ملیحه مقبلی
چکیده
در این مقاله، درباره تأثیر فرهنگ و تمدن ایران بر غزل مذکر عربی بحث به میان میآید. عمده بحث مطرح شده در این مقاله به بیان نحوه تأثیرپذیری غزل مذکر عربی از فرهنگ و تمدن ایرانی اختصاص یافته است. ازآنجا که برخی، این نوع غزل را برگرفته از فرهنگ ایرانی میدانند، جستار حاضر با روش تحلیل محتوا و بر اساس مدارک موجود به بررسی انتقادی این مساله ...
بیشتر
در این مقاله، درباره تأثیر فرهنگ و تمدن ایران بر غزل مذکر عربی بحث به میان میآید. عمده بحث مطرح شده در این مقاله به بیان نحوه تأثیرپذیری غزل مذکر عربی از فرهنگ و تمدن ایرانی اختصاص یافته است. ازآنجا که برخی، این نوع غزل را برگرفته از فرهنگ ایرانی میدانند، جستار حاضر با روش تحلیل محتوا و بر اساس مدارک موجود به بررسی انتقادی این مساله پرداخته و با استناد به شواهد، ضعیف بودن چنین ادعاهایی را اثبات کرده است. این مقاله گذشته از تبیین تأثیر اندک فرهنگ ایران بر غزل مذکر، بر آن است انعکاس برخی از مفاهیم و مضامین غزل مذکر عربی را بر غزل فارسی بیان کند و با تطبیق نمونههایی از آنها، تأثیرپذیری سخنسرایان پارسی را از غزل مذکر عربی نشان دهد. درنهایت با بررسی اشعار فارسی و عربی، این نتیجه حاصل میشود که مفاد اصلی توصیفات و مضمون آنها تقریباً یکسان است، اگرچه کلمات و طرز بیان متفاوت است. لذا این فرض تقویت میشود که تأثیر و اثر دو فرهنگ ایرانی و عربی گاه با گسترش دایره مفهومی و گاه بدون تصرف صورت پذیرفته است. هدف این پژوهش نگاهی به جریان شکلگیری و تحول چکامههای عاشقانه دوره عباسی و بررسی میزان تأثیر ایرانیان در رواج این نوع غزل است. شاید راه یافتن ایرانیان در دستگاه حکومت و دارا بودن سوابق متمدن ازیکطرف و نفوذ رجال ایرانی در دستگاههای دولتی و معاشرت خلفا با آنان از طرف دیگر و تلاش در جهت همرنگ شدن با مظاهر تمدن ایرانیان، از علل مهم این اظهارات باشد. ولیکن همانگونه که ملاحظه خواهیم دید، زمینه چنین تغییر و تحولی در میان اعراب به دلایل مختلف، مهیا و مساعد بوده و فرهنگ ایرانی یکی از عناصر مؤثر در این نوع غزل بوده است.
حامد نقشبندی؛ سید محمد باقر حسینی؛ علی نوروزی؛ حسین ناظری
چکیده
یکی از مظاهر فرهنگ و تمدن و ادبیات هر کشور، امثالوحکم، یا همان گفتار کوتاه و حکیمانهای است. امثالوحکم درواقع، همان سنتها، عادات و تعابیر مردمی است که با دربرداشتن حکایات، تعالیم دینی، تذکرات، موعظهها و اندرزها، ساختار اساسی زندگی اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگی جامعه انسانی را شکل میبخشد و در پرتو آن اقوام و نسلها هویت مییابند. ...
بیشتر
یکی از مظاهر فرهنگ و تمدن و ادبیات هر کشور، امثالوحکم، یا همان گفتار کوتاه و حکیمانهای است. امثالوحکم درواقع، همان سنتها، عادات و تعابیر مردمی است که با دربرداشتن حکایات، تعالیم دینی، تذکرات، موعظهها و اندرزها، ساختار اساسی زندگی اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگی جامعه انسانی را شکل میبخشد و در پرتو آن اقوام و نسلها هویت مییابند. ایران با سابقه کهن و تاریخی خود، سرزمین حکمتها و مثلهاست و در جای جای این سامان، ادبا و علما، گامهای بلندی در این زمینه برداشتهاند و تألیفات ارزشمندی از خویشتن برجای نهادهاند؛ که در این میان، سرزمین خراسان را جایگاهی برجسته و منحصربهفرد است. شاید بیجا نباشد اگر ادعا کنیم که ادبای این دیار، گوی سبقت را، در اشاعه فرهنگ و تمدن، از بسیاری از ملل دیگر ربودهاند که ثعالبی نیشابوری یکی از نمونههای برجسته و شاخص این گروه بشمار میآید؛ بهطوریکه نام وی بر تارک فرهنگ ایران و خراسان؛ بلکه جهان عرب و اسلام، میدرخشد. ما در این مقاله برآنیم تا امثالوحکم بهکاررفته در آثار متعدد و کم نظیر این ادیب گرانمایه را، که در لابهلای بیشتر آنها، ردّ پای دین و اعتقاد عمیق او را به اسلام میتوان ملاحظه کرد، موردبررسی، اهتمام و دقت نظر قرار دهیم.
حسین ابویسانی
چکیده
پست مدرنیسم در شمارِ سومین دوره از ادوار سهگانه تاریخ تفکر انسانی است. در این دوره که از پایان قرن نوزدهم تا به امروز را دربرمیگیرد، «خلق واقعیت جانشین کشف واقعیت» میشود. این جریان به منزله شکلِ انقلابی، افراطی و اغراقآمیز مدرنیسم است و عموماً به بخشی از اَشکال فرهنگی اطلاق میگردد که مشخصههایی همچون بازتابندگی، طنز تلخ ...
بیشتر
پست مدرنیسم در شمارِ سومین دوره از ادوار سهگانه تاریخ تفکر انسانی است. در این دوره که از پایان قرن نوزدهم تا به امروز را دربرمیگیرد، «خلق واقعیت جانشین کشف واقعیت» میشود. این جریان به منزله شکلِ انقلابی، افراطی و اغراقآمیز مدرنیسم است و عموماً به بخشی از اَشکال فرهنگی اطلاق میگردد که مشخصههایی همچون بازتابندگی، طنز تلخ و آمیزهای از هنر عامهپسند و هنر رسمی را به نمایش میگذارد. این مقاله در پی آن است تا با نقد و تحلیل یکی از متون نوین ادب عربی با نام «کولاج»، ویژگی ها، نشانهها و عناصر تشکیلدهنده پست مدرنیسم در قالب و محتوای آن را نشان دهد و ردّ پای این جریان را در متن یادشده ، به عنوان نمونهای از آثار جدید ادبیات عربی، پی گیری نماید. محتوای این متن، مانند دیگر متن های پست مدرن، به خوبی در دسترس و قابل فهم نیست. شخصیت ها، زمان، مکان و دیگر عناصر موجود در متن به راحتی به خواننده نمایانده نمی شود و بطور کلی نمی توان به طور قطع اظهار نظر کرد که این متن از جه سخن می گوید ،به دیگر عبارت خوانش های متعددی از آ ن قابل تصور است. استفاده از ژانرهای مختلف ادبی نیز به پیچیدگی های متن افزوده است و بهره گیری از نشانه های ظاهری آثار پسامدرن فهم «کولاج» را دشوارتر ساخته است.