سبک شناسی
سید عدنان اشکوری؛ عبدالله حسینی؛ هدی یزدان
چکیده
این پژوهش قصد دارد تا ضمن واکاوی مؤلفههای رئالیسم جادویی در رمان تونسی "وقائع المدینة الغریبة"، دریابد که "عبد الجبار العش"، نویسندۀ این رمان، چگونه با تکیهبر ژانر رئالیسم جادویی یا نمایش واقعیتها از دریچۀ امور شگفتانگیز و خیالی توانسته است به آسودگی به بیان مشکلات و کاستیهای سیاسی و اجتماعی بپردازد. موفقیت این رمان عربی ...
بیشتر
این پژوهش قصد دارد تا ضمن واکاوی مؤلفههای رئالیسم جادویی در رمان تونسی "وقائع المدینة الغریبة"، دریابد که "عبد الجبار العش"، نویسندۀ این رمان، چگونه با تکیهبر ژانر رئالیسم جادویی یا نمایش واقعیتها از دریچۀ امور شگفتانگیز و خیالی توانسته است به آسودگی به بیان مشکلات و کاستیهای سیاسی و اجتماعی بپردازد. موفقیت این رمان عربی در دریافت جایزۀ ادبی کومار تونس و ناشناخته بودن این رماننویس تونسی در میان جامعۀ ادبی و دانشگاهی ایران، یکی از ضرورتهای این پژوهش را تببین میکند؛ مورد بعدی بیان یک سری انتقادات سیاسی و اجتماعی در این رمان است که تنها به جامعه تونس محدود نمیشود و بهگونهای با مسائل جامعۀ امروزی ما نیز همپوشانی دارد. نگارندگان پژوهش، پس از بررسی این رمان به روش توصیفی-تحلیلی دریافتند که نویسنده با تکیهبر مؤلفههایی مانند: طرح وقایع شگفتانگیز، نمادپردازی، تقابل مدرنیته و سنت، درونمایۀ سیاسی-اجتماعی و همچنین توصیفات اکسپرسیونیستی -که ازجمله مؤلفههای مشترک داستانهای رئالیسم جادویی شمرده میشوند- موفق شده است، عمق و گستردگی مشکلات اجتماعی و سیاسی جامعۀ تونس را بیان کند و از این رهگذر با آگاهی دادن به خواننده، او را برای ایجاد تغییر در جامعه ترغیب سازد. العش در این داستان، مرز واقعیت و خیال را کمرنگ میسازد. او زبان طنزآمیز خود را به عنوان چاشنی به خدمت میگیرد تا بتواند تلخترین و سیاهترین وقایع روز جامعه را در قابی جذاب برای مخاطبان خود به تصویر بکشد. پس از طرح وقائع شگفتانگیز، حضور نمادها در این داستان سهم چشمگیری را به خود اختصاص میدهد. علت این امر آن است که کشف امور پیچیده برای ذهن مخاطبان از جذابیت بیشتری برخوردار است؛ بنابراین العش در شخصیتپردازی و هنگام بیان انتقادات خود، نمادپردازی را چارۀ کار خویش قرار میدهد.
سید علی میرحسینی؛ سید عدنان اشکوری؛ علی اسودی؛ هومن ناظمیان؛ عبدالله حسینی
چکیده
رمزگان یا صورت تأویل شده رمز بر اساس سیاق سخن و چیدمان طولی و عرضی اجزای آن، یکی از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین طرق رسیدن به لایههای نهان هر سروده یا نوشتار ادبی و کشف وجوه نامحسوس آن به شمار میآید که شاعر یا نویسنده در آن از رمز به گستره مشهودی بهرهبرداری کرده باشد. نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی پس از ارائه ...
بیشتر
رمزگان یا صورت تأویل شده رمز بر اساس سیاق سخن و چیدمان طولی و عرضی اجزای آن، یکی از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین طرق رسیدن به لایههای نهان هر سروده یا نوشتار ادبی و کشف وجوه نامحسوس آن به شمار میآید که شاعر یا نویسنده در آن از رمز به گستره مشهودی بهرهبرداری کرده باشد. نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی پس از ارائه تعریفی جامع از مفهوم رمز، با تکیه بر نظریه دنیل چندلر مبنی بر آفریده شدن رمزگان تازه از بطن رمز ادبی مستعمل و امکان طبقهبندی آن در زیر مجموعههای گوناگون مانند اجتماعی، سیاسی و یا حتی تفسیری و زبانی به بازخوانی شعر محمد عفیفی مطر میپردازد. این بازخوانی به بررسی سیاقی سروده وی یعنی تبیین تأثیرپذیری هر رمز از واژگان و تعابیر هر عبارت و میزان این اثربخشی در آفرینش معانی تازه و بدیع اهتمام دارد. این پژوهش قصد دارد تا نوآوری محمد عفیفی مطر در سرودن اشعار عمیق و لایهبندی شده با بهکارگیری رموز مستعمل ادبی و خلق رمزگان تازه به واسطه آنها را شرح داده و حاصل را به یاری نظریه دنیل چندلر طبقهبندی نماید. شاعر همواره در تلاش بوده است تا از رمز تنها بهرهبرداری ادبی نکرده بلکه با استفاده از آن سعی داشته تا گاهی در لباس یک مصلح اجتماعی و گاه در کسوت یک ناقد سیاسی به اصلاح جامعه و نقد وضع سیاسی مواجه با خود بپردازد؛ وی در این امر تنها به شرح نقطه ضعف موجود اکتفا نکرده و به طرح راه حلی مطلوب از نظر خود نیز پرداخته است.
حسین آشوری؛ محمد صالح شریف عسکری؛ سید عدنان اشکوری؛ علی پیرانی شال
چکیده
ممعناشناسی و دلالتهای معنایی یک متن، از مهمترین مسائل مورد توجه پژوهشگران است. عبدالقاهر جرجانی از جمله پژوهشگرانی است که به این موضوع، توجه داشت. وی با تکیه بر حاکمیت منظور مؤلف در شناخت معانی متن، نظریه معنیالمعنی را ارائه کرد. این نظریه عامل تمایز میان زبان عادی و شعری است و معنای ثانویهای به متن ادبی میافزاید. در دهههای ...
بیشتر
ممعناشناسی و دلالتهای معنایی یک متن، از مهمترین مسائل مورد توجه پژوهشگران است. عبدالقاهر جرجانی از جمله پژوهشگرانی است که به این موضوع، توجه داشت. وی با تکیه بر حاکمیت منظور مؤلف در شناخت معانی متن، نظریه معنیالمعنی را ارائه کرد. این نظریه عامل تمایز میان زبان عادی و شعری است و معنای ثانویهای به متن ادبی میافزاید. در دهههای اخیر مکتبهای ساختارگرایی و ساختارشکنی با نقض این نظریه، شیوههای جدیدی جایگزین درک متن کردند. ساختارگرایی، متن را در فهم معنا کافی میداند و ساختارشکنی، فهم معنا را به خواننده میسپرد و نظریه تعدد خوانش ها یا مرگ مؤلف را مطرح میکند.
پژوهش حاضر بر آن است تا روند تحول معنیالمعنی را از آغاز شکلگیری تاکنون و سه روش کشف معانی موجود در متن را بررسی کند. یافتههای پژوهش نشان میدهد 1. معنیالمعنی به دو گانگی معنا در یک متن و امکان کشف معنایی واضح از طریق ادراک منظور مؤلف معتقد است؛ 2. بلاغتپژوهان معاصر، تغییراتی در معنیالمعنی ایجاد کرده و رکن جدیدی بدان افزودند؛ 3. ساختارگرایان و ساختارشکنان، اعتباری برای معنیالمعنی قائل نیستند. ساختارگرایی بر سیاق متن در شناخت معنا مبتنی است و ساختارشکنی بر ادراک خواننده جهت کشف معانی متن استوار است.