و کذلک نلمس البعد التّأملی من خلال ذکر الأحداث الجسیمة، من ثمَّ ندرک البعد الاجتماعی و السّیاسی من خلال اتجاهاته الدّینیة و خاصة، انتماءاته للحکومة العثمانیة و من ثمَّ ولائه لرجال الدّین کالشّیخ سید کاظم الخراسانی. و فی ضوء هذا النّوع من الأدب تظهر فیه النّزعات و الرّغبات و اتخاذ المواقف الحاسمة. جاءت هذه المقالة لتبینَ مواقف الشّاعر الدّینیة من خلال الدّراسة التّحلیلیة، مُشیدین بمواقفه النبیلة و الشّجاعة من قضایا الأمّة الإسلامیة و الذّود عن الدّین الإسلامی و أهل البیت علیهم السّلام. بعض النتائج تشیر إلی أنّ السید اهتمَّ کثیراً حول تبیین مواقف الإمام الحسین (علیه السلام) و أصحابه و أهل بیته (علیهم السّلام) لمناصرة الحق و الدفاع عن مبادئ الشریعة حتی التضحیة والفداء و کذلک بعض رجال الدین الذین لفقوا بین الاجتهاد فی کسب العلوم الشرعیة و الجهاد فی سبیل الله. من خلال ذلک رسم لنا الشاعر صوراً مؤلمة من حوادث یوم الطف و ما جری من قتل و نهب و سبی حرم المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) فیظهر لنا إثر ذلک الاتجاه الدینی الذی اتخذه الشاعر لبیان ما حدث و جری لأصحاب الشریعة علی مدی التاریخ.
معناشناسی
الهام بابلی بهمه؛ سید محمد رضی مصطفوی نیا
چکیده
تطبیق رویکرد شاعرانگی نظریهپردازان بهعنوان چارچوب نظری در تحلیل اشعار شاعران و بازخوانی شعر آنان، میتواند در شناخت جنبههای کارآمدِ حوزه معرفتی شاعران، سهم بسزایی داشته باشد. بهکارگیری نظریه بوطیقای فضای گاستون باشلار (۱۹۶۲) بهعنوان یک نظریهپرداز فرانسوی که با نگاهی منحصر به فرد، به توصیف فضاهای زیسته میپردازد، ...
بیشتر
تطبیق رویکرد شاعرانگی نظریهپردازان بهعنوان چارچوب نظری در تحلیل اشعار شاعران و بازخوانی شعر آنان، میتواند در شناخت جنبههای کارآمدِ حوزه معرفتی شاعران، سهم بسزایی داشته باشد. بهکارگیری نظریه بوطیقای فضای گاستون باشلار (۱۹۶۲) بهعنوان یک نظریهپرداز فرانسوی که با نگاهی منحصر به فرد، به توصیف فضاهای زیسته میپردازد، میتواند در امکانسنجی بهکارگیری این رویکرد، در تحلیل شعر معاصر مؤثر باشد. از این رو، سرودههای مصطفی جمالالدین (۱۹۹۶)، شاعر شیعیِ عراقی با دارا بودن ظرفیتهای لازم، بهعنوان نمونه انتخاب شده تا رویکرد وی، بهمنزله چارچوب نظری در تحلیل اشعار، استفاده شود. در پرتو اهمیت مسئله، پژوهش حاضر با تبیینِ کلیِ رهیافت بوطیقای فضای باشلار، در توصیف پدیدار فضا، و سنجشْ در نمونههای منتخب، با رویکرد کیفی و روش کتابخانهای توصیفی – تحلیلی به تطبیق نظریه باشلار بر دیوان شاعر مذکور میپردازد. از آنجاکه معیار، مفاهیمِ شاخص و بنیادی باشلار در بوطیقای فضا (مکان، فضا، مکانکاوی، مکاندوستی) بهمثابه مفاهیمی کاربردی و نه صرفاً نظری است. بنابراین، نویسنده مهمترین شاخصهای این نگرش تحلیلی را در نمونهها واکاوی کرده، و فضا، خانه و تخیل آن، بهعنوان یکی از مهمترین جنبههای بررسی انگارهها و تصاویر شاعرانه بررسیشدهاند. از دستاوردهای پژوهش آن است که شناخت فضا در شعر جمالالدین، اهمیت ویژهای در شناخت جهان ذهنی شاعر دارد. در شعر وی، فضا صبغهای وجودی، حسی، عاطفی داشته و بازنمودی از سکنی گزیدن شاعر است. از طرفی، فضا، نحوه مواجه شاعر با جهان بهمنزله مأمنی برای تخیل و سرپناهی روانی را متجلی کرده و عنصر فضا با جهان خیالیِ وی، پیوند خورده و مفهوم فضا و خانه تصویری از آرامش، صمیمت و حضور است. در یک نگاه کلی، از شعر جمالالدین چنین برمیآید که در یک مفهوم هستیشناسی عمومی در رابطهای شاعرانه که میان خرد و کلان وجود دارد، میتوان فضا را درک کرد. همخوانی و انطباق اغلب سرودههای شاعر با رهیافت بوطیقای فضای باشلار بهویژه در مفهوم مکاندوستی و توان این رویکرد پدیدارشناختی در تحلیل متون شعری، نیز از یافتههای پژوهش است.
معناشناسی
رمضان رضائی؛ زهرا نصری؛ محمدرضا اسلامی
چکیده
جادوی مجاورت یکی از مهمترین مباحث در تحلیل ساختار موسیقایی شعر است که موردتوجه پژوهشگران واقعشده و شامل محورهای همنشینی و جانشینی است. جادوی مجاورت به معنای توازنهای موسیقایی و آوایی در متن است. محورهای جانشینی و همنشینی از مهمترین ابزارهای مطرح شده در نقد فرمالیستی و علم معناشناسی به شمار میآیند. رابطه جانشینی، پیوند ...
بیشتر
جادوی مجاورت یکی از مهمترین مباحث در تحلیل ساختار موسیقایی شعر است که موردتوجه پژوهشگران واقعشده و شامل محورهای همنشینی و جانشینی است. جادوی مجاورت به معنای توازنهای موسیقایی و آوایی در متن است. محورهای جانشینی و همنشینی از مهمترین ابزارهای مطرح شده در نقد فرمالیستی و علم معناشناسی به شمار میآیند. رابطه جانشینی، پیوند موجود میان واحدهایی است که به جای هم انتخاب میشوند و در همان سطح، واحدهای تازهای پدید میآورند. در محور همنشینی ارتباط واژه با واژههای پیش و پس از آن بررسی میشود. موسیقی مشترک بین واژهها بدون در نظر گرفتن بعد معنایی آنها منجر به حضور واژهها در کنار هم میگردد. محور جانشینی و همنشینی شیوهای برای تعیین ویژگیهای سبک هنری و ادبی به شمار میآید. این پژوهش قصد دارد تأثیر جادوی مجاورت را در آفرینش معنا و موسیقی به روش توصیفی - تحلیلی در حماسة «مجد الإسلام» واکاوی نماید. عاملی که بر ضرورت انجام این جستار تأکید میکند، تبیین روشهای مؤثر در آفرینش معنا، هارمونی و موسیقی شعر احمد محرم و کشف زیباییهای فنی و سبکی در حماسه «مجد الإسلام» برای مخاطب است. یافتههای این جستار حاکی از آن است که رابطه جانشینی و همنشینی موجب انسجام و اتحاد معنایی در حماسه «مجد الإسلام» شده است. همنشینی درست کلمات، عرصه را برای تمایز سبک این اثر حماسی فراهم کرده است. بهکارگیری صنایع ادبی و همنشینی آنها در کنار هم و بهرهمندی از مشخصات آوایی سبب هماهنگی و ایجاد موسیقی ویژهای در این اثر شده است و بدین ترتیب مفاهیم و معناها با تأکید بیشتری ذکر شده است. گزینش صحیح واژهها در این اثر حماسی موجب توجه بیشتر مخاطب به اشعار احمد محرم میشود؛ چراکه هنگامیکه واژهای در معنای صحیح استفاده شود انسان مشتاق آن شده و این موسیقی برخاسته از کلمات سبب فخیم شدن سخن میشود.
معناشناسی
یوسف متقیان نیا؛ عبدالوحید نویدی
چکیده
قد حاول العدید من الباحثین وعلماء الاجتماع البحث عن الصراع الاجتماعی وظواهره ونتائجه فی المجتمع البشری. وکان أحد هؤلاء العلماء والباحثین هو لویس کوزر الذی قدم نظریة ممنهجة ومتقنة عن هذه الظاهرة. لقد تأثر کوزر بالفکر المارکسی وأکد علی أنّ الصراع الاجتماعی ینشأ عندما تتصادم الأهداف غیر المتوافقة، سواء کانت ملموسة أو غیر ملموسة. وقد ...
بیشتر
قد حاول العدید من الباحثین وعلماء الاجتماع البحث عن الصراع الاجتماعی وظواهره ونتائجه فی المجتمع البشری. وکان أحد هؤلاء العلماء والباحثین هو لویس کوزر الذی قدم نظریة ممنهجة ومتقنة عن هذه الظاهرة. لقد تأثر کوزر بالفکر المارکسی وأکد علی أنّ الصراع الاجتماعی ینشأ عندما تتصادم الأهداف غیر المتوافقة، سواء کانت ملموسة أو غیر ملموسة. وقد یکون هذا الصراع نتیجة التنافس على الموارد المحدودة أو السلطة أو الأعراف. وبما أن هناک علاقة متجذّرة ومتماسکة بین الأدب والمجتمع فیتأثر بسیاقه المجتمعی، ویمکن القول بأن کل نص أدبی هو تجربة اجتماعیة، وأداة تقویمیة للمجتمع تأخذ علی عاتقها تبیین الصراعات الاجتماعیة والحدّ منها، کما أنه مرآة صادقة تکشف عن مساوئ المجتمع ومهاویه وترسم اتجاهات الأشخاص والمجموعات المختلفة. وبما أنّ روایة «أدرکها النّسیان» هی روایة الطبقة المحرومة المضطهدة فتُصوّر صراعهم مع أصحاب السلطة، فیسعی الباحثان دراستها مستخدمَینِ المنهجَ الوصفی التحلیلی، معتمدینِ علی المحاور المقترحة فی نظریة کوزر، من أجل تحلیل ودراسة التمثلات الصراعیة ودورها فی تشکیل العلاقات الاجتماعیة والأیدیولوجیة والخطاب السائد فی الروایة. وأما الذی دفع الباحثین إلی اختیار هذا الموضوع، فهو أنّ دراسة الأدب لاسیما الروایة من منظور علم الاجتماع وتوظیف الآلیات السوسیولوجیة تقدم رؤیة جدیدة ودقیقة فی التحلیل والتأسیس. ومن أهم النتائج التی توصل إلیها البحث هی أنّ جمیع أنواع الصراعات کانت حاضرة فی النص وفق نظریة کوزر حیث لعبت السلطة دورًا حاسمًا فی الصراع الواقعی، وعندما أدرک بطلا الروایة أنهما بعیدانِ عن القرارات السیاسیة والمصیریة زادت المشاحنات والتوترات مع السلطة ووضعت الصراع غیر واقعیّ، وکانت الصراعات الخارجیة نتیجة للنظرة الدونیة والمحتقرة للآخر/المرأة، وأما الصراع الداخلی فیتمثَّل غالبًا فی الأهداف والمعتقدات المتضاربة داخل مجتمع الروایة حیث تری المصالح الشخصیة هی الهدف الأساس.
معناشناسی
عزت ملاابراهیمی؛ پروانه صالحی فارسانی
چکیده
ادبیات از نقض ارتباطها و هنجارگریزیها شکل میگیرد و ساختار روایت و القا گفتمان آثار روایی تا حدود زیادی وابسته به همین هنجارگریزیها و خروج از معیارهاست. در همین راستا و برای بررسی بخشی از این آشناییزداییها، نظریه «اصول همکاری» از جانب محقق زبانشناس و فیلسوف بریتانیایی «هربرت پل گرایس» (1913- 1988) مورد اهتمام ...
بیشتر
ادبیات از نقض ارتباطها و هنجارگریزیها شکل میگیرد و ساختار روایت و القا گفتمان آثار روایی تا حدود زیادی وابسته به همین هنجارگریزیها و خروج از معیارهاست. در همین راستا و برای بررسی بخشی از این آشناییزداییها، نظریه «اصول همکاری» از جانب محقق زبانشناس و فیلسوف بریتانیایی «هربرت پل گرایس» (1913- 1988) مورد اهتمام است؛ او در نظریه خود از چهار اصل «کمیّت»، «کیفیت»، «ارتباط» و «روش» سخن میگوید که گوینده ملزم به رعایت آن در گفتار و نوشتار است. با این وجود عدم رعایت این موارد در متن نشانگر ضعف و خروج اثر از دایره ادبیت نیست؛ بلکه به نظر گرایس در این صورت معانی ضمنی و تلویحی را به ارمغان دارد که کشف و بررسی آنها برای شناخت و نقد گفتمان و بنمایههای اثر ، مؤثر و کارا است. این مقاله با اتکاء بر روش توصیفی – تحلیلی و با کاربست این نظریه بر روی رمان «ساعت بغداد» (2016) شهد الراوی سعی میکند معانی پنهان و لایهای زیرین گفتمانی و معنایی اثر را کشف و بررسی کند. مقاله ساعت بغداد از شهد الراوی، نویسنده زن جوان عراقی، پیرامون موضوع جنگ و اشغال در دهههای اخیر در عراق به نگارش درآمده و نویسنده با دغدغههای اجتماعی و سیاسی، زندگی شهروندان زن جامعه خویش را بازگو میکند. نتایج پژوهش نشان میدهد نویسنده هر کدام از این چهار اصل را در مقاطعی از رمان برای تجسم دقیق گفتمان جنگ و شخصیتپردازی کارآمد از دختران عراقی درگیر اشغال عراق بعد از سال 2003 نقض کرده است.