زبان شناسی
زهرا حقایقی؛ مرضیه آباد
چکیده
ساختارگرایی، رویکردی تحلیلی در مطالعات ادبی است که با تأکید بر نقش زبان در شکلدهی به معانی و ساختارهای ادبی، به کاوش در روابط بین عناصر زبانی و ساختاری متون میپردازد. در این پژوهش، با بهرهگیری از این رویکرد و با تکیه بر نظریههای رومان یاکوبسن، به بررسی دقیق و همه جانبهی قصیدهی مشهور «لامیة العجم» طغرایی پرداخته شده ...
بیشتر
ساختارگرایی، رویکردی تحلیلی در مطالعات ادبی است که با تأکید بر نقش زبان در شکلدهی به معانی و ساختارهای ادبی، به کاوش در روابط بین عناصر زبانی و ساختاری متون میپردازد. در این پژوهش، با بهرهگیری از این رویکرد و با تکیه بر نظریههای رومان یاکوبسن، به بررسی دقیق و همه جانبهی قصیدهی مشهور «لامیة العجم» طغرایی پرداخته شده است. هدف اصلی پژوهش، شناسایی و تحلیل ارتباط بین عناصر زبانی و ادبی در شکلگیری معنا در این اثر کلاسیک است. با توجه به اهمیت وشهرت «لامیة العجم»، این پژوهش تلاش میکند تا با رویکردی ساختارگرایانه، لایههای پنهان و پیچیدگیهای معنایی این قصیده را آشکار سازد. روش پژوهش مبتنی بر تحلیل زبانشناختی دقیق متن در سه سطح زبانی، ادبی و اندیشگانی است. در سطح زبانی، به بررسی عناصر صوتی مانند همآوایی و همحروفی، وزن و بحر، و همچنین هنجارشکنیهای زبانی پرداخته شده است. در سطح ادبی، تحلیل بر روی عناصر ادبی مانند استعاره، کنایه و سایر آرایههای ادبی متمرکز شده است. و در نهایت، در سطح اندیشگانی، تلاش شده است تا ارتباط بین عناصر زبانی و ادبی با مفاهیم و مضامین کلی قصیده بررسی شود. رهیافت پژوهش نشان می دهد که وزن وبحر با مفهوم و محتوای قصیده همخوانی دارد. هم حروفی و هم آوایی در شعر اندک،اما قابل ملاحظه است و غالبا از نوع تکرار آوایی ناقص است، از دیگر سو، هنجارگریزی و قاعده افزایی است که موجب برجستهسازی زبان شعری قصیده «لامیة العجم» شده است و از این میان کاربرد استعاره از بالاترین بسامد برخوردار است که نشانگر عنصر خیال و معانی ذهنی شاعر است. ساختار واژگانی و ادبی در قصیده در خدمت اندیشه و عاطفه شاعر قرار گرفته است
حسن دهقان؛ سید حسین سیدی؛ حسین ناظری
چکیده
نگارش پیش رو، معناشناسی تاریخی و توصیفی واژه «تلّ» است که ازجمله واژگان تک کاربرد (hapax legomenon) قرآن کریم به شمار میآید. شناخت واژگان بهعنوان ارکان اصلی تشکیلدهنده ساختار جمله در فهم مقصود گوینده نقش بسزایی دارد ازاینرو کنکاش در سیر تحول واژگان و روابط معنایی آنها را ضروری دانسته و بدین پژوهش اقدام کردهایم. آشنایی مختصر ...
بیشتر
نگارش پیش رو، معناشناسی تاریخی و توصیفی واژه «تلّ» است که ازجمله واژگان تک کاربرد (hapax legomenon) قرآن کریم به شمار میآید. شناخت واژگان بهعنوان ارکان اصلی تشکیلدهنده ساختار جمله در فهم مقصود گوینده نقش بسزایی دارد ازاینرو کنکاش در سیر تحول واژگان و روابط معنایی آنها را ضروری دانسته و بدین پژوهش اقدام کردهایم. آشنایی مختصر با معناشناسی و دو گونه تاریخی و توصیفی آن و اشارهای گذرا به رویکرد «تک کاربرد» و سابقه تاریخی آن، و بررسی این واژه در بستر تاریخ و آوردههای معنایی آن بهویژه در عصر نزول و واکاوی آن در قالب معناشناسی توصیفی با روش تحقیق «توصیفی – تحلیلی»، هدف اصلی این مقاله میباشد. در گونه تاریخی، با کاوش در سیر تحول معنایی آن، مبرهن شد که در دوران قبل از نزول، در زبانهای سامی به معنای «عَلّقَ» و «رَفَعَ» و در عصر جاهلی، اسمهای «تلّ، تلیل، مِتلّ» به معنای «تپه، گردن و نیزه»، متضمّن معنای مرکزی برافراشتگی بوده است. در عصر نزول نیز این نتیجه حاصل شد که واژه «تلّ» با رویکرد گسترش معنایی، به معنای «بر زمین انداختن از بلندی» با آمیزهای از مضامین قبل، معنایی جامع را با خود به ارمغان آورده است. در رهگذر معناشناسی توصیفی، به تبیین ژرفای لغوی آن و گزارههای جانشین و متقابل این واژه، دست یافتیم. ازاینرو بر محور جانشینی با أفعال: «خَرّ، هَوی، کَبَّ» و بر محور تقابل معنایی با افعال: «رَفَعَ،َ صَعِدَ، رَقی» رابطه معنایی دارد.