نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسنده
دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده
حماسه، نوع ادبی بسیار کهنی است که از روزگاران قدیم مورد توجه بسیاری از ملل و جوامع بوده و پیدایش آن در ادبیات ملتها در گرو وجود شرایط خاص تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است. در میان سرودههای دوره جاهلی عرب با آنکه به خاطر فقدان این شرایط، اثری از حماسه به معنای فنی و علمی آن نیست، اما قطعاتی وجود دارد که شاعر در آن به ذکر قهرمانیهای خود در میدان کارزار پرداخته و از مفاخر، اصالت و نسب خود و قومش همراه با خوارداشت افراد و قبایل دیگر سخن میگوید. معلّقۀ «عنتره» از بهترین نمونههای این سرودههاست که مقاله حاضر درصدد است با بررسی عناصر حماسه در آن، روشن نماید که این سروده تا چه اندازه به معنای علمی و رایج حماسه نزدیک است و تا چه میزان بر سازههای حماسی قابلیت انطباق دارد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که معلقه عنتره به عنوان جزئی کوچک از ادبیات رزمی عربها با ارائه تصاویری از صحنۀ کارزار در سبک و قالبی حماسی در عین توصیف پهلوانی و مردانگی قهرمان خود در نبرد با دشمنان قبیلهاش، بهخوبی نمایانگر فرهنگ بدوی عربها در دوره جاهلی بوده، آداب و سنتهای حاکم بر زندگی آنان را منعکس میکند. باوجوداین به خاطر محوریت «من» شاعر در معلقه، تصریح به زمان و مکان وقایع و نیز فقدان برخی از مهمترین مواد و سازههای حماسی چون زیر ساخت اسطورهای، امور شگفت و خارقالعاده، گستردگی قلمرو حوادث معلقه در پهنه زمان و مکان، انگیزۀ ملی در پیدایش سرودۀ حماسی و نبرد میان ملتها، این معلقه، حماسه به معنای خاص آن نبوده و میتوان عنوان شبه حماسه را بر آن اطلاق کرد.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله