ابوالحسن امین مقدسی؛ مهدیه قیصری
چکیده
منطق گفتگو ازجمله نظریاتی است که در قرن بیستم توسط میخائیل باختین مطرح شد. وی در این نظریه زبان را دارای خصلت اجتماعی معرفی کرد که گفتگومندی و مکالمه از ویژگیهای بارز آن به شمار میرود؛ زیرا توزیع صداها جز با گفتگو در متن حاصل نخواهد شد. علیرغم اینکه باختین معتقد بود شعر از منطق گفتگویی بهرهای ندارد؛ اما عبدالوهاب بیاتی ازجمله ...
بیشتر
منطق گفتگو ازجمله نظریاتی است که در قرن بیستم توسط میخائیل باختین مطرح شد. وی در این نظریه زبان را دارای خصلت اجتماعی معرفی کرد که گفتگومندی و مکالمه از ویژگیهای بارز آن به شمار میرود؛ زیرا توزیع صداها جز با گفتگو در متن حاصل نخواهد شد. علیرغم اینکه باختین معتقد بود شعر از منطق گفتگویی بهرهای ندارد؛ اما عبدالوهاب بیاتی ازجمله شاعران نوپرداز عرب توانست با فراخوانی شخصیت صوفی در اشعارش ضمن ایجاد یگانگی میان خود و ذات خلقشده، گفتگو و چندصدایی را در اشعار خود زنده نماید. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که اولاً چگونه میتوان این چندصدایی را در شعر عبدالوهاب بیاتی نشان داد؟ ثانیاً بیاتی در کنار فراخوان شخصیت صوفی با استفاده از چه راهکارهایی توانست وجوه کلام خود را به منطق گفتار صوفی نزدیک سازد؟ لازم به ذکر است ظرفیت تکنیک نقاب در ایجاد گفتگو و چندآوایی در متن و زمینهسازی بینامتنیت، ضرورت بررسی وجوه منطق گفتار از دیدگاه باختین را مطرح میسازد. بر این اساس، مقاله حاضر درصدد است با روشی توصیفی – تحلیلی و بر مبنای نظریه باختین، گفتگومندی را در شعر بیاتی به تصویر بکشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بیاتی با استفاده از تکنیک نقاب و شگردهایی چون گفتار دوسویه، گزارههای خطابی(پرسشی، امری و ندایی)، صداهای مختلف را در متن زنده میکند؛ ثانیاً منطق گفتار در تکنیک نقاب آنجا که جابهجایی نقشها (میان متکلم و مخاطب) رخ میدهد؛ همچون منطق گفتار صوفی در هم میشکند.
علی نجفی ایوکی؛ سید رضا میر احمدی
چکیده
سروده «بکائیّه إلی شمس حزیران» از جمله سرودههای انتقادی وکوبنده عبدالوهاب البیاتی شاعر نامدار معاصر عربی(1926-1999) است که با زبانی ساده و درعین حال مبهم، به بازنمایی اوضاع سیاسی- اجتماعیِ کشورهای عربی و آسیبشناسیِ علل شکست ژوئن 1967 اختصاص یافته است. بیاتی خود را جدا از تعهد به جامعه و مردم آن نمیداند و در پرتو آن، پرداختن به جامعه ...
بیشتر
سروده «بکائیّه إلی شمس حزیران» از جمله سرودههای انتقادی وکوبنده عبدالوهاب البیاتی شاعر نامدار معاصر عربی(1926-1999) است که با زبانی ساده و درعین حال مبهم، به بازنمایی اوضاع سیاسی- اجتماعیِ کشورهای عربی و آسیبشناسیِ علل شکست ژوئن 1967 اختصاص یافته است. بیاتی خود را جدا از تعهد به جامعه و مردم آن نمیداند و در پرتو آن، پرداختن به جامعه از اصلیترین دغدغههای شعری اوست. پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی سبکی سروده یاد شده بپردازد و میکوشد از رهگذر کاوش در سه سطح زبانی، ادبی و فکریِ اثر به ارزیابی و نقد سبکشناسانه آن اقدام نماید. از جمله جلوههای سبکی این متن، شکستن قالبهای سنتی شعر، توجه به زمان ماضی، نماد پردازی و بینامتنی است. دیگر آنکه شاعر برای بیان اندیشه مورد نظر به شکل مناسبی از ابزار زبانی بهره گرفته، به گونهای که میتوان تناسب دو سطح فکری و زبانی را به بهترین وجه شاهد بود. سطح فکری سروده نیز حکایت از آن دارد که گرچه بیاتی، ترسیم آشکاری از خواستهها و آرزوهایش ارائه نمیدهد، با اینهمه در لایه پنهان و کمرنگ متن، دعوتِ عربها به همدلی و خیزش سیاسی را در دستور کار
دارد.