زبان شناسی
عطاءاله ریکی کوته؛ بهار صدیقی
چکیده
استعاره مفهومی ابزاری نو از علوم شناختی است که با تکیهبر وضعیت شناختی انسان به مفهومسازی مفاهیم انتزاعی و غیرعینی میپردازد. در این شیوه درک مفاهیم انتزاعی و ناآشنا (حوزه مقصد) بهوسیلهی حوزههای مفهومی عینی و ملموس دیگر (حوزه مبدأ) صورت میگیرد. مهمترین مسئله در استعاره مفهومی وجود تناظرهایی نظاممند میان دو حوزهی مبدأ ...
بیشتر
استعاره مفهومی ابزاری نو از علوم شناختی است که با تکیهبر وضعیت شناختی انسان به مفهومسازی مفاهیم انتزاعی و غیرعینی میپردازد. در این شیوه درک مفاهیم انتزاعی و ناآشنا (حوزه مقصد) بهوسیلهی حوزههای مفهومی عینی و ملموس دیگر (حوزه مبدأ) صورت میگیرد. مهمترین مسئله در استعاره مفهومی وجود تناظرهایی نظاممند میان دو حوزهی مبدأ و مقصد است که از آن بهعنوان نگاشت یاد میشود. قرآن کریم سرشار از مفاهیم انتزاعی همانند «کفر» و «ایمان» است که بهمنظور درک بهتر آنها ضرورت دارد تا از شیوههای نوین تحلیل مفاهیم، بهویژه از استعاره مفهومی در تحلیل این مفاهیم و شیوه مفهومسازیشان استفاده کرد. پژوهش حاضر بر مبنای روش تحلیلی-توصیفی به هدف شناسایی و تحلیل استعارههای مفهومی متعلق به مفاهیم «کفر» و «ایمان» در آیات مبارکه شش جزء آخر قرآنکریم انجام شده است تا شیوه بیان مفاهیم انتزاعی توسط قرآنکریم آشکار گردد. با تحلیل استعارههای مفهومی در این بخش از قرآنکریم میتوان به این نتیجه رسید که قرآنکریم با بیان مفاهیم انتزاعی به شیوه استعاره مفهومی وضعیت شناختی انسان را مبنایی برای بیان مفاهیم کفر و ایمان قرار داده است و از آن در راستای مفهومسازی استفاده کرده است. مفهوم «کفر» بهعنوان حوزه مقصد با مفاهیمی شناخته شده همچون تاریکی، آلودگی، رویگردانی، جنگ، نیروی بازدارنده از ایمان و عدم کارایی حواس مفهومسازی شده است و مفاهیمی همچون نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و جهتِ راست به مفهومسازی «ایمان» میپردازند. با تحلیل این استعارهها میتوان ایمان را به منزله نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و شیء باارزشی که در جهت راست قرار دارد معرفی نمود و کفر را بهمنزله تاریکی، آلودگی، رویگردانی، جنگ و نیروی بازدارنده از ایمان در نظر گرفت.
محمد فاضلی
چکیده
در یکی از جلسات درس که به «نهجالبلاغه» اختصاص یافته بود، در مأخذ مورد بحث ما «خطبه ایمان» در کنار دیگر مطالب مطرح گردید؛ خطبهای ده سطری با محتوایی متنوع، فشرده و پرنغز، موجز و سؤالبرانگیز، نیازمند تفسیر و تأویل، در عباراتی گاهی بهظاهر از هم گریز. این ویژگیها باعث شد تا ذهن نگارنده را در آن سوی کلاس و درس درگیر کند و چراهای ...
بیشتر
در یکی از جلسات درس که به «نهجالبلاغه» اختصاص یافته بود، در مأخذ مورد بحث ما «خطبه ایمان» در کنار دیگر مطالب مطرح گردید؛ خطبهای ده سطری با محتوایی متنوع، فشرده و پرنغز، موجز و سؤالبرانگیز، نیازمند تفسیر و تأویل، در عباراتی گاهی بهظاهر از هم گریز. این ویژگیها باعث شد تا ذهن نگارنده را در آن سوی کلاس و درس درگیر کند و چراهای چند پیش آورد. درین گیرودار رهایی از چراها، چون به شروح عربی معتبر و اوّلیه و نزدیک به زمان تدوین «نهجالبلاغه» و سائر مآخذ ائمه فن رجوع شد، با دو پدیدۀ جدید روبهروگشتم که موجب گفتار در پیش رو گردید و مرا در حال حاضر از دیگر مباحث گرفت. این دو پدیده: یکی -افزودن قسمی تازه بر متن «نهجالبلاغه» از «ایمان» بود توسط شارحی برجسته و نامآور. دیگری -در ارتباط با همبستگی دو جمله بود که چنین مینمودند از هم گریزانند، و پاسخ یکی از چراهای نگارنده. این دو پدیدۀ جدید در فضایی از اندیشه و تأمل مورد بحث و بررسی دقیق قرار میگیرند، قوت و ضعفها در آیینۀ اخلاص تجسم مییابد، تا آنجا که نویسندۀ مقاله هم درین محفل آیینه گردان محض نباشد.