علی اکبر محسنی؛ شیوا صادقی
چکیده
تودورف با نظریة نحو روایتی خود که جنبهای از جوانب سه گانة معنایی و کلامی و نحوی بود، سازوکار نو و مستقلی برای هر اثر ادبی خصوصاً در زمینة داستان تعریف نمود و آن را در دو بخش اسطورهای و ایدئولوژیک قرارداد. این الگو میتوان بسیاری از تعارضات و اندیشههای نادرست حاکم بر جوامع بشر را کشف نموده و راه حل مناسبی برای آنها ارائه داد. ...
بیشتر
تودورف با نظریة نحو روایتی خود که جنبهای از جوانب سه گانة معنایی و کلامی و نحوی بود، سازوکار نو و مستقلی برای هر اثر ادبی خصوصاً در زمینة داستان تعریف نمود و آن را در دو بخش اسطورهای و ایدئولوژیک قرارداد. این الگو میتوان بسیاری از تعارضات و اندیشههای نادرست حاکم بر جوامع بشر را کشف نموده و راه حل مناسبی برای آنها ارائه داد. این مقاله سعی دارد تا بر اساس نظریة تودورف، به بررسی ساختارهای روایتی داستان کوتاه و ایدئولوژیک (کرامة زوجتی) عبدالقدوس بپردازد و ضمن نشاندادن توانایی این نظریه در بررسی ساختهای عمقی داستان در کنار ساختهای سطحی آن، به این پرسش پاسخ دهد که ایدئولوژی حاکم بر این داستان چیست و از چه طریقی به مخاطب انتقالیافته است؟ پس از بررسی لایههای روساختی و معنایی مشخص شد ایدئولوژی حاکم بر داستان معطوف به قربانی شدن زنان در روابطی است که مردان خیانت میکنند که عبدالقدوس آن را با افعال، اسماء و صفات به نمایش میگذارد. و با استفاده از کنشها و شخصیتها، تصویری عینی به مخاطب ارائه میدهد.
علی اکبر احمدی چناری
چکیده
عنصر شخصیت بهعنوان اصلی ترین ساختمایه روایی در هر داستان، نقش به سزایی در روند پردازش پیرنگ و شکل گیری رویدادها و حرکت رو به جلو هر متن روایی دارد. کتاب «العواصف» جبران، در بردارنده داستانهایی کوتاه است که نویسنده در آن، مؤلفه شخصیت و شیوههای پردازش آن را مورد توجه ویژه ای قرار داده است. در پژوهش پیش رو، با هدف مشخص نمودن میزان ...
بیشتر
عنصر شخصیت بهعنوان اصلی ترین ساختمایه روایی در هر داستان، نقش به سزایی در روند پردازش پیرنگ و شکل گیری رویدادها و حرکت رو به جلو هر متن روایی دارد. کتاب «العواصف» جبران، در بردارنده داستانهایی کوتاه است که نویسنده در آن، مؤلفه شخصیت و شیوههای پردازش آن را مورد توجه ویژه ای قرار داده است. در پژوهش پیش رو، با هدف مشخص نمودن میزان توانمندی جبران در پرداخت شخصیت های داستانی و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا تعاریف و تقسیمبندیهای شخصیت بهعنوان بخش تئوری پژوهش ارائه شده است و در ادامه، داستان های این مجموعه در دو ساحت انواع شخصیتها (ایستا، پویا، جامع و ساده) و شیوه های شخصیت پردازی (توصیف مستقیم و غیر مستقیم: کنش و اکشن، دیالوگ و مونولوگ) مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج جستار پیش رو حکایت از آن دارد که بیشتر شخصیت های این مجموعه از نوع ایستا و ساده اند و در شیوه های شخصیت پردازی، گفتگو و توصیف مستقیم بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است.
علی نوروزی؛ فاطمه صحرایی
چکیده
محور اصلی این مقاله ، اثبات حاکمیت جوّ سوررئالیستی بر اولین مجموعه از داستان های کوتاه زکریا تامر، با عنوان«صهیل الجواد الابیض»است. این نویسنده ی معاصر سوری اگر چه در اولین گام های ادبی خود تحت تأثیر مستقیم آثار برجسته جهانی از قبیل آثار سارتر، کامو و کافکا بوده است، اما توانست است جسورانه قالب های کلاسیک را درنوردیده و به مکاتب ادبی ...
بیشتر
محور اصلی این مقاله ، اثبات حاکمیت جوّ سوررئالیستی بر اولین مجموعه از داستان های کوتاه زکریا تامر، با عنوان«صهیل الجواد الابیض»است. این نویسنده ی معاصر سوری اگر چه در اولین گام های ادبی خود تحت تأثیر مستقیم آثار برجسته جهانی از قبیل آثار سارتر، کامو و کافکا بوده است، اما توانست است جسورانه قالب های کلاسیک را درنوردیده و به مکاتب ادبی وجهه محلی دهد . تامر از جنبش های ادبی متأثر شد تا با استفاده از آنها به بیان مشکلات بومی و منطقه ای خود بپردازد. احساس پوچی، مرگ اندیشی، پناه بردن به عالم رؤیا و خیال پردازی نمونه های معدودی از ادبیات سوررئالیستی است که وی هنرمندانه آن را در این مجموعه به تصویر کشیده است. در این پژوهش، نخست مهم ترین اصول و مبانی سوررئالیسم را بر شمرده ایم، تا با تکیه بر این مبانی، رد پای این مکتب تأثیرگذار ادبی را در این مجموعه دنبال کنیم. لازم به ذکر است، کل مجموعه که شامل یازده داستان کوتاه می باشد دستمایه این پژوهش قرار گرفته است تا با استناد به نمونه هایی از تصاویر ارائه شده ، حاکمیت تفکر سوررئالیستی بر این اثر ادبی را اثبات کنیم.