علمی - پژوهشی
سمیه بیگ قلعه جوقی؛ سید حسین سیدی
چکیده
مفهوم ادبیّتمتن و مؤلفههای آن، یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات در حوزه نقد ادبی به شمار میرود که علیرغم تلاشهای فراوان ناقدان و ادیبان هنوز برای آن تعریفی قطعی و مشخص ارائه نشده است؛ ادونیس نظریهپرداز و منتقد برجسته عرب، یکی از معدود ناقدانی میباشد که توانسته درباره ادبیّت نظریات جدیدی را مطرح سازد. دیدگاههای وی در این ...
بیشتر
مفهوم ادبیّتمتن و مؤلفههای آن، یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات در حوزه نقد ادبی به شمار میرود که علیرغم تلاشهای فراوان ناقدان و ادیبان هنوز برای آن تعریفی قطعی و مشخص ارائه نشده است؛ ادونیس نظریهپرداز و منتقد برجسته عرب، یکی از معدود ناقدانی میباشد که توانسته درباره ادبیّت نظریات جدیدی را مطرح سازد. دیدگاههای وی در این عرصه از حوزهی تعاریفی محدود، پیرامون شعر خارج گشته و وارد حوزه وسیعتری یعنی تئوری ادبیات گردیده است؛ لذا در مقاله حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی، مفهوم ادبیّت و مؤلفههایش را این بار از نگاه ادونیس موردمطالعه قراردادیم. آنچه بر ضرورت انجام چنین پژوهشی تأکید میکند، آن است که یافتن دیدگاه ویژهی ادونیس نسبت به موضوع ادبیّت و مؤلفههای آن زمینهساز درک صحیحتر نظریه شعر وی و برجسته ساختن جایگاه منحصربهفردش بهعنوان یک نظریهپرداز ادبی میگردد؛ ازاینرو هدف نگارندگان در این پژوهش تبیین سازی مفهوم ادبیت از منظر ادونیس میباشد که در راستای تحقق آن ابتدا، به تبیین مفهوم ادبیّت و مهمترین مؤلفههای آن را با تکیهبر نظرات ناقدان عربی و غربی پرداختیم سپس از طریق مقایسه این مبانی، با نظریات ادبی ادونیس تلاش نمودیم تا به دیدگاه ادبیّت وی دستیابیم. نتایج پژوهش حاکی از آن میباشد که ادونیس در نظریه ادبیتش واژهی شعریت را معادلی برای ادبیّت قرار داده و بمانند ناقدان غربی و عربی از ادبیّت بهعنوان نظریهای برای تأمل در داوریهای زیباییشناختی متن بهره گرفته است بعلاوه ازنظرش مرحله کتابت، بهمثابه حلقه پیوند میان مرحله اول (شفاهی) با مرحله سوم، (نوگرایی ادبی) میباشد و شعر در این مرحله به ساختاری باز با دیدگاههای متعددی تبدیل میگردد.
علمی - پژوهشی
زهرا احمدلو؛ ابوالفضل رضایی؛ محمد إبراهیم خلیفه شوشتری
چکیده
سیبویه برای استحکام بخشی تحلیلهای نحوی و وضع اصول نحوی از شواهد قرآنی بسیاری یاری گرفته است. این پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی به بررسی تحلیل شواهد قرآنی در باب (حذف) در الکتاب میپردازد. سپس به صورت تطبیقی به بررسی میزان و چگونگی تاثیر تعلیلهای سیبویه بر روی مفسرانی چون زجاج، زمخشری، طبرسی و فخرالدین رازی اشاره میشود. از جمله ...
بیشتر
سیبویه برای استحکام بخشی تحلیلهای نحوی و وضع اصول نحوی از شواهد قرآنی بسیاری یاری گرفته است. این پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی به بررسی تحلیل شواهد قرآنی در باب (حذف) در الکتاب میپردازد. سپس به صورت تطبیقی به بررسی میزان و چگونگی تاثیر تعلیلهای سیبویه بر روی مفسرانی چون زجاج، زمخشری، طبرسی و فخرالدین رازی اشاره میشود. از جمله اهداف این پژوهش بیان میزان پذیرش یافتههای نحوی سیبویه نسبت به شواهد قرآنی از جانب مفسران است. بررسیهای انجام شده، نشان میدهد، این مفسران بزرگ، به طور مستقیم (با ذکر نام) یا به صورت غیر مستقیم از تعلیلهای این دانشمند بزرگ نحوی بهره بردهاند. در تاثیر پذیری غیر مستقیم در اکثر موارد به واسطهی زجاج و یا زمخشری، دیدگاه سیبویه مورد پذیرش قرار گرفته است. از جمله نتایج این مقاله این است که سیبویه در تحلیل شواهد قرآنی توجه به قواعد نحوی و شیوهی بیان رایج در بین عربها و بافت کلام داشته است. یافتهها نشان داد که تاثیر پذیری مفسران از این عالم نحوی بیشتر به صورت غیر مستقیم است و همچنین تحلیلهای سیبویه در بیشتر موارد از جانب مفسران پذیرفته شده و در برخی موارد با نقد تند به خصوص از جانب فخر رازی و یا با نقد ملایم مواجه شده است. از دیگر نتایج این مقاله اشاره به رویکرد عقلگرایی در برخی از تحلیلهای سیبویه و چهار مفسر است.ین تحلیلهای سیبویه در بیشتر موارد از جانب مفسران پذیرفته شده و در برخی موارد با نقد تند به خصوص از جانب فخر رازی و یا با نقد ملایم مواجه شده است. از دیگر نتایج این مقاله اشاره به رویکرد عقلگرایی در برخی از تحلیلهای سیبویه و چهار مفسر است
علمی - پژوهشی
نقد ادبی
حجت رسولی؛ شلیر احمدی
چکیده
ابن طباطبا العلوی، ناقد برجستهٔ ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوهای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان همعصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابن طباطبا بهطور خاص به شعر بهعنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، بهگونهایکه ...
بیشتر
ابن طباطبا العلوی، ناقد برجستهٔ ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوهای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان همعصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابن طباطبا بهطور خاص به شعر بهعنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، بهگونهایکه از لابهلای گفتههای وی میتوان تفاوت ظریف میان گونههای متفاوت ادبی همچون نظم و نثر و شعر و بنیادهای متفاوت آثار ادبی را استنباط کرد. حال از آنجاییکه تمرکز ابن طباطبا بر صنعت شعری است و، از طرفی، برخی پژوهشگران بر این اعتقاد هستند که نقد قدیم عربی نقدی است صورت گرا، بر آن هستیم با استناد به آراء نقدی ابن طباطبا در عیارالشعر در چهارچوب اصول صورتگرایی روسی، از رویکردهای مهم نقدیِ اوایل قرن بیستم که بنیانگذاران آن، با قرار دادن ادبیّت متن بهعنوان موضوع علم ادبی، اصولی را با روشی علمی برای کشف قوانین سازندهٔ فرم ادبی بنا نهادند، نشان دهیم چه میزان میتوان ابن طباطبا را مشمول این حکم کلی دانست و وی را ناقدی با رویکرد صورتگرایی تلقی کرد. همچنین، چه میزان شواهد موجود در عیار الشعر این فرضیه را، که نقد ادبی عربی قدیم نقدی است صورتگرا، تقویت میکند. بنابراین، در این پژوهش آراء نقدی ابن طباطبا در کتاب عیار الشعر براساس شاخصههای اصلی رویکرد صورتگرایی روسی و با روش توصیفی- تحلیل محتوایی به بحث گذاشته شد. نتیجهٔ پژوهش نشان داد ابن طباطبا در رأس ناقدانی قرار دارد که رویکردی صورتگرایی دارد و آراء نقدی وی این فرضیه را، که نقد قدیم عربی نقدی صورتگراست، بیش از پیش تقویت میکند.
علمی - پژوهشی
سبک شناسی
احمد لامعی گیو
چکیده
توجّه به جایگاه و ویژگیهای ادبیّات زنان در نقد ادبی معاصر، همزاد گسترش و رونق زنانهنویسی و موضوعات مرتبط با این حوزه، بهویژه هویّت زنان، سبک گویشی و زبان آنان میباشد که هرکدام در قالب مؤلّفههای جزئیتر قابل تأمّل و مداّقه است. بهطوری که در این فضا میتوان به شناخت عناصر احساسی زنان و رویکردهای زیباشناسی گفتار آنان پیبرد. ...
بیشتر
توجّه به جایگاه و ویژگیهای ادبیّات زنان در نقد ادبی معاصر، همزاد گسترش و رونق زنانهنویسی و موضوعات مرتبط با این حوزه، بهویژه هویّت زنان، سبک گویشی و زبان آنان میباشد که هرکدام در قالب مؤلّفههای جزئیتر قابل تأمّل و مداّقه است. بهطوری که در این فضا میتوان به شناخت عناصر احساسی زنان و رویکردهای زیباشناسی گفتار آنان پیبرد. از جمله شعرای معاصر زن که کلامش را با رنگ عاطفه و شور احساس آمیخته و به ویژگیهای روح زنانگی پرداخته و آنها را با قلم وزین خود آراسته، خانم سوزان علیوان، شاعر لبنانی است. او در بیان اندیشهها و تفکّرات خود بر آن است تا دیدگاه جامعه عصرش را نسبت به زنان متحوّل ساخته و زن را الگوی عاطفهای صادق و کانون محبّت و سرزندگی معرّفی نماید و جوّ جامعهاش را متوجّه قابلیتها و تواناییهای نهفته زنان گرداند. در این مقاله سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی، به معرّفی این شاعر و ابعاد زیباشناسی زبان وی در چهار سطح آوایی، واژگانی، نحوی و ارتباطی در اشعارش پرداخته شود و مهمّتر اینکه زوایای شخصیّتی، هنر نویسندگی و روح زیبا و لطیف او در تبیین مقاصدش تشریح گردد. بیشکّ واکاوی جلوههای زیبای ادبیّات این شاعر و سبک گویشی او در تبیین موضوعات و معرّفی فرهنگ و اعتقادات، نشان روشنی از قدرت بیانی و ترسیم هنرآفرینی و اعجاز در سخن اوست که در قالب شعری لطیف و گفتاری دلنشین به جامعه ادبی، بهویژه زنان تقدیم می کند تا بدینوسیله جایگاه و منزلت زن را در اجتماع تشخّص بخشد و با رویکردی منطقی اندیشه جامعه را با حوزه فکری و عدالتخواهانه زن و باورهای فرهنگی را در قالب اشعاری لطیف بر پایه نظرات فمنیستی تحکیم بخشد.
مقاله پژوهشی
نقد ادبی
رسول خمر؛ سید مهدی نوری کیذقانی؛ عباس گنجعلی؛ حسین شمس آبادی
چکیده
چکیدهدر ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژهای نشان دادهاند. یکی از جلوههای نمادگرایی فراخوانی شخصیتهای مختلف تاریخی، مذهبی، اسطورهای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچۀ دادههای تاریخی و پیوند منطقی میان آنها به تاریخ ...
بیشتر
چکیدهدر ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژهای نشان دادهاند. یکی از جلوههای نمادگرایی فراخوانی شخصیتهای مختلف تاریخی، مذهبی، اسطورهای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچۀ دادههای تاریخی و پیوند منطقی میان آنها به تاریخ نمینگرد، بلکه از تجربیات خود و با توجه به شرایط کنونی جامعه خود به شخصیتهای تاریخی ابعادی را می-افزاید و بدینوسیله معناها و دلالتهای پویایی را که میخواهد به ذهن خواننده میرساند. یکی از شخصیتهای که در شعر برخی شاعران معاصر حضوری پرمعنا دارد، صحابی پیامبر و یار باوفای امام علی (ع) میثم تمار است. در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی چگونگی فراخوانی این شخصیت در شعر دو تن از شاعران معاصر عرب یعنی «جاسم الصحیح» از عربستان و «حسن آل حطیط العاملی» از لبنان مورد واکاوی قرار گرفته است. ازآنجاکه بر روی فراخوانی شخصیت میثم تمار در شعر معاصر عربی تاکنون پژوهشی انجام نگرفته است، بررسی و تحقیق درباره این موضوع، مهم و ضروری مینماید. یافتههای بحث نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی میثم چون حق مداری، حقگویی، صراحت سخن، پایداری در برابر ستمگران و رسواسازی آنها باعث شده دو شاعر مذکور با حس تجربۀ مشترک، شخصیت وی را محور قصاید خود قرار دهند. این دو شاعر با همزادپنداری خود و میثم به فراخوانی او در شعر خود پرداختهاند و سعی کردهاند مشکلات و نابسامانیهای سیاسی و فرهنگی جامعه و تجارب، دغدغهها و اندیشههای اصلاحی خویش از ورای شخصیت میثم به خواننده منتقل کنند.
علمی - پژوهشی
نشانه شناسی
گل افروز محبی؛ روح الله صیادی نژاد؛ امیرحسین رسول نیا؛ عباس اقبالی
چکیده
نقد ساختاری از جمله تحلیلهایی است که در راستای معنازایی در قرن بیستم و در پی نشانهشناسی سوسوری به شکوفایی رسید. «رولان بارت» _نشانهشناس و نظریهپرداز فرانسوی_ از جمله منتقدان ساختارگرایی است که اهمیّت نظریاتاش در پی تحوّلزایی و ماجراجویی نشانهشناختی و ایجاد نوعی نشاط فکری در تحلیلها، نقد مدرن و جریان ساختارگرایی ...
بیشتر
نقد ساختاری از جمله تحلیلهایی است که در راستای معنازایی در قرن بیستم و در پی نشانهشناسی سوسوری به شکوفایی رسید. «رولان بارت» _نشانهشناس و نظریهپرداز فرانسوی_ از جمله منتقدان ساختارگرایی است که اهمیّت نظریاتاش در پی تحوّلزایی و ماجراجویی نشانهشناختی و ایجاد نوعی نشاط فکری در تحلیلها، نقد مدرن و جریان ساختارگرایی میباشد. وی مدلی را مبتنی بر رمزگان جهت تحلیل متن ارائه نموده است که از ورای آن و با کمک بافت متن میتوان بدون نیاز به حضور مؤلف و تنها به کمک زبان گویای متن به تحلیل ساختار متون مختلف پرداخت. این مدل معناساز که رمزگان را صدای متن میشناسد متشکل از رمزگان هرمنوتیک یا معمّایی، رمزگان پروآیرتیک یا کنشی، رمزگان معنابنی یا ضمنی، رمزگان نمادین یا تقابلی و رمزگان فرهنگی یا ارجاعی است. هدف اصلی این مقاله، کاربرد رویکرد تحلیل بارت جهت معناکاوی و تفسیر متن سرودهی (لِکُلِّ امرِئٍ مِن دَهرِهِ ما تَعَوَّدا) اثر متنبی است که مبتنی بر روش توصیفیتحلیلی است. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که مدل رمزگانی بارت گویای حضور رمزگان در نقاط مختلف پیکرهی متن است و نوعی پراکندگی معنایی در سطح متن را نمایان میسازد که بر متون منظوم کلاسیک نیز قابل اجراست. ظهور رمزگان معمّایی سروده جهت معرفی سیفالدّوله است. رمزگان کنشی نیز جنگاوری وی را بهعنوان کنشگر اصلی، روایت میکند. رمزگان معنایی و نمادین در پی معناسازی برای دو شخیصت اصلی و فعّال متن یعنی سیفالدّوله و متنبی دو گروه خیر و شر را در مقابل هم قرار دادهاند. کلانرمزگان فرهنگی متن نیز نشانگر پیوند آن با عناصر اجتماعی و اعتقادی قدرت، تکسب، ایدئولوژی و تأثیرپذیری از آنهاست که در قسمت پایانی سروده نوعی معلومات عمومی را برای خواننده خلق مینماید.
علمی - پژوهشی
نقد ادبی
سمیه نیک فر؛ اردشیر صدر الدینی؛ مصطفی یگانی
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی، نظریهای نظاممند از نورمن فرکلاف است که برای تحلیل آثاری که در پیوند نزدیک با شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه تولید میشوند مناسب است و برای بررسی نحوه بازگویی آنچه در جامعه میگذرد کارایی قابل ملاحظهای دارد. این نظریه در سه سطح، توصیف به بررسی صوری و فرمی اثر از جهت واژگان و تعابیر به کار رفته و در سطح تفسیر ...
بیشتر
تحلیل گفتمان انتقادی، نظریهای نظاممند از نورمن فرکلاف است که برای تحلیل آثاری که در پیوند نزدیک با شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه تولید میشوند مناسب است و برای بررسی نحوه بازگویی آنچه در جامعه میگذرد کارایی قابل ملاحظهای دارد. این نظریه در سه سطح، توصیف به بررسی صوری و فرمی اثر از جهت واژگان و تعابیر به کار رفته و در سطح تفسیر به کردار گفتمانی در اثر و میزان تأثیر گفتمان یا گفتمانهای رایج و هژمونی غالب و در سطح تبیین به بازتاب کردار اجتماعی به چگونگی بازتاب مسائل اجتماعی در اثر میپردازد. «شهدالروای»، نویسنده جوان و تازهکار عراقی، دو اثر مهم خود را در دهه دوم قرن بیست و یکم به نگارش درآورده است و اثر نخست او به نام «ساعة بغداد» (ساعت بغداد) تحسین ناقدان و مخاطبان زیادی را برانگیخته است. این مقاله با توجه به پیوند رمان حاضر با مسائل سیاسی و اجتماعی چند دهه گذشته و کنونی کشور عراق به ویژه ماجرای جنگ و اشغال، به تحلیل گفتمان انتقادی رمان برای کشف عاملیت شرایط اجتماعی و گفتمانهای مولَّد جامعه میپردازد. نتیجه نشان می-دهد که نویسنده بسیاری از عناصر صوری و فرمی اثر در ذیل تأثیرپذیری از شرایط اجتماعی ناگوار جنگ و محاصره و اشغال با محوریت تحریض گفتمان مهاجرت در خدمت بازگویی شرایط جامعه و ایجاد راهکار برای حل معضل آن برآمده است.. در نتیجه اثر به یک کنشگر اجتماعی فعال که قابلیت بازتولید و همراهی با روند مبارزاتی گفتمانی جامعه دارد، تبدیل شده است.نتیجه نشان می-دهد که نویسنده بسیاری از عناصر صوری و فرمی اثر در ذیل تأثیرپذیری از شرایط اجتماعی ناگوار جنگ و محاصره و اشغال با محوریت تحریض گفتمان مهاجرت در خدمت بازگویی شرایط جامعه و ایجاد راهکار برای حل معضل آن برآمده است..
علمی - پژوهشی
زبان شناسی
شهریار همتی؛ حامد پورحشمتی
چکیده
تحتلّ القریة مکانةً شاهقةً فی حرکة الخطاب السردیّ المعاصر ویزهر استدعاؤها السردیّ فی رحاب مضامین القصائد وبؤرة صورها المغریة. تمسک القریة بشحنات مفهوماتیّة مختلفة تتطوّر وظائفها فی شتّی المواقف علی أساس نوع تعامل الشاعر ومدی علاقاته مع مواضیع ترتبط بالمکان ارتباطاً واقعیّاً أو حلمیّاً. بین ألوان الأمکنة المفتوحة، اخترنا القریة ...
بیشتر
تحتلّ القریة مکانةً شاهقةً فی حرکة الخطاب السردیّ المعاصر ویزهر استدعاؤها السردیّ فی رحاب مضامین القصائد وبؤرة صورها المغریة. تمسک القریة بشحنات مفهوماتیّة مختلفة تتطوّر وظائفها فی شتّی المواقف علی أساس نوع تعامل الشاعر ومدی علاقاته مع مواضیع ترتبط بالمکان ارتباطاً واقعیّاً أو حلمیّاً. بین ألوان الأمکنة المفتوحة، اخترنا القریة فی شعر محمّد عفیفی مطر لما تخفیه من قُوّة إیحائیّة لمعرفة طیّات حیاته وخاصّة ما یعود إلی ذکریاته السعیدة والمصاعب الّتی تخطر بباله طوال تجاربه الشعریّة المختلفة ویدعوه إلی مزید من التجاوب والانفعال. تمتاز القریة فی شعره بتقابلها مع المدینة وما تضمّه من مواقف ثنائیّة جدیدة تساعد الشاعر علی تحقیق أسلوب التقاطب المکانیّ فیها؛ لأنّ الشاعر ما زال یسعی أن یقدّم إدراکاً أوسع وأشمل لمعانیها التقلیدیّة العابرة الّتی تسجّلت فی ذهن القارئ وینظر إلیها بنظرة ذات بصمات انزیاحیة جدیدة. ینظر الشاعر إلی القریة بوصفها مکاناً فیه آلیّات وملامح سردیّة مرفقة بدلالات ومعانٍ درامیّة ثریّة ویولی أهمیّة قصوی لمشاهد قریة مسقط رأسه وحاجات أبنائها أو جودة توظیفها فی نطاق الصور الفنّیّة. الوظائف السردیّة الّتی تتمیّز بها القریة فی شعره جعلت القارئ یلتقی بمجموعة من الأحداث الواقعیّة أو غیر المتناسقة مع الواقع الملموس وتدعوه إلی المزید من التعاطف والمشارکة فی مسار السرد. تبتغی هذه الدراسة باتّباعها النهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تتناول سردیّة القریة فی شعر محمّد عفیفی مطر وتدلّ حصیلتها علی أنّ الشاعر یعمل فی وصف القریة دور سارد عالم یحضر فی مسیرة أحداثها حضوراً فاعلاً ویقدّمها فی ثلاث محاور أساسیّة یمکن تتبّعها فی نوستالجیا القریة الّتی تخصّ طفولة الشاعر وماضیه، ثمّ التعبیر عن یوتوبیا القریة الّتی تعمد إلی صور متفائلة من طبیعتها الفاتنة ومظاهرها الثریّة البکرة والنقیة، وفی النهایة صورة مأساویّة قاتمة تتعلّق عادةً بنوع حیاتها الطبیعیّة والاجتماعیّة وقحولة أرضها وعَوَز أبنائها وجوعهم.
علمی - پژوهشی
الهام خادمی؛ مرضیه آباد؛ محمد جواد مهدوی؛ مهدی کرمانی
چکیده
خوانش تطبیقی بازتاب هویت در رمانِ نوجوانِ عربی و فارسی براساس نظریه اریک اریکسون (مطالعه موردی: فاتن و هستی)چکیدهدر این پژوهش به بررسی هویت در دو رمان نوجوان عربی و فارسی براساس نظریه رشد روانیاجتماعی اریک هامبورگر اریکسون پرداخته شده است. در این نظریه، نوجوانی در مرحله پنجم قرار دارد و چالش اصلی این دوران، بحران هویت، البته نه به ...
بیشتر
خوانش تطبیقی بازتاب هویت در رمانِ نوجوانِ عربی و فارسی براساس نظریه اریک اریکسون (مطالعه موردی: فاتن و هستی)چکیدهدر این پژوهش به بررسی هویت در دو رمان نوجوان عربی و فارسی براساس نظریه رشد روانیاجتماعی اریک هامبورگر اریکسون پرداخته شده است. در این نظریه، نوجوانی در مرحله پنجم قرار دارد و چالش اصلی این دوران، بحران هویت، البته نه به معنای مخاطرهآمیز آن است. دو رمان بررسیشده عبارتاند از: فاتن، اثر فاطمه شرفالدین نویسنده لبنانی و هستی، اثر فرهاد حسنزاده نویسنده ایرانی. فاتن در فضای جنگ داخلی لبنان (1985) و هستی در اوایل جنگ ایران و عراق (1980) روایت میشود و شخصیتهای اصلی در هر دو دختران نوجوان هستند. رمانهای نوجوان شرف الدین به تحلیل و نقد اوضاع اجتماعی لبنان، اهتمام دارد. در رمانهای نوجوان حسنزاده رویکرد توانمندسازی و آگاهیبخشی به دختران به صورت برجستهای نمود دارد. پژوهشها از یک سو بر اهمیت مرحله نوجوانی و ضرورت شکلگیری هویت موفق در این مرحله تأکید دارد و از سوی دیگر، غفلت پژوهشگران ادبی از این دوران را نشان میدهد؛ به همین دلیل در پژوهش حاضر، با بهرهگیری از نظریه اریکسون و با استفاده از روش توصیفیتحلیلی و با رویکرد ادبیات تطبیقی، این دو اثر بررسی شد. نتایج پژوهش نشان میدهد، در رمانهای فاتن و هستی، ویژگیهای نوجوان براساس نظریه رشد روانیاجتماعی اریکسون در سه دستهبندی قرار میگیرد: 1. بحران هویت؛ 2. هویتیابی که خود شامل زیرمجموعههای همانندسازی، دریافت حمایت جامعوی، اعتراض نوجوان به نظام ارزشی بزرگسالان و عشق در نوجوانی است؛ 3. تعهد. از بررسی جایگاه هویت و چالشهای هویتی نوجوانان در رمانهای فاتن و هستی، نتیجهگیری میشود که ترغیب جدی مخاطب نوجوان به کسب هویت سالم و موفق از طریق تحصیل، مطالعه و معاشرت با افراد ذیصلاح، هدف اصلی دو رمان است. کلیدواژهها: هویت، رمان نوجوان، اریک هامبورگر اریکسون، فاطمه شرفالدین، فرهاد حسنزاده.