حسین ایمانیان
چکیده
ابو منصور ثعالبی در کتاب یتیمه الدهر سه دربار را تا زمان خود در اسلام، مجمع فاضلان و ادیبان معرفی می کند: دربار هارون الرشید در بغداد، سیف الدوله حمدانی در حلب و صاحب بن عباد در ری. یکی خلیفه است، دیگری امیر و سومی وزیر. شخصیت ویژه ی این سه تن بیش و پیش از هر امری سبب شده تا دربار-هایشان به کانون هایی برای جذب بزرگ ترین هنرمندان ادیب و دانشمند ...
بیشتر
ابو منصور ثعالبی در کتاب یتیمه الدهر سه دربار را تا زمان خود در اسلام، مجمع فاضلان و ادیبان معرفی می کند: دربار هارون الرشید در بغداد، سیف الدوله حمدانی در حلب و صاحب بن عباد در ری. یکی خلیفه است، دیگری امیر و سومی وزیر. شخصیت ویژه ی این سه تن بیش و پیش از هر امری سبب شده تا دربار-هایشان به کانون هایی برای جذب بزرگ ترین هنرمندان ادیب و دانشمند روزگار تبدیل شود و البته این هنرمندان از خوان بخشش آن ها بهره مند گردند. هر یک از این سه تن به ویژه هارون و سیف از دو چهره ی واقعی و افسانه ای برخورداند؛ چهره ی واقعی این ها را بیش تر در نوشته های تاریخی و چهره ی افسانه ای و فرا انسانی و قهرمانانه شان را در داستان های فولکلور اسلامی- عربی می توان دید. آنچه منابع تاریخی، داستان-ها و جُنگ های ادبی از ویژگی ها و رفتار های اخلاقی و سیاسی افراد یاد شده آورده اند، کما بیش همان مواردی است که در جامعه شناسی سیاسی مدرن، برای رهبران کاریزما یا فرهمند ذکر می شود. در جستار پیش رو پس از آوردن گزیده ای فشرده از سرگذشت تاریخی این سه چهره، به بیان مفهوم کاریزما و تبیین مشخصات سلطة کاریزماتیک در حوزة سیاست، پرداخته و در پایان، مهم ترین ویژگی های شخصیتی افراد یاد آمده را که به گمان ما باعث رشد توان کاریزمایی آن ها شده و ادیبان زیادی را به دربار هایشان کشانده است، آورده ایم. توصیف این افراد به داشتن صفات خدا گونه و ما ورای انسانی از سوی شاعران، رعایت دین داری در کنار سیاست دانی، بخشش بیش از اندازه، تسامح مذهبی و فکری، دلاوری در میدان های نبرد و داشتن ذوق ادبی و علمی، مهم ترین ویژگی هایی ست که این هر سه به آن شناسان گشته اند و همین ویژگی ها سبب شده هنرمندان و دانشمندان روزگار، به دربار هایشان گرایش داشته باشند؛ وجود برخی ویژگی های منفی رفتاری و کرداری آن ها نیز سبب شده است شخصیت شان را دو گانه و متناقض بدانیم که البته همین دو گانگی شخصیت نیز خود از عوامل ایجاد قدرت کاریزمایی آن ها شده است.
راضیه سادات سادات الحسینی؛ فرامرز میرزایی
چکیده
رمان ظرفیت و پتانسیل آن را دارد تا آرمانهای والای انسانی را به بهترین وجه و با زبان خاص خود به تصویر کشیده و چونان ابزاری در دست نویسنده اش بیانگر دغدغه های او باشد.
رمان «حین ترکنا الجسر» عبدالرحمان منیف از جمله رمانهایی است که بعد از شکستهای متوالی اعراب در برابر اسرائیل نگاشته شده و تصویرگر رنجها و آرزوهای یک انسان جویای آزادی و ...
بیشتر
رمان ظرفیت و پتانسیل آن را دارد تا آرمانهای والای انسانی را به بهترین وجه و با زبان خاص خود به تصویر کشیده و چونان ابزاری در دست نویسنده اش بیانگر دغدغه های او باشد.
رمان «حین ترکنا الجسر» عبدالرحمان منیف از جمله رمانهایی است که بعد از شکستهای متوالی اعراب در برابر اسرائیل نگاشته شده و تصویرگر رنجها و آرزوهای یک انسان جویای آزادی و حقیقت است که در این مسیر شکست خورده و دچار سرخوردگی شده است.
منیف در «حین ترکنا الجسر» به شیوه ای هنرمندانه از ابزار «توصیف» که مهمترین ابزار هر روایت است بهره گرفته و شخصیت ها،زمانها و مکانها را به گونه ای توصیف کرده که در راستای فضای شکست و نا امیدی حاکم بررمانش قرار گیرند.توصیفات موجود در این رمان به سبب تداخل ماهرانه اش با روایت، توصیفاتی ساده و کوتاه است و این از یک سو باعث صرفه جویی در واژگان شده وبر سرعت داستان می افزاید و از سوی دیگر برای خواننده ملال آور نیست.
می توان گفت عنصر توصیف در «حین ترکنا الجسر» هم کارکردی زیبایی شناسیک دارد ،هم کارکردی توضیحی و تفسیری و در عین حال نقش به پیش برندگی وپویا نمایی حوادث را نیزبه خوبی ایفا می کند .
علی اکبر احمدی چناری
چکیده
عنصر شخصیت بهعنوان اصلی ترین ساختمایه روایی در هر داستان، نقش به سزایی در روند پردازش پیرنگ و شکل گیری رویدادها و حرکت رو به جلو هر متن روایی دارد. کتاب «العواصف» جبران، در بردارنده داستانهایی کوتاه است که نویسنده در آن، مؤلفه شخصیت و شیوههای پردازش آن را مورد توجه ویژه ای قرار داده است. در پژوهش پیش رو، با هدف مشخص نمودن میزان ...
بیشتر
عنصر شخصیت بهعنوان اصلی ترین ساختمایه روایی در هر داستان، نقش به سزایی در روند پردازش پیرنگ و شکل گیری رویدادها و حرکت رو به جلو هر متن روایی دارد. کتاب «العواصف» جبران، در بردارنده داستانهایی کوتاه است که نویسنده در آن، مؤلفه شخصیت و شیوههای پردازش آن را مورد توجه ویژه ای قرار داده است. در پژوهش پیش رو، با هدف مشخص نمودن میزان توانمندی جبران در پرداخت شخصیت های داستانی و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا تعاریف و تقسیمبندیهای شخصیت بهعنوان بخش تئوری پژوهش ارائه شده است و در ادامه، داستان های این مجموعه در دو ساحت انواع شخصیتها (ایستا، پویا، جامع و ساده) و شیوه های شخصیت پردازی (توصیف مستقیم و غیر مستقیم: کنش و اکشن، دیالوگ و مونولوگ) مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج جستار پیش رو حکایت از آن دارد که بیشتر شخصیت های این مجموعه از نوع ایستا و ساده اند و در شیوه های شخصیت پردازی، گفتگو و توصیف مستقیم بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است.
حسام حاج مومن؛ رضا ناظمیان
چکیده
«نظریۀ بیان» یکی از نظریه های زیبایی شناسی است که شرط لازم هنر را بیانگریِ عاطفی میداند. از این دیدگاه، شعر اثری هنری است که تجربۀ عاطفی شاعر را به مخاطب انتقال میدهد تا وی آنرا باز تجربه کند. لذا این نظریه بر سه رکن بنیان دارد: انتقال عاطفه از سوی شاعر، شعر به عنوان وسیلۀ انتقال عاطفه، دریافت عاطفه از سوی مخاطب. چون شعر از عناصر زبانی ...
بیشتر
«نظریۀ بیان» یکی از نظریه های زیبایی شناسی است که شرط لازم هنر را بیانگریِ عاطفی میداند. از این دیدگاه، شعر اثری هنری است که تجربۀ عاطفی شاعر را به مخاطب انتقال میدهد تا وی آنرا باز تجربه کند. لذا این نظریه بر سه رکن بنیان دارد: انتقال عاطفه از سوی شاعر، شعر به عنوان وسیلۀ انتقال عاطفه، دریافت عاطفه از سوی مخاطب. چون شعر از عناصر زبانی پدید میآید و عناصر زبانی پیشاپیش در شبکۀ زبان کاربرد دارند، در این نوشتار از دیدگاه تحلیل دلالت زبانی بر قصیدۀ تائیۀ دعبل خزاعی متمرکز میشویم و عنصر عاطفه در دلالتِ این شعر را بررسی میکنیم. این تحلیل بر اساس تحلیل «معنای درون زبانی» و «معنای بیرون زبانی» انجام میشود. بر این اساس، دلالت درون زبانیِ شعر مجرای عاطفه در خود شعر است؛ و دلالت بیرون زبانیِ شعر مجرای جریان عاطفه در انتقال عاطفه از سوی شاعر و همچنین مجرای دریافت عاطفه از سوی مخاطب است. دلالت درون زبانیِ تائیه، در محور شعر، بر مبنای اصل «باهم آییِ همنشینی» تحلیل میشود؛ دلالت بیرون زبانی اش، در محور انتقال عاطفه از سوی شاعر، نظر به بافت سروده شدن تائیه تحلیل میشود؛ و دلالتِ بیرون زبانی اش، در محور دریافت عاطفه از سوی مخاطب، مستند به آراء منتقدان در مقام مخاطب تحلیل میشود.
حسین ابویسانی؛ لیلا حسینی
چکیده
آشناییزدایی، خروج از مألوف و آشناست؛ خروجی که در پی آن در خواننده یا شنونده سخن، شگفتی حاصل شود؛ یعنی شاعر یا ادیب با زدودن تکرار از زبان، سخنی زیبا و تأثیرگذار خلق کند. شگرد شاعر یا ادیب این است که عادت را از زبان میزداید و زبانی نو میآفریند؛ زبانی که مهمترین هدفش برجستهسازی گفتار است و این همان زبان شعر است. آشناییزدایی، ...
بیشتر
آشناییزدایی، خروج از مألوف و آشناست؛ خروجی که در پی آن در خواننده یا شنونده سخن، شگفتی حاصل شود؛ یعنی شاعر یا ادیب با زدودن تکرار از زبان، سخنی زیبا و تأثیرگذار خلق کند. شگرد شاعر یا ادیب این است که عادت را از زبان میزداید و زبانی نو میآفریند؛ زبانی که مهمترین هدفش برجستهسازی گفتار است و این همان زبان شعر است. آشناییزدایی، در نظرِ صورتگرایانِ روس، هر نوع نوآوری در قلمروِ ساخت و صورتها است و هر پدیدۀ کهنهای را در صورتی نو در آوردن؛ یعنی"هنر سازه" را از نو زنده و فعّال کردن. مثلاً یک تشبیه را که به علّت تکرار، دستمالی شده و نمیتواند فعّال باشد، از طریقی فعّال کردن. مصطفی وهبی التل متخلص به عرار، شاعر، ادیب و روشنفکر اردنی است. در شعر وی نشانههایی از عشق، شراب و مستی، هستی و نیستی، زندگی و مرگ، عیاشی و خوشگذرانی را میتوان دید، یکی از ویژگیهای برجسته شعر وی آشناییزدایی است که قاعده افزایی، هنجارشکنی در قافیه، تصاویر زیبا و ترکیبهای نوین، انسجام و هماهنگی در شعر، از شیوههای آن است. در این پژوهش سعی بر آن است تا بر اساس نظریههای صورتگرایان و با ارائه مقدمهای کوتاه در نقد صورتگرایی و اصول آن، شیوههای آشناییزدایی در پنج قصیدۀ منتخب از دیوان عرار با روش تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرار گیرد و به این سؤال پاسخ دهد که: کدامیک از شیوههای آشناییزدایی در این پنج قصیده متداول بوده است و هدف وی از این رویکرد ادبی چه بوده است؟ و ازجمله نتایج این جستار، آشناییزدایی است که آن را در قالب قاعده افزایی، توازن آوایی، هنجارشکنی در قافیه، تجدید و نوآوری در برخی اوزان عروضی خلیلی میتوان به شمار آورد.
جهانگیر امیری؛ فاروق نعمتی
چکیده
شعر عتاب و شکوی در دورة مملوکی دارای ویژگی های متعددی است. این فنّ شعری به اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوره همچون فقر کُشنده و شرایط سخت زندگی مردم می-پردازد و در تلاش است تا سیاست های ظالمانه و رویکرد های اشتباه پادشاهان مملوکی و والیان آنان را در مقابل تودة مردم، به چالش کشیده و مورد نقد اجتماعی قرار دهد. البته گاهی چنین نقدهایی با فکاهه ...
بیشتر
شعر عتاب و شکوی در دورة مملوکی دارای ویژگی های متعددی است. این فنّ شعری به اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوره همچون فقر کُشنده و شرایط سخت زندگی مردم می-پردازد و در تلاش است تا سیاست های ظالمانه و رویکرد های اشتباه پادشاهان مملوکی و والیان آنان را در مقابل تودة مردم، به چالش کشیده و مورد نقد اجتماعی قرار دهد. البته گاهی چنین نقدهایی با فکاهه گویی نیز همراه است که از شدّت این انتقادها میکاهد. شعر شکوی در عصر مملوکی، منبع مهمی برای آگاهی و اطلاع از واقعیت زندگی سیاسی و اجتماعی این دوره محسوب می شود. بر همین اساس، این مقاله بر آن است تا فن شعری شکوی و عتاب را در این برهة زمانی مورد بررسی قرار دهد. مهم ترین یافته های این پژوهش بیانگر آن است که شعر شکوی در عصر مملوکی، رنگ و بویی سیاسی و اجتماعی به خود گرفته و با اسلوبی همراه با سُخریه و سبکی طنز آمیز، در راستای به تصویر کشیدن رنج و درد مردم است. از همین روی، شعر شکوی در دورة ممالیک دارای جایگاهی بینظیر و ممتاز در درازنای شعر عربی است و پیش از این دوره، این گونه فن شعری کمتر مشاهده شده است. روش تحقیق در این پژوهش، به صورت تحلیلی- توصیفی و با استفاده از نمونه های زیبای شعری در عصر مملوکی است که دارای مضمونی همراه با شکوی و عتاب است.
محمد علی آذرشب؛ ابوالحسن امین مقدسی؛ شهریار نیازی؛ موسی بیات
چکیده
نشانهشناسی دانشی است که از روشهای آن برای نقد و تحلیل متون استفاده میشود و نقش مهمی در درک و شناخت معانی و لایههای پنهان متن دارد. عنوان آستانه و درگاه ورود به دنیای متن است که هر خواننده بهناچار باید از آن عبور کند و به همین جهت عنوان میتواند نقش مهمی در انگیزش خواننده بهسوی متن داشته باشد. برخی از شاعران معاصر وسواس و دقت ...
بیشتر
نشانهشناسی دانشی است که از روشهای آن برای نقد و تحلیل متون استفاده میشود و نقش مهمی در درک و شناخت معانی و لایههای پنهان متن دارد. عنوان آستانه و درگاه ورود به دنیای متن است که هر خواننده بهناچار باید از آن عبور کند و به همین جهت عنوان میتواند نقش مهمی در انگیزش خواننده بهسوی متن داشته باشد. برخی از شاعران معاصر وسواس و دقت بسیاری در گزینش عناوین شعری خود به خرج میدهند و آنها را آگاهانه برمیگزینند که ازجمله آنان میتوان محمدعلی شمسالدین را نام برد. بنابراین نشانهشناسی عنوان میتواند ما را در درک و شناختی نو از شعر کمک کرده و تحلیل عمیقتری از آن ارائه دهد. این پژوهش در پی آن است تا قصیده (حفرٌ علی یاقوت العرش) سروده محمدعلی شمس الدین، شاعر معاصر لبنان و از شاعران مقاومت جنوب را مورد تحلیل نشانهشناسی عنوان با تکیه بر کاردکرد بینامتنی قرار دهد و ارتباط عنوان با متن اصلی، کارکردهای عنوان در متن و سازوکارهای تولید معانی را در متن قصیده واکاوی کند. از مهمترین یافتههای این پژوهش عبارتند از: عنوان به مثابه متنی موازی با متن اصلی قرار گرفته و شاعر در تمام متن اصلی در پی آن است تا از رهگذر کنشهای موجود در متن به جایگاه وصفشده در عنوان دست یابد که این خود مهمترین پیوند میان عنوان و متن اصلی به شمار میرود. افزون بر این، عنوان در متن، کارکردهایی چون کارکرد بینامتنی، توصیفی، انگیزشی، صرفی و نحوی دارد و مهمترین آنها همان کارکرد بینامتنی قرآنی است که شاعر با کمک آن معانی مورد نظر خود را تولید کرده است. روابط همنشینی و جانشینی، کارکردهای عنوان، منظومههای واژگانی و تضادهای موجود در متن از مهمترین ابزارهای تولید معانی در دست شاعر بودهاند.
مجتبی بهروزی؛ علی اصغر حبیبی
چکیده
هدف این جستار مقایسة سبک شخصیت پردازی رمانهای "عصفور من الشرق" و"الشحاذ" بر اساس اسلوب آماری است. اسلوب آماری روشی است، که بوزیمان برای شناسایی و مقایسه اسلوبها پایه ریزی نموده است. وی در نظریه خود فرض را بر وجود متغییرهای صرفی می گذارد، که با خطوطی دلالت گر کاهش و یا افزایش می یابند. فرضیه بوزیمان سعی دارد که با کمک آمار از ریشه های وجودی ...
بیشتر
هدف این جستار مقایسة سبک شخصیت پردازی رمانهای "عصفور من الشرق" و"الشحاذ" بر اساس اسلوب آماری است. اسلوب آماری روشی است، که بوزیمان برای شناسایی و مقایسه اسلوبها پایه ریزی نموده است. وی در نظریه خود فرض را بر وجود متغییرهای صرفی می گذارد، که با خطوطی دلالت گر کاهش و یا افزایش می یابند. فرضیه بوزیمان سعی دارد که با کمک آمار از ریشه های وجودی حدس وداوری های سلیقه ای در شناسایی اسلوب بریده و ویژگی های اسلوبی را شناسایی کند تا معقولیت تحلیل در پی داشته باشد. هدف از پژوهش، تحلیل متغیر های آماری دو اثر مذکور است، که بتوان به کمک آن نشانه های نمونه وار تفاوت سبک نویسندگان دو اثر را درفضای علمی یا ادبی تر بودن اثرشان بیان نمود، همچنین تلاش دارد تا در سایه اسلوب آماری میزان پویایی، عاطفی، انفعالی، عقلانی و...دو رمان را مشخص نماید. نتایج پزوهش نشان از آن دارد که اسلوب شخصیت پردازی دو نویسنده کاملا متفاوت است و هرگاه نویسندگان در اسلوب خویش از پویایی وعاطفه وگفتگو بهره جسته اند ارزش (ن ف ص ) آنان فزونی و زمانی که از آنها فاصله گرفته اند، کاهش یافته است.
آرزو ابراهیمی دینانی؛ احمد رضی
چکیده
آدونیس علاوه بر اینکه شاعری پرمایه و تحولآفرین است، منتقد و اندیشمندی است که دیدگاههای او درباره شعر و شاعری همواره در نقد ادبی مورد توجه قرار گرفته است. بازتاب این نظریات شاعرانه را میتوان در اشعار او نیز بازیافت. اثرپذیری آدونیس از متون عرفانی و صوفیانه از موضوعات مهمی است که اندیشه وی را با مکتب سوررئالیسم در دوره معاصر نیز ...
بیشتر
آدونیس علاوه بر اینکه شاعری پرمایه و تحولآفرین است، منتقد و اندیشمندی است که دیدگاههای او درباره شعر و شاعری همواره در نقد ادبی مورد توجه قرار گرفته است. بازتاب این نظریات شاعرانه را میتوان در اشعار او نیز بازیافت. اثرپذیری آدونیس از متون عرفانی و صوفیانه از موضوعات مهمی است که اندیشه وی را با مکتب سوررئالیسم در دوره معاصر نیز پیوند میزند؛ امّا تأثیر کتاب "المواقف" تألیف محمدبن عبدالجبار نفّری بر اندیشه و نظرگاه انتقادی آدونیس در شعر، رویکرد شعری او را تا حد زیادی به نگرشهای عرفانی نفّری نزدیک میکند؛ چراکه محتوای این اثر عرفانی با نگرش شاعرانه او در هم میآمیزد. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی تأثیر المواقف را بر دیدگاه شاعرانه آدونیس نشان دهد. این اثرپذیری نشانه های مختلفی دارد؛ ازجمله تأسیس مجلهای به نام "المواقف" توسط آدونیس، استناد به عبارات متن "المواقف" در آثار و اقتباس تعابیر آن کتاب در اشعارش. این تحقیق با هدف آشکار ساختن ریشه برخی اندیشه ها و آرای آدونیس در کتاب المواقف نشان میدهد که بیش از همه سه عامل زبان، مضمون و روش، اندیشه های آن دو را به هم پیوند میزند: آدونیس تحت نفوذ نحوه نگرش نفّری نسبت به زبان، زبان منحصربهفرد خویش را میآفریند. در مضمون نیز، دیدگاههای او با در بر گرفتن عمدهترین درونمایههای عرفانی، یعنی وحدتگرایی، پویایی و معرفت با سرمنشأ عرفانی کتاب "المواقف" گره میخورد و عامل سوم، روش سنتشکنی است که از یک سو تحت تأثیر قوی "المواقف" و از سوی دیگر زیر سیطره نگاه سنتشکنانه مکاتب غربی، شعر را خرق پیوسته عادات زبانی و محتوایی تعریف میکند.
عبدالباسط عرب یوسف آبادی؛ فائزه عرب یوسف آبادی؛ سید باقر حسینی
چکیده
ابوالعلاء معری، شاعر نابینای عرب و رودکی، شاعر نابینای فارسیزبان، در تصاویر شعری خود استفادة قابل ملاحظهای از رنگ دارند. از آنجا که شعر آیینة تمامنمای روحیات روانی شاعر است؛ تحقیق در رنگهای بهکار رفته در آن نیز میتواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد و به عنوان ابزاری مهم در شناسایی هنجارها، واکنشها و رفتارهای شاعر قلمداد ...
بیشتر
ابوالعلاء معری، شاعر نابینای عرب و رودکی، شاعر نابینای فارسیزبان، در تصاویر شعری خود استفادة قابل ملاحظهای از رنگ دارند. از آنجا که شعر آیینة تمامنمای روحیات روانی شاعر است؛ تحقیق در رنگهای بهکار رفته در آن نیز میتواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد و به عنوان ابزاری مهم در شناسایی هنجارها، واکنشها و رفتارهای شاعر قلمداد گردد. جستار پیشرو با هدف روانشناسی شخصیت معری و رودکی بر اساس آزمایش رنگ ماکس لوشر، و با فرض اینکه خصوصیات رفتاری این دو شاعر نابینا قرابتهایی بسیار زیادی با هم دارند، در تلاش است تا با روش توصیفی-تحلیلی رنگهای «سقط الزند» معری و دیوان رودکی را بررسی و تحلیل کند. بررسیها نشان میدهد که از میان چهار گروهِ رنگِ نظریة لوشر، گروه اول و دومِ رنگهای اشعار هر دو شاعر دقیقاً مانند هم است. بر این اساس، معری و رودکی هر دو افرادی هستند که از تحریکات شدید که منجر به جدایی آنها از جامعه میگردد، رنج میبرند و امیدوارند که بتوانند بر بسیاری از محدودیتهای خود فائق آیند. با این تفاوت که ابوالعلاء علیرغم تمایلات درونی به ایجاد روابط صمیمی، روابط عاطفی خود را شدیداً کنترل میکند و فقط افرادی را به حیطة شخصی خود نزدیک میکند که نگرشی مشابه او دارند و همانند او میاندیشند؛ ولی رودکی تمایل به ایجاد روابط اجتماعی و مهرورزانة خویش را بهراحتی آشکار مینماید و از اینکه به نیاز او برای عشقورزی و درک محبت متقابل، پاسخیداده نمیشود، احساس ناشکیبایی میکند.
سمانه نوروزی؛ یحیی معروف
چکیده
روایت یکی از مهمترین فنون ادبی و عنصری اساسی در نظریة ادبی است که تحلیل آن بر اساس نظریههای جدید، ما را در راه درک متون ادبی یاری میرساند. نظریه پردازان بسیاری ساختار روایت را مورد بررسی قرار دادهاند. ژرار ژنت فرانسوی، از برجستهترین نظریه پردازان ساختارگرا است که نظریة او از کاملترین و مؤثرترین نظریههای ...
بیشتر
روایت یکی از مهمترین فنون ادبی و عنصری اساسی در نظریة ادبی است که تحلیل آن بر اساس نظریههای جدید، ما را در راه درک متون ادبی یاری میرساند. نظریه پردازان بسیاری ساختار روایت را مورد بررسی قرار دادهاند. ژرار ژنت فرانسوی، از برجستهترین نظریه پردازان ساختارگرا است که نظریة او از کاملترین و مؤثرترین نظریههای روایت شناسی به شمار میآید. هدف نگارندگان این است که با رویکردی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر نقد روایت شناختی، مؤلفههای زمان، وجه یا حال و هوا و لحن نظریة ژنت را در داستان کوتاه «یدٌ فی القبر» از مجموعة «القمیص المسروق» اثر غسان کنفانی را مورد واکاوی قرار دهند و توان داستان پردازی این نویسنده و همچنین میزان نظام مند بودن اثر داستانی او را بسنجند. این بررسی نشان میدهد که نظریة ژنت الگویی فراگیر و کاربردی برای بررسی روایت است و از سوی دیگر استعداد کنفانی را در به کارگیری عناصر داستانی و شگردهایی مناسب با درون مایه این داستان و ارائة اثری منسجم، جذاب و پرهیجان هویدا میسازد. استفاده ازتکنیکهای زمانی، راوی اول شخص، بهرهگیری از شیوة گفتگو، وصف پردازیهای زیبا و... این ادعا را اثبات میکند.
بهار صدیقی؛ سید محمد باقر حسینی
چکیده
ممکن است در آغاز این سؤال مطرح شود که چه رابطه و پیوندی میان فردیناند دو سوسور، زبانشناس سوئیسی قرن بیستم و ابن خلدون، انگاره ساز و نظریهپرداز تونسی تبار قرن هشتم و نهم هجری میتواند وجود داشته باشد که سبب گشته در این نوشتار، اندیشهی مقایسهی دیدگاههای این دو دربارهی زبان به ذهن نویسنده متبادر گردد؟ زبان بهعنوان یکنهاد ...
بیشتر
ممکن است در آغاز این سؤال مطرح شود که چه رابطه و پیوندی میان فردیناند دو سوسور، زبانشناس سوئیسی قرن بیستم و ابن خلدون، انگاره ساز و نظریهپرداز تونسی تبار قرن هشتم و نهم هجری میتواند وجود داشته باشد که سبب گشته در این نوشتار، اندیشهی مقایسهی دیدگاههای این دو دربارهی زبان به ذهن نویسنده متبادر گردد؟ زبان بهعنوان یکنهاد اجتماعی یا به عبارت بهتر، «دانش زبانی جمعی» و بحث دربارهی آن به عنوان یک نظام با دو عنصر متمایز زبان و گفتار، همچنین دو رهیافت در زمانی (تاریخی) (diachronic approach)و همزمانی (ایستا) (synchronic approach) در زبان، برای نخستین بار در دورهی معاصر توسّط زبانشناس سوئیسی: لوئی فردیناند دو سوسور مطرح گردید و به عنوان انگارهای بیبدیل مورد توجّه قرار گرفت؛ ولی حقیقت آن است که جلوههایی از این انگاره پیشتر در نظریهی زبانی ابن خلدون، انگاره ساز برجستهی مسلمان –که در حوزهی جامعهشناسی و فلسفهی اجتماع نیز پیش از دورکهایم «انگارهی همبستگی مکانیک و ارگانیک» را دربارهی جوامع مختلف مطرح نمود- با شاکلهای تقریباً مشابه ارائهشده است. مقالهی حاضر در پی آن است تا در آغاز،پس از معرفی کوتاه انگارهی سوسور برخی ایدههای برجستهی موجود در آن را به شکل کوتاه مطرح نماید و سپس آنها را بر اساس سخنان ابن خلدون در این باره مورد ارزیابی قرار دهد. دریافت فرجامین جستار حاضر، حکایت از آن دارد که ابن خلدون نیز مانند دوسوسور، زبان را از یکسو به عنوان یک نظام و کلّ منسجم و هماهنگ و بهویژه در زمرهی نظامهای نشانه بنیاد موردبررسی قرار داده است و به تمایز میان زبان و گفتار اشارهکرده است و از سوی دیگر با اشاره به ماهیت دگرگونی پذیر زبان، آن را به عنوان موجودی در حال تغییر مطرح ساخته است و رهیافتهای درزمانی و همزمانی آن را موردمطالعه و بررسی قرار داده است.
فاطمه جمشیدی؛ وصال میمندی؛ فاطمه قادری؛ رضا افخمی عقدا
چکیده
سبک ادبی میدانی برای بازتاب خصوصیّات فردی ادیب مانند ذوق و سلیقه، خلقیّات و عقاید شخصی او به شمار میرود. یکی از رویکردهای سبکشناسی ادبی با نام سبکشناسی فردی شناخته میشود که با در نظر گرفتن رابطة میان متن و بازخورد آن در میان مخاطبان، به بررسی دلایل و انگیزههای روانی، اجتماعی و تاریخی موثّر در گزینش و بیان ساختارهای زبانی ...
بیشتر
سبک ادبی میدانی برای بازتاب خصوصیّات فردی ادیب مانند ذوق و سلیقه، خلقیّات و عقاید شخصی او به شمار میرود. یکی از رویکردهای سبکشناسی ادبی با نام سبکشناسی فردی شناخته میشود که با در نظر گرفتن رابطة میان متن و بازخورد آن در میان مخاطبان، به بررسی دلایل و انگیزههای روانی، اجتماعی و تاریخی موثّر در گزینش و بیان ساختارهای زبانی آن متن میپردازد. در این پژوهش که از نوع کیفی است و با رهیافت توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته، با تکیهبر مؤلّفههای زبانی مؤثّر در تعیین سبک فردی، قصیده «بلال حبشی» سروده «علی فوده» شاعر معاصر فلسطینی مورد واکاوی قرار گرفت. آنچه بر ضرورت انجام این پژوهش تأکید میکند، بررسی نقش عوامل درونی و بیرونی زندگی شاعر در تعیین سبک ادبی او و نیز بازتاب آنها در ساختارهای زبانی وی است. هدف نگارندگان نیز ارائة پژوهشی در این راستا است تا راه را برای دیگر پویندگان رویکرد سبکشناسی فردی هموار سازد. نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که شاعر در این قصیده خود را در قالب شخصیت رنجدیده «بلال حبشی» معرّفی کرده است و با استفاده فراوان از حروف مهموس، گزینش قافیههای مختوم به حروف کشیده و مردوف که به فراخور حالات درونی وی است، موسیقی سنگینی را بر قصیده حاکم نموده است . همچنین با بهکارگیری چشمگیر افعال مضارع که نشانگر اهداف انقلابی و اصلاحگرایانه وی هستند و در آخر با ذکر و تقدیم واژگان ایدئولوژیک و قرار دادن تعابیر متناسب با مفهوم اندوه، ناکامی و مقاومت در محور همنشینی، سبک فردی خود را در این سروده برجسته ساخته است . بهطور کلّی باید گفت سبک فردی «علی فوده» در این سروده سبکی غیرصریح و محافظهکارانه است.
محمدجواد پورعابد؛ احمد عادل ساکی
چکیده
لاتختصّ السخریّة بالشعر وحده بل انتشر توظیفها فی کافّة الأنساق الأدبیّة، لاسیّما القصة والروایة، حیث نجد فی الأقطار العربیة قصصیین وروائیین قد تفنّنوا فی هذا الأسلوب وأبدعوا فیه، فعالجوا معاناة شعبهم وصوّروها تصویراً فتوغرافیّاً. یُعدّ محمود شقیر من أبرز الکتّاب والقاصّین الفلسطینیین المعاصرین الذین کتبوا القصة السّاخرة، إذ ...
بیشتر
لاتختصّ السخریّة بالشعر وحده بل انتشر توظیفها فی کافّة الأنساق الأدبیّة، لاسیّما القصة والروایة، حیث نجد فی الأقطار العربیة قصصیین وروائیین قد تفنّنوا فی هذا الأسلوب وأبدعوا فیه، فعالجوا معاناة شعبهم وصوّروها تصویراً فتوغرافیّاً. یُعدّ محمود شقیر من أبرز الکتّاب والقاصّین الفلسطینیین المعاصرین الذین کتبوا القصة السّاخرة، إذ استخدم فی أعماله القصصیّة الأسلوب السّاخر، مسلّطاً الأضواء على المعطیات السیاسیّة والاجتماعیّة فی فلسطین. لقد وظّف شقیر فی مجموعة "صورة شاکیرا" القصصیّة أسلوباً شعریاً سهلاً ممتنعاً بالإضافة إلى السّرد التصویری، والحبکة المتقنة المفتوحة، واستدعاء الشّخصیّات العالمیّة المعروفة منها الأمریکیّة ما أدّى إلى اتّسامها بوسمة الإبداع الفنّی، حیث نجح فی ترسیخ مضامین تلک القصص السّاخرة فی ذهن المتلقّی.تظهر ضرورة البحث فی نمو التوجّه إلى القضیّة الفلسطینیة، حیث ساهمت فی إنتاج نسبة کبیرة من أدب المقاومة بأنساقه المختلفة منها الخطاب الساخر، لهذا توجّه الباحثان إلى دراسة قصصه وذلک لأنّها انطوت على رؤى وآراء وأسالیب جدیدة ومتنوّعة تجدر بالدراسة و التحلیل وعلیه درس الباحثان مجموعة "صورة شاکیرا" القصصیة دراسة أسلوبیّة بالمنهج الوصفی- التحلیلی بغیة الکشف عن مستویات الأسلوب الساخر وقیمته الفنّیة فی تلک المجموعة الأدبیة وفهم الأسالیب المستخدمة فی بنیتها القصصیّة. أما أهمّ ما تناوله البحث فهو رصد السخریّة لغة واصطلاحاً ثمّ البحث عن وجوه مختلفة لأسالیب السخریّة فی عناصرها السّردیة. تشیر نتائج البحث إلى أنّ الکاتب استخدم أسالیب سخریّة متنوعّة قلَّ من تطرّق إلیها من قبل مثل توظیف اللّهجة العامیّة، التلاعب بالحروف، والتّضخیم أو الصّورة الکاریکاتیریّة، والمفارقة الدرامیّة. کما أنَّ الکاتب اعتمد علی المفارقة الصّارخة، التی یتکوّن قوامها من الواقع المؤلم وتهدف إلی الفضح والتعریّة وتسعی إلی تقویم الخلل. وجّه محمود شقیر حربته السّاخرة نحو المسؤولین باعتبارهم سبب تخلفه کما وجّهها نحو الاحتلال البغیض والتقالید البالیة ذلک أنّ الأخیرین وجهان لعملة واحدة.
شادی دوگانی؛ اعظم استاجی؛ سید حسین سیدی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش مطالعه و تحقیق بروی استدلالهای بهکاررفته در آیات تحدی بر اساس چارچوب معرفیشده داگلاس والتون(2008) است. در این پژوهش استدلالهای آیات تحدی را با استدلالهای پیشنهادی والتون(2008) مقایسه، و سپس به بررسی نتایج حاصل از آن پرداختهایم. والتون در حوزه فلسفه به بررسی انواع استدلالهای مورد استفاده در بافتهای ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش مطالعه و تحقیق بروی استدلالهای بهکاررفته در آیات تحدی بر اساس چارچوب معرفیشده داگلاس والتون(2008) است. در این پژوهش استدلالهای آیات تحدی را با استدلالهای پیشنهادی والتون(2008) مقایسه، و سپس به بررسی نتایج حاصل از آن پرداختهایم. والتون در حوزه فلسفه به بررسی انواع استدلالهای مورد استفاده در بافتهای مختلف پرداخته است و شاکلههایی برای هرکدام از این استدلالها طرحریزی کرده است. قصد ما بررسی استدلال در بافت قرآنی و بهویژه استدلال مستتر در آیات تحدی است.ازآنجاییکه به باور مسلمانان بهترین استدلال برای انسانها از جانب خداوند مطرح میشود بررسی استدلالهای قرآن و بهطور خاص آیات تحدی بهعنوان یکی از راههای اقناع منطقی انسان و مقایسه با انواعی که توسط انسانها مطرح میشود ضروری به نظر میرسد. نتایج این بررسی میتواند بیانگر نوعی نگاه روانشناختی از روحیات و منطق انسان باشد که علم خداوند به آن احاطه دارد و به انسانشناسی عمیقتر و صحیحتر بیانجامد.میدانیم که خداوند در قرآن در پنج آیه به همانند طلبی سخنی مانند قرآن پرداخته است و از مشرکان خواسته است که اگر ادعا دارید که این قرآن سخن بشری (و گفتهی شخص پیامبر) است پس مانند آن را بیاورید. به اینگونه آیات تحدی گفته میشود. به نظر میرسد این نوع استدلال نوعی منحصربهفرد از انواع استدلالها باشد که با توجه به معنای اصطلاحی آن در چارچوب والتون جای نداشته باشد. در این پژوهش پس از بررسی آیات مربوط به تحدی و مقایسه آنها با هرکدام از طرحوارههای والتون به این نتیجه رسیدیم که استدلال بهکاررفته در تحدی با هیچیک از شصت مورد طرحوارهی استدلال معرفی شده توسط والتون مطابقت نداشته است و بنابراین آن را بهعنوان استدلالی با طرحوارهی جدید به این مدل معرفی کردیم.
سید عباس حسینی؛ مرضیه آباد؛ امیر مقدم متقی
چکیده
اگر شاعر یا ادیبی درآفرینش اثر هنری، رسالتی را جستجو کند، مهمترین رسالتی که بیش از هر چیز باید مورد توجه قرارگیرد، اخلاق است. با توجه به رویکرد اعتقادی و سیاسیِ خاصّی که دعبل دارد، همواره و در طول تاریخ، شخصیّت و شعر شاعر محل تاخت و تاز گروههای موافق و مخالف واقع شده است. گروهی بیشتر از روی غرض ورزی تمام محاسن اخلاقی او را نادیده ...
بیشتر
اگر شاعر یا ادیبی درآفرینش اثر هنری، رسالتی را جستجو کند، مهمترین رسالتی که بیش از هر چیز باید مورد توجه قرارگیرد، اخلاق است. با توجه به رویکرد اعتقادی و سیاسیِ خاصّی که دعبل دارد، همواره و در طول تاریخ، شخصیّت و شعر شاعر محل تاخت و تاز گروههای موافق و مخالف واقع شده است. گروهی بیشتر از روی غرض ورزی تمام محاسن اخلاقی او را نادیده گرفته و شخصیّتی سراسرگناه آلود از او ترسیم نمودهاند. در طرف مقابل گروهی که به اصطلاح در اردوگاه موافقان صفآرایی نمودهاند، با غلو و بزرگنمایی و خَلق شخصیتی آرمانی و پیامبرگونه به شکلی دیگر به تخریب شخصیت شاعر پرداختهاند. این دوگانگی و آشفتگی در تبیین شخصیت شاعر، مقدمات سردرگمی مخاطبان را فراهم آورده و آنان را در شناخت جنبههای مختلف شخصیت وی، با نوعی تردید و سردرگمی مواجه ساخته است؛ از اینرو برآن شدیم تا طرحی نو درافکنیم و بهجای توجه به آرای سایر پژوهشگران، که غالباً تحقیقاتشان را با تعصّب و غرضورزی آمیختهاند، محور و اساس قضاوت را دیوان شاعر قرار دهیم؛ تا ضمن بررسی و تحلیل مهمترین مؤلفههای اخلاق در دو جنبه مثبت و منفی به تصویری درست از شخصیت شاعر دستیابیم. نتایج تحقیق-که برآمده از شعر شاعر است- نشان میدهد؛ شجاعت به عنوان فضیلت برتر اخلاقی به شکلی زیبا در وجود شاعر تجلّی یافته است و شاعر با اختصاص حجم نسبتاً زیادی از ابیات، جلوههایی از شجاعت خود را به نمایش گذاشته است. در نقطه مقابل بدزبانی و سخنانِ پردهدرانه با نمودی که در شعر شاعر دارد موجبات تنزّل شخصیت شاعر را فراهم آورده و او را در مظان برخی از اتهامات قرار داده است.
حجت رسولی؛ ابوالفضل رضایی؛ سیده فیروزه حسینی
چکیده
محمد مهدی جواهری شاعر معاصر عراق، از پیشگامان شعر ملی و از احیاگران شعر قدیم به شمار میآید. محتوای اشعار جواهری، درآمیخته با انواع شگردهای زبانی است. او با اعتقاد به اینکه زبان یک شاعر، مؤثرترین سلاح برای بیان اندیشههای اوست؛ از شگردهای زبانی متنوعی بهره گرفت. قدرت تاثیرگذاری اشعار جواهری و پیامدهایی که به همراه داشته است؛ از مسألۀ ...
بیشتر
محمد مهدی جواهری شاعر معاصر عراق، از پیشگامان شعر ملی و از احیاگران شعر قدیم به شمار میآید. محتوای اشعار جواهری، درآمیخته با انواع شگردهای زبانی است. او با اعتقاد به اینکه زبان یک شاعر، مؤثرترین سلاح برای بیان اندیشههای اوست؛ از شگردهای زبانی متنوعی بهره گرفت. قدرت تاثیرگذاری اشعار جواهری و پیامدهایی که به همراه داشته است؛ از مسألۀ مهم در ارزیابی آثار اوست. اما باید دید جواهری از چه شیوههایی جهت ارائه مقصود خود بهره گرفته و به چه خلاقیتها و نوآوریهایی دست یافته است؟ پژوهش حاضر کوشیده است به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای نظریۀ آشناییزدایی، شواهدی از انواع آشناییزدایی را در قصیدۀ «أطبق دجی» ارائه دهد. هدف این پژوهش، شناساندن شگردهای آشناییزدایی در اشعار جواهری و دستیابی به نوآوریهای شاعر از منظر زیباشناختی به عنوان نمونهای از ادبیات معاصر عراق است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که انواع آشناییزدایی اعم از آوایی، واژگانی و نحوی در این قصیده به کار گرفته شده است. جواهری با تنوع در کاربست هنرسازهها اعم از تکرار، حذف، فاصله، تقدیم و تاخیر و نمادها؛ فضای مناسبی را برای تأمل و برانگیختن احساس و عاطفۀ مخاطب گشود. در بین انواع آشناییزدایی، اسلوب«تکرار» با شیوههای متنوعی مانند تکرار مصوت، صامت، واژه، ترکیبها، اشتقاق و عبارات و با هدف افزایش موسیقی شعر و توازن آوایی و تاکید بر اندیشه؛ بیشترین بسامد را دارد. میل ذاتی جواهری به اسلوب زیباشناسی و دقت شاعر در گزینش واژگان مناسب، عامل مهمی در سبک شعری اوست. تناسب اجزای عبارات و واژگان در همنشینی با یکدیگر و در آمیختن چندین اسلوب و فن از بارزترین شگرد جواهری در این قصیده است.
سبک شناسی
علی جوادی؛ حجت اله فسنقری؛ عباس گنجعلی؛ سید مهدی نوری
چکیده
موسیقی یکی از مهمترین عناصر سازنده شعر است که سبب رستاخیز کلمات و تشخص واژهها میشود. حافظ رجب برسی حلّی (744- 813ه.ق)، یکی از شاعران عصر مملوکی است که در مدح و رثای اهل بیت (ع) اشعاری بلیغ و نغز سروده و موسیقی در کلام او، جلوهای خاص دارد. ضرورت این پژوهش تبیین کارکرد معنایی انواع موسیقی در شعر و تبیین جایگاه ادبی برسی حلی بهعنوان ...
بیشتر
موسیقی یکی از مهمترین عناصر سازنده شعر است که سبب رستاخیز کلمات و تشخص واژهها میشود. حافظ رجب برسی حلّی (744- 813ه.ق)، یکی از شاعران عصر مملوکی است که در مدح و رثای اهل بیت (ع) اشعاری بلیغ و نغز سروده و موسیقی در کلام او، جلوهای خاص دارد. ضرورت این پژوهش تبیین کارکرد معنایی انواع موسیقی در شعر و تبیین جایگاه ادبی برسی حلی بهعنوان یک شاعر شیعی است که شعرش علاوه بر مضمون والا از زیباییهای لفظی و ساختاری در خدمت معنا برخوردار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر تحلیل کارکرد معنایی و زیباشناختی موسیقی در تصویرسازیهای حلی است. در این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، یافتهها نشان داد که برسی با آگاهی از تأثیر موسیقی بر روان خوانندگان و آگاهی از جنبههای زیباشناختی موسیقی، در بهرهگیری از موسیقی بیرونی و درونی موفق عمل کرده است؛ در حوزه موسیقی بیرونی بهخوبی توانسته میان مضامین شعری خود و وزن و بحر انتخابی، هماهنگی برقرار کند که این هماهنگی، باعث ایجاد پیوندی مستحکم میان شعر او و موسیقی آن شده است؛ برسی برای ایجاد تأثیرات مختلف در خوانندگان و آفرینش فضاهای گوناگون به زیبایی و درستی از قافیه که هر کدام آهنگ مخصوص به خود را دارد بهرهبردهاست؛ در حیطهی موسیقی درونی نیز شاعر به شیوهی هنری هم از موسیقی اصوات مانند تکرار و جناس و هم از موسیقی معنوی مانند مراعاتالنظیر، تلمیح و دیگر آرایههای بدیعی موسیقی آفرین استفاده کرده که باعث توافق، انسجام و هارمونی کلام شاعر شده و جلوهای موسیقایی خاصی در شعرش بهنمایش گذاشته که گوشنوازی و سحرانگیزی نغمهها و آواها، به لذّت روحی مخاطب و در نتیجه انتقال هر چهبهتر معنا به ذهن او کمک شایانی میکند
حسین ایمانیان
چکیده
ازآنجاکه در دوره عباسی زبان و فرهنگ ایرانی اندکی از هویت ازدست رفته خود را بازیافت، این عصر در تاریخ زبان و ادب پارسی مرحله ای مهم به شمار می آید. در همین زمان است که جنبش شعوبیه به اوج قدرت و فعالیت خود می رسد. شعوبیان، گاه با شمشیر و مبارزه رودررو، و گاه به وسیله قلم، در تلاش برای احیای شکوهِ تمدنِ ایرانِ باستان و اثبات نبوغ ایرانی بودند. ...
بیشتر
ازآنجاکه در دوره عباسی زبان و فرهنگ ایرانی اندکی از هویت ازدست رفته خود را بازیافت، این عصر در تاریخ زبان و ادب پارسی مرحله ای مهم به شمار می آید. در همین زمان است که جنبش شعوبیه به اوج قدرت و فعالیت خود می رسد. شعوبیان، گاه با شمشیر و مبارزه رودررو، و گاه به وسیله قلم، در تلاش برای احیای شکوهِ تمدنِ ایرانِ باستان و اثبات نبوغ ایرانی بودند. ایشان، اگر چه در هردو میدان اکثراً ناکام ماندند، سهمی بارز در نوزایی و احیای دوباره زبان، و فرهنگ پارسی پیش از اسلام داشتند. دراین میان، أبّان بن عبد الحمید لاحقی، شاعرِ ایرانی الاصلِ عرب زبان، با به نظم درآوردن بسیاری از نوشته های مهمِ تاریخی-حماسی و اخلاقی-تربیتیِ مربوط به ایران پیش از اسلام، به زبان عربی، نقش مهمی در این جریان ایفا نموده است، کتاب هایی مانند کلیله و دمنه، سیره انوشیروان، کارنامه اردشیر، کتاب مزدک (مَردَک)، سندبادنامه و بلوهر و بوذاسف.
در جستار پیشِ رو، نگارنده کوشیده، پس از نگاهی کوتاه به زندگی نامه و کارنامه هنری أبّان، به انگیزه های اصلی وی در به نظم درآوردن این کتاب ها دست یابد. به نظر میرسد أبّان، مانند ابن مقفع و بسیاری از ایران دوستان عصر عباسی، قصد داشته از راه این ترجمه ها خرد و فرهنگ ایرانِ باستان را ـ هرچند در قالب زبان عربی ـ زنده نگاه دارد.
حسین ابویسانی
چکیده
پست مدرنیسم در شمارِ سومین دوره از ادوار سهگانه تاریخ تفکر انسانی است. در این دوره که از پایان قرن نوزدهم تا به امروز را دربرمیگیرد، «خلق واقعیت جانشین کشف واقعیت» میشود. این جریان به منزله شکلِ انقلابی، افراطی و اغراقآمیز مدرنیسم است و عموماً به بخشی از اَشکال فرهنگی اطلاق میگردد که مشخصههایی همچون بازتابندگی، طنز تلخ ...
بیشتر
پست مدرنیسم در شمارِ سومین دوره از ادوار سهگانه تاریخ تفکر انسانی است. در این دوره که از پایان قرن نوزدهم تا به امروز را دربرمیگیرد، «خلق واقعیت جانشین کشف واقعیت» میشود. این جریان به منزله شکلِ انقلابی، افراطی و اغراقآمیز مدرنیسم است و عموماً به بخشی از اَشکال فرهنگی اطلاق میگردد که مشخصههایی همچون بازتابندگی، طنز تلخ و آمیزهای از هنر عامهپسند و هنر رسمی را به نمایش میگذارد. این مقاله در پی آن است تا با نقد و تحلیل یکی از متون نوین ادب عربی با نام «کولاج»، ویژگی ها، نشانهها و عناصر تشکیلدهنده پست مدرنیسم در قالب و محتوای آن را نشان دهد و ردّ پای این جریان را در متن یادشده ، به عنوان نمونهای از آثار جدید ادبیات عربی، پی گیری نماید. محتوای این متن، مانند دیگر متن های پست مدرن، به خوبی در دسترس و قابل فهم نیست. شخصیت ها، زمان، مکان و دیگر عناصر موجود در متن به راحتی به خواننده نمایانده نمی شود و بطور کلی نمی توان به طور قطع اظهار نظر کرد که این متن از جه سخن می گوید ،به دیگر عبارت خوانش های متعددی از آ ن قابل تصور است. استفاده از ژانرهای مختلف ادبی نیز به پیچیدگی های متن افزوده است و بهره گیری از نشانه های ظاهری آثار پسامدرن فهم «کولاج» را دشوارتر ساخته است.
موسی پرنیان؛ حدیث دارابی
چکیده
أمل دنقل و فرخی یزدی از شاعران برجسته و سرشناس معاصر مصری و ایرانی هستند که هردو بهعنوان شاعرانی متعهد و ملتزم، اشعارشان را در خدمت بیان درد و رنج های مردم جامعة خود، قرار داده اند و در این راه از سلاح قلم به بهترین شکل استفاده کرده اند. آنان در اشعارشان برای بیداری مردم از خواب غفلت، فریاد اعتراض بر آورده و در برابر ظلم حکام جبار که ...
بیشتر
أمل دنقل و فرخی یزدی از شاعران برجسته و سرشناس معاصر مصری و ایرانی هستند که هردو بهعنوان شاعرانی متعهد و ملتزم، اشعارشان را در خدمت بیان درد و رنج های مردم جامعة خود، قرار داده اند و در این راه از سلاح قلم به بهترین شکل استفاده کرده اند. آنان در اشعارشان برای بیداری مردم از خواب غفلت، فریاد اعتراض بر آورده و در برابر ظلم حکام جبار که مردم روزگارشان را به ستوه آورده اند، قد علم کرده اند. آن ها برای بیان اعتراض خود نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی از مضامین یکسانی چون: اعتراض به نبود آزادی، انتقاد از بی کفایتی حاکمان، دعوت به قیام و مبارزه با خودکامگی استفاده کرده اند. در این مقاله سعی شده است با روش توصیفی -تحلیلی که اشتراکات موجود و شیوة واکنش دو شاعر برجسته در حوزه «شعر اعتراضی» بررسی شود و بر اساس بررسی های صورت گرفته در این مقاله، مشخص شده که أمل دنقل و فرخی یزدی بهعنوان دو شاعر متعهد، هر دو از مضامین یکسانی برای بیان اشعار خود استفاده کرده اند. نگارندگان در این مقاله بر آن هستند تا با معرفی دو شاعر و بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر آنان، اشعار آنان را از زاویه «شعر اعتراضی» و به صورت تطبیقی بررسی کنند.
علی اکبر احمدی چناری
چکیده
مرگ، از الهام بخش ترین مفاهیم در شعر دو تن از نام آورترین شاعران معاصر عربی و غربی یعنی بدر شاکر سیّاب و تی.اس.الیوت است که نقشی بی بدیل در شکل گیری شعر مدرن عربی داشته اند.این جستار تلاش می کند جنبه های نمادین این مفهوم را در چکامۀ«سرزمین ویران» مشهورترین اثر الیوت به عنوان متن تأثیرگذار و اشعار سیّاب به عنوان متن تأثیر پذیر، بر اساس ...
بیشتر
مرگ، از الهام بخش ترین مفاهیم در شعر دو تن از نام آورترین شاعران معاصر عربی و غربی یعنی بدر شاکر سیّاب و تی.اس.الیوت است که نقشی بی بدیل در شکل گیری شعر مدرن عربی داشته اند.این جستار تلاش می کند جنبه های نمادین این مفهوم را در چکامۀ«سرزمین ویران» مشهورترین اثر الیوت به عنوان متن تأثیرگذار و اشعار سیّاب به عنوان متن تأثیر پذیر، بر اساس داده های نقد کهن الگویی مورد تحلیل تطبیقی قرار دهد. مبنای تحلیل آثار ادبی در این شاخه از نقد روانکاوانه، نظریۀ کهن الگوهای یونگ، روان شناس شهیر سویسی است. در دیدگاه او، کهن الگوها، تجربه ها و مدل های رفتاری کهن و ازلی هستند که در طول روزگاران در بخشی از ذهن انسان به نام «ناخودآگاه جمعی» انباشته شده اند و نوع انسان در جهت تکامل شخصیّت خود به طور غریزی از آنها تأثیر می پذیرد.یکی از زمینه های بروز این انگاره های ازلی در اندیشۀ یونگ، الهامات شاعرانه است. تجلّی و کارکرد برخی از این صورت های نمادین در تصویرهای مشترک شعر الیوت و سیّاب، بدنۀ اصلی پژوهش را شامل می شود.
روح الله صیادی نژاد؛ راضیه نظری
چکیده
موضوع اجتماعی «انتقاد» در جامعهشناسی ادبیات با ظهور مکتب فرانکفورت، شکلی منسجمتر و علمیتر یافته است. رمان «عصفور من الشرق» که مبتنی بر واقعگرایی انتقادی است، با انعکاس هدفمند شرایط جامعه و با انگیزه هشدار نسبت به تغییرات جهان و همچنین ورود «سرمایهداری» نگاشته شده است.
هدف از پژوهش فوق تبیین رویکرد نویسنده متعهد، «توفیق ...
بیشتر
موضوع اجتماعی «انتقاد» در جامعهشناسی ادبیات با ظهور مکتب فرانکفورت، شکلی منسجمتر و علمیتر یافته است. رمان «عصفور من الشرق» که مبتنی بر واقعگرایی انتقادی است، با انعکاس هدفمند شرایط جامعه و با انگیزه هشدار نسبت به تغییرات جهان و همچنین ورود «سرمایهداری» نگاشته شده است.
هدف از پژوهش فوق تبیین رویکرد نویسنده متعهد، «توفیق الحکیم»، در برابر تحولات جامعه است؛ از اینرو چگونگی تبیین دغدغههای نویسنده نسبت به تغییرات پیشروی جامعه و همینطور نحوه پردازش این دغدغهها با بهکارگیری شگردهای داستاننویسی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این جستار از روشهای توصیفی و تحلیلی مبتنی بر مادهگرایی تاریخی و روانشناسی بهره بردهایم. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که توفیقالحکیم با بهکارگیری عناصر رماننویسی توانسته است بحرانهای ناشی از سرمایهداری را پیشبینی نموده و راه برونرفت از آن را بازگشت به هویت اصیل شرقی معرفی نماید.
علی باقر طاهری نیا؛ سبحان کاوسی؛ سید مهدی مسبوق
چکیده
منتقدان ادبی در سنجش آثار ادبی شیوه ها و معیارهایی دارند که بر اساس آن هر اثر ادبی را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهند. این معیارها و شیوه ها از دیر باز مورد توجه ناقدان ادب عربی قرار گرفته و آنان به فراخور عوامل مختلف تاریخی، ادبی و اجتماعی آثار هم عصران و پیشینیان خود را مورد نقد و ارزیابی قرار داده اند؛ از جملۀ این دوره ها عصر بنی ...
بیشتر
منتقدان ادبی در سنجش آثار ادبی شیوه ها و معیارهایی دارند که بر اساس آن هر اثر ادبی را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهند. این معیارها و شیوه ها از دیر باز مورد توجه ناقدان ادب عربی قرار گرفته و آنان به فراخور عوامل مختلف تاریخی، ادبی و اجتماعی آثار هم عصران و پیشینیان خود را مورد نقد و ارزیابی قرار داده اند؛ از جملۀ این دوره ها عصر بنی احمر در اندلس یا همان اسپانیای اسلامی است که در آن شاهد ظهور جنبش ادبی گسترده و حضور بیش از یک صد تن از منتقدان ادبی می باشیم. از نامدارترین ناقدان در این دوره ابوالقاسم محمد بن الشریف السبتی صاحب کتاب "رفع الحجب المستورة عن محاسن المقصورة" است که در آن به شرح قصیدۀ مقصورۀ حازم قرطاجنّی ادیب و شاعر اندلسی سدۀ هفتم می-پردازد. این کتاب افزون بر ارز ش بلاغی، نحوی و زبانی شامل بسیاری از آراء نقدی نویسنده است که از مهم ترین آن ها جایگاه لفظ و معنا، سرقت های شعری و موازنۀ شاعران می باشد. نوشتار حاضر بر آن است که شیوه ها و معیارهای نقدی السبتی در شرح قصیدۀ مقصورۀ حازم قرطاجنی رادر سه مقولۀ جایگاه لفظ و معنا، موازنۀ بین شعرا و سرقت ادبی مورد بحث و بررسی قرار دهد.
زهرا راه چمنی؛ عباس عرب
چکیده
نقد کهنالگویی یکی از شاخههای نقد روانشناسی است که بهخوبی میتواند معیار و ملاک سنجش و بررسی و تحلیل آثار ادبی باشد. یکی از کهنالگوهای شناخته شده، «مادرمثالی» است که ازجمله کهنالگوهای بسیار مهم و حیاتی به شمار میرود؛ چراکه این کهنالگو نهفقط در آفرینشهای هنری و عرصههای خلاق ذهنی، بلکه حتی بیشتر از آن، در شخصیت افراد ...
بیشتر
نقد کهنالگویی یکی از شاخههای نقد روانشناسی است که بهخوبی میتواند معیار و ملاک سنجش و بررسی و تحلیل آثار ادبی باشد. یکی از کهنالگوهای شناخته شده، «مادرمثالی» است که ازجمله کهنالگوهای بسیار مهم و حیاتی به شمار میرود؛ چراکه این کهنالگو نهفقط در آفرینشهای هنری و عرصههای خلاق ذهنی، بلکه حتی بیشتر از آن، در شخصیت افراد نیز تأثیرات عمیقی برجای میگذارد؛ بهطوریکه هیچیک از افراد بشر، از تأثیرپذیری آن برکنار نیست. این کهنالگو همانند دیگر کهنالگوها، در دو نمایه مثبت و منفی به نمود درآمده که در این مقاله نمودهای مثبت آن در شعر بدر شاکر سیاب یکی از بنیانگذاران شعر نوی عرب و آغازگر جنبش شعر آزاد تحلیل و بررسی میشود. مادر مثالی در شعر سیاب در قالبهایی چون مادر، مادربزرگ، زمین، باران، درخت نمود یافته است و در تمامی این قالبها اشتیاق به مادر و بازگشت به اصل دیده میشود