علمی - پژوهشی
سبک شناسی
علی نجفی ایوکی
چکیده
مبارزه در راه عقیده و تلاش برای آزادی و دستیابی به عدالت اجتماعی، ازجمله بنمایههای اساسی شعر شاعران معاصر عربی است. یکی از شگردهایی که شاعران برای ترسیم خواستهها و رؤیاهای خود به آن تمایل نشان دادهاند، بهرهگیری از چهرههای مبارز و الگوپذیری از آنها در متن شعری است. در میان شخصیتهای دخالتداده شده در شعر معاصر عربی، ...
بیشتر
مبارزه در راه عقیده و تلاش برای آزادی و دستیابی به عدالت اجتماعی، ازجمله بنمایههای اساسی شعر شاعران معاصر عربی است. یکی از شگردهایی که شاعران برای ترسیم خواستهها و رؤیاهای خود به آن تمایل نشان دادهاند، بهرهگیری از چهرههای مبارز و الگوپذیری از آنها در متن شعری است. در میان شخصیتهای دخالتداده شده در شعر معاصر عربی، «جمیله بوحیرد» یکی از شخصیتهای مهم و تأثیرگذار الجزائر به علت داشتن تجربه مبارزاتی با استعمار فرانسه و تحمل شکنجه و رنجهای طولانی در زندانها، بهعنوان الگویی مناسب، موردتوجه شاعران قرارگرفته و با دلالتهای مختلف، حجم انبوهی از گفتمانهای سیاسی شاعران را به خود اختصاص داده است. برخی از آن شاعران همچون نازک الملائکه، عبدالمعطی حجازی، بدرشاکر السیاب، نزار قبانی و عبدالوهاب البیاتی تمرکز ویژهای بر این شخصیت نمودند و تلاش کردند با کاربست راهبردهای مختلف، از رهگذر این چهره، مفاهیم متعدد ذهنی خود را بهصورت ملموس و عینی برای مخاطبان ترسیم نمایند. در پرتو حضور پررنگ و محوری چهره یادشده در گفتمان شعری شاعران و بار معناییای که بر دوش میکشد، پژوهش حاضر میکوشد با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی، از راهبردهای فراخوانی این شخصیت، میزان حضور و نحوه دخالتدهی وی در شعر شاعران یادشده پرده بردارد و به تحلیل گفتمان و تشریح دلالتهای این شخصیت در متن شعری آنان بپردازد تا گامی در فهم دقیقتر شعر معاصر برداشته باشد. نتایج تحقیق حکایت از این دارد که جمیله بوحیرد به عنوان یک الگو و کنشگر فعال، در گفتمانهای سیاسی در زمینه استعمارستیزی و بازستانی هویت از دست رفته، در بستر شعر شاعران مورد مطالعه ایفای نقش داشته است. در فرایند مفهومسازی، حضور این چهره در سرودهها به صورت محوری بوده و در راستای کاهش فاصله عاطفی با او، به نام وی در آن متون تصریح شده است.
علمی - پژوهشی
زبان شناسی
عطاءاله ریکی کوته؛ بهار صدیقی
چکیده
استعاره مفهومی ابزاری نو از علوم شناختی است که با تکیهبر وضعیت شناختی انسان به مفهومسازی مفاهیم انتزاعی و غیرعینی میپردازد. در این شیوه درک مفاهیم انتزاعی و ناآشنا (حوزه مقصد) بهوسیلهی حوزههای مفهومی عینی و ملموس دیگر (حوزه مبدأ) صورت میگیرد. مهمترین مسئله در استعاره مفهومی وجود تناظرهایی نظاممند میان دو حوزهی مبدأ ...
بیشتر
استعاره مفهومی ابزاری نو از علوم شناختی است که با تکیهبر وضعیت شناختی انسان به مفهومسازی مفاهیم انتزاعی و غیرعینی میپردازد. در این شیوه درک مفاهیم انتزاعی و ناآشنا (حوزه مقصد) بهوسیلهی حوزههای مفهومی عینی و ملموس دیگر (حوزه مبدأ) صورت میگیرد. مهمترین مسئله در استعاره مفهومی وجود تناظرهایی نظاممند میان دو حوزهی مبدأ و مقصد است که از آن بهعنوان نگاشت یاد میشود. قرآن کریم سرشار از مفاهیم انتزاعی همانند «کفر» و «ایمان» است که بهمنظور درک بهتر آنها ضرورت دارد تا از شیوههای نوین تحلیل مفاهیم، بهویژه از استعاره مفهومی در تحلیل این مفاهیم و شیوه مفهومسازیشان استفاده کرد. پژوهش حاضر بر مبنای روش تحلیلی-توصیفی به هدف شناسایی و تحلیل استعارههای مفهومی متعلق به مفاهیم «کفر» و «ایمان» در آیات مبارکه شش جزء آخر قرآنکریم انجام شده است تا شیوه بیان مفاهیم انتزاعی توسط قرآنکریم آشکار گردد. با تحلیل استعارههای مفهومی در این بخش از قرآنکریم میتوان به این نتیجه رسید که قرآنکریم با بیان مفاهیم انتزاعی به شیوه استعاره مفهومی وضعیت شناختی انسان را مبنایی برای بیان مفاهیم کفر و ایمان قرار داده است و از آن در راستای مفهومسازی استفاده کرده است. مفهوم «کفر» بهعنوان حوزه مقصد با مفاهیمی شناخته شده همچون تاریکی، آلودگی، رویگردانی، جنگ، نیروی بازدارنده از ایمان و عدم کارایی حواس مفهومسازی شده است و مفاهیمی همچون نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و جهتِ راست به مفهومسازی «ایمان» میپردازند. با تحلیل این استعارهها میتوان ایمان را به منزله نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و شیء باارزشی که در جهت راست قرار دارد معرفی نمود و کفر را بهمنزله تاریکی، آلودگی، رویگردانی، جنگ و نیروی بازدارنده از ایمان در نظر گرفت.
علمی - پژوهشی
نقد ادبی
اویس محمدی
چکیده
الصبار نوشتۀ سحر خلیفه بیانگر ذهنیت ملت استعمار زدۀ فلسطین در دهههای پایانی قرن بیستم است. این داستان شخصیتهای بسیاری دارد که هرکدام نمایانگر بخشی از این ذهنیتاند. با تحلیل روانکاوانۀ شخصیتهای داستان، میتوان لایههای پنهان آن را رمزگشایی کرد و ذهنیت جامعۀ فلسطینی، در نیمۀ دوم قرن بیستم را درک نمود. طبق دیدگاه فروید، ...
بیشتر
الصبار نوشتۀ سحر خلیفه بیانگر ذهنیت ملت استعمار زدۀ فلسطین در دهههای پایانی قرن بیستم است. این داستان شخصیتهای بسیاری دارد که هرکدام نمایانگر بخشی از این ذهنیتاند. با تحلیل روانکاوانۀ شخصیتهای داستان، میتوان لایههای پنهان آن را رمزگشایی کرد و ذهنیت جامعۀ فلسطینی، در نیمۀ دوم قرن بیستم را درک نمود. طبق دیدگاه فروید، روان انسان (خودآگاه و ناخودآگاه) از سه بخش شکلگرفته است. بخش نخست، نهاد است که دربردارندۀ خواستههای طبیعی نخستین انسان و غریزۀ لذت و حیات است. رویارویی کودک با واقعیت، سبب شکلگیری بخشی واقعبین و منطقی در نهاد میشود که فروید آن را «من» مینامد. در ادامه روند رشد انسان، بخشی به نام «فرامن»، از دل «من» جدا میشود. فرامن، بعد آرمانگرا و اخلاقمدار ذهن است که همواره نهاد را به خاطر تمایلات غریزیاش ناچیز میشمارد و «من» را به خاطر همراهی گاهبهگاهاش با نهاد، سرزنش میکند. طبق خوانش صورتگرفته از داستان، شخصیتهای الصبار سه نوعاند در نظر گرفتهشدهاند و هر کدام نمودی از یکی از بخشهای سهگانۀ ذهن انگاشته شدهاند؛ عامۀ مردم و کارگران، نمایندۀ نهاد فرض شدهاند؛ آنها آرمانها را کنار گذاشتهاند و تنها به نیازهای اولیه و بقا میاندیشند. عادل –که فردی خردگرا و واقعبین است و امور کارگران را سامان میدهد- نمایندۀ «من» فرض شده است. اسامه نیز نمودی از فرامن تلقی شده؛ او همواره عادل را به آرمانگرایی دعوت میکند و از او میخواهد مردم را به مقاومت فرابخواند، ولی عادل، اسامه را به واقعبینی دعوت میکند. عادل در طول داستان، نقطۀ مقابل اسامه است و دیدگاههای او را همواره رد میکند ولی در پایان، تغییر موضع میدهد و از جایگاه من، به من متعالی تبدیل میشود و و نگاهش به واقعیت، آرمانگرایانه میشود. به نحوی که شخصیت تکاملیافتۀ او، هم مصلحتاندیش است و هم آرمانگرا و عملگرا؛ ذهنیت عادلِ پایان داستان، همانی است که خلیفه، در ناخودآگاهش برای ملت فلسطین میخواهد و آرزو دارد.
علمی - پژوهشی
نقد ادبی
سیده مینا محمدی سارمی؛ حسین ایمانیان؛ عباس اقبالی
چکیده
اضطراب اثرپذیری نظریهایست دربارة اثرپذیری شاعران که نخستینبار هارولد بلوم آن را پیش کشیدهاست؛ دیدگاهی برپایۀ بینامتنیت که بر دو اصطلاح «پیشین» و «پسین» بنا شده و از پیوند ستیزهجویانه میان شاعر معاصر با گذشته و ترس از اثرپذیری وی سخن میگوید. شاعر پسین برای اینکه اثرپذیریاش را پنهان و خود را شاعری نوآور ...
بیشتر
اضطراب اثرپذیری نظریهایست دربارة اثرپذیری شاعران که نخستینبار هارولد بلوم آن را پیش کشیدهاست؛ دیدگاهی برپایۀ بینامتنیت که بر دو اصطلاح «پیشین» و «پسین» بنا شده و از پیوند ستیزهجویانه میان شاعر معاصر با گذشته و ترس از اثرپذیری وی سخن میگوید. شاعر پسین برای اینکه اثرپذیریاش را پنهان و خود را شاعری نوآور بشناساند، فرم و درونمایۀ سخن را دگرگون میکند. نگرانی یا ترس اثرپذیری، در بسیاری از سرودهها و گزارشهایی که وضعیت سرایندگانِ سدههای سوم و چهارم هجری را در ادبیات عربی آینگی میکند، پدیدهای آشکاراست. در جستار پیشِرو با روشی مقایسهای-تحلیلی، نخست تلاش میشود با نگاه بهسرودههای شعری، گزارشهای تاریخی-ادبی و دیدگاههای سخنسنجان آن روزگار، به ذهنیّت سرایندگان دستیافته، نگرانی یا دلواپسی آنها نسبت به موضوعهایی چون تقلید و نوآوری آشکار شود، سپس با نگاه بهنظریۀ بلوم، بررسی شود که ابوالطیب متنبّی از چه شیوههایی برای دیگرگوننشاندادن سخن خود از گذشتگان، بهره بردهاست. پژوهش پیشِرو نشان میدهد که برخودبالیدنهای این سرایندگان و کوچکپنداشتن پیشینیان و همروزگارانشان، بیش از آنکه از سرِ رقابت و ستیزهجویی شخصی باشد، ریشه در انگیزههای روانی و نگرانیهای ذهنی آنها دارد و شیوههای سخنسنجی آن روزگار نیز بر این فشار روانی افزوده است؛ از اینرو انجام چنین پژوهشی بایسته مینماید. برخودبالیدن زیاد سرایندگان به توان هنری خود و کوچکپنداشتن دیگران، نشاندهندۀ دلشوره یا نگرانی آنها از موضوع اثرپذیری است. متنبّی با بهرهگیری از شگردهایی چون ایجاز، غلوّ یا اغراق در تصویرسازی، برعکسنمودن مفاهیم تکراری، بهرهگیریاز استعارههای دور و تشبیههای پنهان یا ضمنی بهجای نمونههای نخنماشده توانستهاست فرمها و مایههای تکراری را تازه و خود را شاعری نوآور بشناساند.
مقاله پژوهشی
زبان شناسی
سیما نبی پور؛ مهدی محمدی نیا؛ احمد مجوزی
چکیده
یکی از حوزههای علمی جدید که با ذهن انسان ارتباط مستقیم دارد، حوزۀ شناختی است. طرحوارههای تصویری از مهمترین زیرساختهای این حوزه هستند که برای اولین بار توسط مارک جانسون مطرح گردید. واژگان زبان را به دلیل ماهیت روانشناختی و ارتباط مستقیم آن با ذهن میتوان از راه مطالعات شناختی بررسی کرد. پژوهشگران میتوانند از طریق ...
بیشتر
یکی از حوزههای علمی جدید که با ذهن انسان ارتباط مستقیم دارد، حوزۀ شناختی است. طرحوارههای تصویری از مهمترین زیرساختهای این حوزه هستند که برای اولین بار توسط مارک جانسون مطرح گردید. واژگان زبان را به دلیل ماهیت روانشناختی و ارتباط مستقیم آن با ذهن میتوان از راه مطالعات شناختی بررسی کرد. پژوهشگران میتوانند از طریق ابزارهایی چون علومشناختی و علوم مرتبط با آن ازجمله زبانشناسی شناختی به دلیل ماهیت ارتباطی آن در زمینههای مختلف پژوهشهایی را انجام دهند. بنابراین هدف پژوهشگران در این مقاله استفاده از این ابزار در رمزگشایی معنایی واژگان فارسی و عربی میباشد.در پژوهش حاضر، به مطالعه موردی واژگان معادلیابی شده به زبان فارسی و عربی در درس زیستشناسی دوره اول و دوم پرداختهشده است و درصدد است که میزان کاربست طرحوارههای تصویری در واژگان معادلیابی شده به این دو زبان را بر اساس رویکرد زبانشناختی جانسون بررسی کند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش بهدنبال بررسی این مسئله هستیم که تا چه میزان واژگان معادلیابی شده به زبان فارسی و عربی در درس زیستشناسی از پایه هفتم تا دوازدهم برای رسیدن به معنی با کاربرد تجربیات جسمیت یافته در قالب زبان نمود پیداکردهاند؟هدف این پژوهش، برجستهسازی طرحوارههای تصویری بهعنوان ابزارهایی معناشناختی، جهت نشان دادن فضاهای انتزاعی ذهن میباشد. پس از تجزیهوتحلیل دادهها، مشخص شد که طرحواره حجمی بیشترین میزان را در معادلیابی واژگان به زبان عربی داراست. در طرحواره حرکتی واژه عربی یافت نمیشود ولی طرحواره قدرتی سهم یکسانی را در انتقال معنایی واژگان معادلیابی شده به زبان فارسی و عربی دارد.
علمی - پژوهشی
نقد ادبی
راضیه نظری
چکیده
زمان گفتمان روایی چندبعدی و مبتنی بر هنجارگریزی است که در اثر آن، تصاویری پراکنده باهدف برجستهسازی انگاره داستانی آفریده میشود. انگاره، به باور مسلطی اطلاق میشود که درنتیجه تکرار یک تصویر حاصل میشود. رمان «النوم فی حقل الکرز»، اثر نویسنده عراقی، ازهر جرجیس، نامزد دریافت جایزه بوکر عربی در سال 2020 میلادی، نمونهای از آثار ...
بیشتر
زمان گفتمان روایی چندبعدی و مبتنی بر هنجارگریزی است که در اثر آن، تصاویری پراکنده باهدف برجستهسازی انگاره داستانی آفریده میشود. انگاره، به باور مسلطی اطلاق میشود که درنتیجه تکرار یک تصویر حاصل میشود. رمان «النوم فی حقل الکرز»، اثر نویسنده عراقی، ازهر جرجیس، نامزد دریافت جایزه بوکر عربی در سال 2020 میلادی، نمونهای از آثار ادبیات تبعید است که مفهوم مانایی هویت فردی در سایه امنیت وطن، بنمایه آن را میسازد. این مفهوم، ریشه در انگاره «آرزوی جاودانگی» دارد. پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده که از رهگذر مطالعه منابع کتابخانهای و با تکیه بر شیوه توصیفی –تحلیلی نگاشته شده است. هدف این پژوهش، کشف مبنای شکلگیری انگاره روایت «النوم فی حقل الکرز»، تبیین ارتباط میان زمان و ویژگیهای شخصیتی و تعیین عواطف منبعث از انگاره جاودانگی بر اساس نظریه گفتمان روایی ژرار ژنت در سه محور نظم و ترتیب، دیرش و بسامد است. کاربست این نظریه در اثبات انگاره روایت ضروری است؛ زیرا اثباتکننده ظرفیت این چارچوب ساختگرا در برجستهسازی ویژگی شخصیت قهرمان و احساسات مرتبط با انگاره روایت است. یافتههای پژوهش، حاکی از آن است که ساختار روایی توبرتویی و جریان سیال ذهن که نابهنگامیهای نظم گفتمان روایی را تشکیل میدهند، به همراه دیرش که مبتنی بر دیالوگ، تلخیص، حذف و مکث توصیفی است و انواع بسامد اعم از نقلهای منفرد، مکرر و تکرارشونده در جهت برجستهسازی انگاره «آرزوی جاودانگی» بهکاررفته است. از نتایج بحث میتوان به تقابل میان زمان حال و گذشته بهعنوان مبنای انگاره جاودانگی، انزوای قهرمان داستان در زمان و وجود عواطف ترس، امید، سرگشتگی و سرخوردگی اشاره کرد.