نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
2 دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
3 استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
چکیده
از میان روانشناسانی چون آدلر1، یونگ2، فروید3، اریک فروم4، لاکان5 و... که تحلیلی روانکاوانه به ادبیات و هنر داشتهاند، میتوان گفت که رویکرد روانشناختی آدلر به این دو مقوله، با استناد به محوریت تأثیر "احساس نقص" در شکلگیری ادبیات یک شاعر، از جامعیت بالاتری برخوردار بوده است. آدلر رویکرد فکری خود را برمبنای احساس حقارت بنا نهاد؛ بدین معنا که شکلگیری بسیاری از مؤلفههای هنری و ادبی بهنوعی برخاسته از احساس نقصی سرکوبشده است که با تکیه بر مکانیسم جبران به منصه ظهور رسیدهاند. در حوزه ادبیات، ادونیس و شاملو از جمله سرایندگان بنام معاصرند که تأثیر بسزایی بر روند تصویر و معنا در حوزه شعر داشتهاند. آنها گرایش سنتگرا به شعر را مردود دانسته و با تکیه بر شناختی جامع از مسیر ذهنی انسان امروزی به موسیقی و مفهوم شعر جهتگیری خاصی دادهاند که با رنگ و لعابی روانشناختی همراه بوده است. جستار پیشرو میکوشد تا با تکیه بر نقد تطبیقی، گفتگومندی متن و روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی روانشناسی فردی دو شاعر پرداخته، سپس محورهای حاصل از احساس حقارت موجود در ادبیات آنها را در قالب فرایندهایی چون "جابجایی"6، "آرمانگرایی"7 و "انکار"8 موردبررسی و واکاوی قرار دهد. قدر مسلم اینکه، دوران کودکی و افت وخیزهای فردی دو شاعر، ضمن ایجاد ذهنیتی منحصربهفرد در آنها، رویکرد ادبی خاصی از آنها بهجای گذاشته و همین مسئله، زمینه شکست هنجارهای ساختاری و معنایی را در زمینه هنریشان ایجاد کرده است. این جستار، بر مبنای مکتب آمریکایی، اصالت اشتراک موجود در متن هنری دو شاعر را با محوریت مکانیسم جبران، مطمح نظر قرار داده است
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله