شهرام دلشاد
چکیده
السرد البانورامی من الأنساق السردیة التی تم توظیفه فی الروایة العربیة الجدیدة. الشکل السردی الجدید الذی له طابع شمولی وممتد وقوة بصریة فائقة بما یکون مقتضباً من تقنیة البانوراما من تقنیات الفن الفوتوغرافی. فهو یتیح للروائی أن یبنی روایته علی أساس المشاهد واللقطات التجسیدیة کما یساعده فی تسریع السرد وتعطیله والخوض فی تفاصیل المواد ...
بیشتر
السرد البانورامی من الأنساق السردیة التی تم توظیفه فی الروایة العربیة الجدیدة. الشکل السردی الجدید الذی له طابع شمولی وممتد وقوة بصریة فائقة بما یکون مقتضباً من تقنیة البانوراما من تقنیات الفن الفوتوغرافی. فهو یتیح للروائی أن یبنی روایته علی أساس المشاهد واللقطات التجسیدیة کما یساعده فی تسریع السرد وتعطیله والخوض فی تفاصیل المواد المحکیة لتعکس بشاعة المادة أو تحبیذها أکثر أثراً وثقة فی المتلقی. نظراً إلی توظیف السرد البانورامی فی روایة فرانکشتاین فی بغداد، لأحمد سعداوی، تتوخی هذه المقالة، دراسة هذا النمط السردی ومؤشراته الأساسیة فی هذه الروایة التی تتجسد بعض القضایا العراقیة فی العصر الراهن، وهی تعد من مشروع الروایة الجدیدة التی تقمصّت بالفنون والأشیاء الجدیدة وظهرت فی الأنواع والأشکال المختلفة وهذه الدراسة تمارس دراسة هذه القضیة وتنوی الکشف عن إحدی أنساقها. قد تخلّصت النتیجة إلی أن الروایة تتمتع بالخصائص المتمیزة علی صعید العناصر الروائیة تقتربها بالسرد البانورامی؛ فالروائی یروی الأحداث حسب الرؤیة الخلفیة أو الفوقیة برصدها علی البعد. کما نجد أن سعداوی التقط الأحداث والمشاهد بالطابع الشمولی والواقعی بحیث کأنها تجری تجاه أعیننا بصورة کاملة کما یسجل الکامیرا، إذن یمکننا معاینة القوة البصریة للأحداث بجلاء فی الروایة، لإمکانیة السرد البانورامی فی تجسید الأشیاء وتصویرها.
مهین حاجی زاده؛ صدیقه حسینی
چکیده
گوتیک پسامدرنیستی، با محوریت وحشت و مرگ، تعریف جدیدی برای این دو عنصر ارائه میدهد. این نوع درواقع تغییر گوتیک در پارادایم ادبیات پستمدرن است و تفاوت ریشهای با گوتیک قبل از این دوره ندارد که درواقع تحت تأثیر فلسفۀ دریدا، بودریار، لیوتار و ژیژک قرار دارد. اصول گوتیک که بر اساس ترس و وحشت استوار است، در رمان پستمدرن تشدید مییابد ...
بیشتر
گوتیک پسامدرنیستی، با محوریت وحشت و مرگ، تعریف جدیدی برای این دو عنصر ارائه میدهد. این نوع درواقع تغییر گوتیک در پارادایم ادبیات پستمدرن است و تفاوت ریشهای با گوتیک قبل از این دوره ندارد که درواقع تحت تأثیر فلسفۀ دریدا، بودریار، لیوتار و ژیژک قرار دارد. اصول گوتیک که بر اساس ترس و وحشت استوار است، در رمان پستمدرن تشدید مییابد و حاصل وحشت از حالت سرگرمی خارج میشود. نتیجۀ تجربۀ چنین ترس و دلهرهای اکتشاف هستی شناسانه و اثبات فردیت است. رمان «فرانکشتاین فی بغداد» اثر احمد سعداوی، رماننویس عراقی نیز در ردیف رمانهای گوتیک – پستمدرن قرار دارد؛ این رمان با مرکزیت دادن به ترس و مرگ، بحران هویت و سوژۀ ازهمگسیخته را توصیف میکند و با فضاسازی ترس به بازآفرینی وحشت میپردازد. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی به بررسی عناصر رمان گوتیک – پستمدرنیسم در رمان مذکور میپردازد. سعداوی در این رمان تجربۀ سیاهی، آشفتگی و بیمعنایی حاکم بر سرزمین خود را به تصویر میکشد و دست به خلق شخصیتی(هیولایی) میزند که هویتی تکهپاره دارد و درواقع بخشی از خود انسانهاست که پس رانده شده است. خلق موجود تخیلی که سعی در اجرای عدالت دارد، خود باعث دامن زدن به ترس و وحشت بیشتر میگردد و از سویی بخش سرکوب شده از انسانهایی را به نمایش میگذارد که در عین بیزاری از خشونت، خود خالق خشونت و وحشت میگردند و بهاینترتیب مرگ در آن حضوری برجسته مییابد. دستاوردکلی بررسی نشانهها مبیّن آن است که تمامی عناصر پستمدرنیسم و گوتیک بهصورت تشدید یافته در این رمان قابل مشاهده است که حضور فانتزی، وحشت والا و امر غیر قابل بازنمایی، مرگ نمادین، سوژۀ ناپایدار، سیالیت مکان و بازی واقعیت حاد با سوژه، اثر سعداوی را یکی را از مصادیق رمان گوتیک – پستمدرنیسم قرار میدهد.