علمی - پژوهشی
نقد ادبی
علی پیرانی شال؛ زهرا ایزدی
چکیده
پدیدارشناسی توصیفی با هدف مبارزه با شکگرایی و نسبیتگرایی با شعار به سوی خود اشیاء و در جهت اثبات فلسفه به عنوان یک علم متقن، توسط ادموند هوسرل پایهگذاری شد. هدف از این روش رجوع به نمودها و توصیف بدون پیش داوری آنها بود. این رویکرد با انتقاداتی مواجه شد که هوسرل را برآن داشت تا برای پاسخ به مسئله وجود عالم و واقعیت آن، فلسفه استعلایی ...
بیشتر
پدیدارشناسی توصیفی با هدف مبارزه با شکگرایی و نسبیتگرایی با شعار به سوی خود اشیاء و در جهت اثبات فلسفه به عنوان یک علم متقن، توسط ادموند هوسرل پایهگذاری شد. هدف از این روش رجوع به نمودها و توصیف بدون پیش داوری آنها بود. این رویکرد با انتقاداتی مواجه شد که هوسرل را برآن داشت تا برای پاسخ به مسئله وجود عالم و واقعیت آن، فلسفه استعلایی را بنا نهد. پدیدارشناسی استعلایی با معرفی مفاهیم پیچیدهای چون التفات، فروکاست، نوئما و نوئسیس، اگوی محض، زیستجهان و سطوح مختلف زمان از جمله زمان آگاهی مطلق همراه است. آموزههایی کاملاً انتزاعی که به تفسیر و تبیین نیاز دارد. چنانچه خوانش فلسفی بعضی اشعار، امری محال فرض نشود، این عمل، علاوه بر تبیین آموزههای دشوار پدیدارشناسی برای مخاطبان، مقدمات آشکارساختن جنبههای زیبائیشناختی شعر را نیز فراهم میسازد. بنابراین پژوهش حاضر پس از بررسی ویژگیهای شخصیت پسر در قصیده شجرة القمر از نازک الملائکه و توجه به مفهوم انتزاعی درخت ماه از یکسو و انطباق تطور معنایی ابژه ماه در این شعر بر مراحل تغییر نظریه هوسرل از سوی دیگر، این قصیده را برای خوانش فلسفی با رویکرد پدیدارشناسی هوسرلی مناسب تشخیص داده و به واکاوی آن پرداخته است. نتایج نشان میدهد که طیف معنایی ابژه ماه برای پسر، مفاهیمی چون پرنده، کودک و سپس بذر را در برداشتهاست. به این ترتیب که اگوی محض(پسربچه) پس از مراحل مختلف فروکاست، نوئمای ماه را به صورت بذری که قابلیت رشد و نمو دارد، تقویم کردهاست و در نهایت تصویر درخت ماه را پدیدآورده که اشاره بر سطح سوم زمان آگاهی از دیدگاه هوسرل دارد. علاوه بر این، خوانش فلسفی این قصیده، موضوع چرخش پدیدارشناسی استعلایی هوسرل را نیز در آثار متأخر او تبیین میکند.
علمی - پژوهشی
نقد ادبی
حجت رسولی؛ شلیر احمدی
چکیده
ابنطباطبا، ناقد برجستة ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوهای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان همعصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابنطباطبا بهطور خاص به شعر بهعنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، بهگونهایکه از لابهلای ...
بیشتر
ابنطباطبا، ناقد برجستة ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوهای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان همعصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابنطباطبا بهطور خاص به شعر بهعنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، بهگونهایکه از لابهلای گفتههای وی میتوان تفاوت ظریف میان گونههای متفاوت ادبی همچون نظم و نثر و شعر را استنباط کرد. حال از آنجاییکه تمرکز ابنطباطبا بر صناعت شعری است و، از طرفی، برخی پژوهشگران بر این اعتقادند نقد قدیم عربی نقدی است صورتگرا، کوشیدهایم با استناد به آراء نقدی ابنطباطبا در عیارالشعر در چهارچوب اصول صورتگرایی روسی نشان دهیم چه میزان میتوان ابنطباطبا را مشمول این حکم کلی دانست و وی را ناقدی با رویکرد صورتگرایی تلقی کرد. همچنین، چه میزان شواهد موجود در عیار الشعر این فرضیه را، که نقد ادبی عربی قدیم نقدی است صورتگرا، تقویت میکند. بنابراین، در این پژوهش آراء نقدی ابنطباطبا با استقراء شواهدی از کتاب عیار الشعر براساس شاخصههای اصلی رویکرد صورتگرایی روسی و با روش تحلیل محتوایی به بحث گذاشته شد. نتیجة پژوهش نشان داد ابنطباطبا در رأس ناقدانی قرار دارد که رویکردی صورتگرایی دارند و آراء نقدی وی این فرضیه را، که نقد قدیم عربی نقدی صورتگراست، بیش از پیش تقویت میکند.
علمی - پژوهشی
مکاتب نقدی
امیر فرهنگ دوست؛ عبدالاحد غیبی؛ مهین حاجی زاده
چکیده
بیتردید، خود و دیگری در بستر مدرنیته، دستخوش ایدهپردازیهای متفاوتتری از دوران پیشامدرن قرارگرفته است. در چنین دورانی، از کارسازترین شیوهها برای درک صحیح این پیوند، دریافت صورتبندیهای جدید جامعهشناسان از آن میباشد. «چارلز هورتون کولی»، جامعهشناس آمریکایی، از نظریهپردازانی است که این موضوع را با نگاه متمایزی ...
بیشتر
بیتردید، خود و دیگری در بستر مدرنیته، دستخوش ایدهپردازیهای متفاوتتری از دوران پیشامدرن قرارگرفته است. در چنین دورانی، از کارسازترین شیوهها برای درک صحیح این پیوند، دریافت صورتبندیهای جدید جامعهشناسان از آن میباشد. «چارلز هورتون کولی»، جامعهشناس آمریکایی، از نظریهپردازانی است که این موضوع را با نگاه متمایزی نسبت به ایدهپردازان این حوزه نگریسته است. او با شیوۀ «دروننگری همدلانه»اش، خود را در پیوندی دائمی با جامعه تعریف میکند و جز در بافتار جامعه و آیینۀ اذهان دیگران، راهی برای کشف و فهم آن قائل نیست. کولی این پیوستار را در چهار شکل که مشتملاند بر «پیوند ارگانیک»، «پنداربودگیِ دیگری»، «خودآیینگی» و «خود-دیگری گروهی»، با مختصاتی ویژه دستهبندی کرده است. این رویکرد جدید به خود و دیگری در پژوهش حاضر بهعنوان مبنایی نظری برای تحلیل رمان «أَقودُک إلی غیری» از عائشة أرناؤوط انتخاب شده تا به محوریترین مسئلهاش که از پیشانینوشت آن هویداست، نگاهی علمی بیندازد. نتایج حاصل از این جستار نشان میدهد که نویسندۀ سوری-آلبانیایی این رمان، بیتوجه به نگرۀ جامعهشناختی کولی و صورتهای ارائهشدۀ او در پیوند خود و دیگری نبوده است. او با طرحی که از وجود نامرئی «ساروس» -عنصر مهم قصهاش- ریخته، مواجهه با دیگریِ خیالی یا «پنداربودگیِ دیگری» را به شکل پرنمودی تجسم بخشیده است. همچنین از رهگذر ارتباط متمایز و عمیقی که مریم - قهرمان داستانش - با شخصیتهای متنوع داستان میسازد، جلوۀ پرواضحی از پیوند ارگانیک، خودآیینهسان و خود-دیگری گروهیِ کولی را تداعی کرده است؛ امری که جزئیات آن در لابهلای این پژوهش، با ذکر شواهدی از رمان به اشاره درآمده است.
مقاله پژوهشی
نقد ادبی
رسول خمر؛ سید مهدی نوری کیذقانی؛ عباس گنجعلی؛ حسین شمس آبادی
چکیده
در ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژهای نشان دادهاند. یکی از جلوههای نمادگرایی فراخوانی شخصیتهای مختلف تاریخی، مذهبی، اسطورهای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچۀ دادههای تاریخی و پیوند منطقی میان آنها به تاریخ ...
بیشتر
در ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژهای نشان دادهاند. یکی از جلوههای نمادگرایی فراخوانی شخصیتهای مختلف تاریخی، مذهبی، اسطورهای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچۀ دادههای تاریخی و پیوند منطقی میان آنها به تاریخ نمینگرد، بلکه از تجربیات خود و با توجه به شرایط کنونی جامعه خود به شخصیتهای تاریخی ابعادی را میافزاید و بدینوسیله معناها و دلالتهای پویایی را که میخواهد به ذهن خواننده میرساند. یکی از شخصیتهای که در شعر برخی شاعران معاصر حضوری پرمعنا دارد، صحابی پیامبر و یار باوفای امام علی (ع) میثم تمار است. در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی چگونگی فراخوانی این شخصیت در شعر دو تن از شاعران معاصر عرب یعنی «جاسم الصحیح» از عربستان و «حسن آل حطیط العاملی» از لبنان مورد واکاوی قرار گرفته است. ازآنجاکه بر روی فراخوانی شخصیت میثم تمار در شعر معاصر عربی تاکنون پژوهشی انجام نگرفته است، بررسی و تحقیق درباره این موضوع، مهم و ضروری مینماید. یافتههای بحث نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی میثم چون حق مداری، حقگویی، صراحت سخن، پایداری در برابر ستمگران و رسواسازی آنها باعث شده دو شاعر مذکور با حس تجربۀ مشترک، شخصیت وی را محور قصاید خود قرار دهند. این دو شاعر با همزادپنداری خود و میثم به فراخوانی او در شعر خود پرداختهاند و سعی کردهاند مشکلات و نابسامانیهای سیاسی و فرهنگی جامعه و تجارب، دغدغهها و اندیشههای اصلاحی خویش از ورای شخصیت میثم به خواننده منتقل کنند.
علمی - پژوهشی
زبان شناسی
رحمان نوازنی؛ امیرحسین رسول نیا
چکیده
فرآیندهای زبانی، همواره در راستای ایجاد مقولههای گفتمانی با دیدگاههایی مبتنی بر جهانبینی، درگیر ساختن نوعی روایت از جهان هستند. فرآیندهای زبانی تقابل و ترادف نقش مهم و مؤثری در شکلدهی جهانبینی متون دارند. لسلی جفریز (2010) از معدود محققان زبانشناسیاست که با شناخت تقابل و ترادفهای متنی و چگونگی تنظیم این پدیدۀ متنی ...
بیشتر
فرآیندهای زبانی، همواره در راستای ایجاد مقولههای گفتمانی با دیدگاههایی مبتنی بر جهانبینی، درگیر ساختن نوعی روایت از جهان هستند. فرآیندهای زبانی تقابل و ترادف نقش مهم و مؤثری در شکلدهی جهانبینی متون دارند. لسلی جفریز (2010) از معدود محققان زبانشناسیاست که با شناخت تقابل و ترادفهای متنی و چگونگی تنظیم این پدیدۀ متنی در کنار ابزارهای تثبیتشدهتر تحلیل انتقادی گفتمان، الگویی را برای به دست آوردن بینش از تأثیر جهانبینانۀ بالقوۀ متون ترسیم کرده است. جفریز در راستای طرح مؤلفههای سبکشناسی انتقادی خود با هدف تحلیل انتقادی گفتمان به ارائۀ الگوهای توسعهیافتۀ تقابل و ترادف پرداخته است. انواع تقابلهای سلبی، انتقالی، تفضیلی، جابهجایی، امتیازی، صریح، موازی و تباین و همچنین ترادفهای ربطی، بیانی و استعاری الگوهای پیشنهادی جفریز در جهت کشف ایدئولوژی پنهان متن است. این پژوهش بهروش توصیفی- تحلیلی و با هدف تبیین جهانبینی حاکم بر متن در قصیدۀ «ارادة الحیاة» اثر ابوالقاسم الشابی به بررسی فرآیند ساختارهای تقابل و ترادف بر اساس این نظریه پرداخته است. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که بررسی روابط مفهومی در ساختار متنی تقابلها و ترادفهای قصیدۀ مذکور در پی ارائۀ مفاهیم جهانبینانه است. تقابلهای شناختی در متن در صدد تبیین مفاهیم گفتمانی؛ از جمله بلندنظری و تنگنظری، تعالی و پستی، امید و یأس، مبارزه و ایستادگی، زندگی و مُردگی است، همچنین ترادفها در پی شکلدهی به اندیشههای مشترک جامعه در مبارزه با ظلم و استعمار است.
مقاله پژوهشی
معناشناسی
عزت ملاابراهیمی؛ پروانه صالحی فارسانی
چکیده
ادبیات از نقض ارتباطها و هنجارگریزیها شکل میگیرد و ساختار روایت و القا گفتمان آثار روایی تا حدود زیادی وابسته به همین هنجارگریزیها و خروج از معیارهاست. در همین راستا و برای بررسی بخشی از این آشناییزداییها، نظریه «اصول همکاری» از جانب محقق زبانشناس و فیلسوف بریتانیایی «هربرت پل گرایس» (1913- 1988) مورد اهتمام ...
بیشتر
ادبیات از نقض ارتباطها و هنجارگریزیها شکل میگیرد و ساختار روایت و القا گفتمان آثار روایی تا حدود زیادی وابسته به همین هنجارگریزیها و خروج از معیارهاست. در همین راستا و برای بررسی بخشی از این آشناییزداییها، نظریه «اصول همکاری» از جانب محقق زبانشناس و فیلسوف بریتانیایی «هربرت پل گرایس» (1913- 1988) مورد اهتمام است؛ او در نظریه خود از چهار اصل «کمیّت»، «کیفیت»، «ارتباط» و «روش» سخن میگوید که گوینده ملزم به رعایت آن در گفتار و نوشتار است. با این وجود عدم رعایت این موارد در متن نشانگر ضعف و خروج اثر از دایره ادبیت نیست؛ بلکه به نظر گرایس در این صورت معانی ضمنی و تلویحی را به ارمغان دارد که کشف و بررسی آنها برای شناخت و نقد گفتمان و بنمایههای اثر ، مؤثر و کارا است. این مقاله با اتکاء بر روش توصیفی – تحلیلی و با کاربست این نظریه بر روی رمان «ساعت بغداد» (2016) شهد الراوی سعی میکند معانی پنهان و لایهای زیرین گفتمانی و معنایی اثر را کشف و بررسی کند. مقاله ساعت بغداد از شهد الراوی، نویسنده زن جوان عراقی، پیرامون موضوع جنگ و اشغال در دهههای اخیر در عراق به نگارش درآمده و نویسنده با دغدغههای اجتماعی و سیاسی، زندگی شهروندان زن جامعه خویش را بازگو میکند. نتایج پژوهش نشان میدهد نویسنده هر کدام از این چهار اصل را در مقاطعی از رمان برای تجسم دقیق گفتمان جنگ و شخصیتپردازی کارآمد از دختران عراقی درگیر اشغال عراق بعد از سال 2003 نقض کرده است.