محمد جواد سلمانی زارچی؛ حسن عبدالهی؛ حسین ناظری
چکیده
شعر قدیم عربی، بهویژه شعر جاهلی، ازمهمترین مصادر استشهاد در زبان عربی به شمار میآید که نحویون در توجیه و تدوین بسیاری از قواعد صرف و نحوی از آن استفاده میکردند. با توجه به این که پایه و اساس قواعد صرف و نحو مبتنی بر سخن قدیم عرب اعم از شعر و نثر و نیز آیات قرآن کریم است، نحویان از میان منابع استشهاد در نحو (قرآن کریم، کلام عرب، حدیث، ...
بیشتر
شعر قدیم عربی، بهویژه شعر جاهلی، ازمهمترین مصادر استشهاد در زبان عربی به شمار میآید که نحویون در توجیه و تدوین بسیاری از قواعد صرف و نحوی از آن استفاده میکردند. با توجه به این که پایه و اساس قواعد صرف و نحو مبتنی بر سخن قدیم عرب اعم از شعر و نثر و نیز آیات قرآن کریم است، نحویان از میان منابع استشهاد در نحو (قرآن کریم، کلام عرب، حدیث، شعر و نثر فنی)، در برابرآنها، متفاوت عمل کردند.بدین معنا که برخی بیشتر شعر جاهلی را برای توجیه قواعد نحو برگزیدند و برخی دیگر، منابع دیگر ازجمله قرآن کریم را برای این کار مناسب میدیدند. ما در این مقاله در پی آنیم تا جایگاه شعر جاهلی را در بین مصادر استشهاد نحویان تبیین نماییم و برای نقد و بررسی این موضوع مباحث خود را در سه بخش تنظیم نمودهایم: 1- بررسی مهمترین منابع استشهاد نحویان.2- تبیین معیارهای اعتبار شواهد نحوی با توجه به دیدگاههای نحویان.3- میزان اعتبار شعر جاهلی بهعنوان یکی از منابع استشهاد با توجه به معیارها و ملاکهای استشهاد نحویان.
رضا افخمی عقدا؛ فاطمه جمشیدی؛ جمشید قاسمی
چکیده
یکی از مباحث رایج در نقد ادبی، نحوه انعکاس دغدغه های روحی ادیب در اثر وی است و از آن جا که متون ادبی بخصوص شعر، بن مایه های خود را از عمق روح آدمی می-گیرد، می توان بر اثر پذیری آفرینش های ادبی از شرایط روانی حاکم بر شخصیّت ادیب، بیشازپیش صحّه نهاد. با قبول این واقعیّت که ویژگی های روانی انسان از حیث انسان بودن اصلی ثابت است، باید اذعان ...
بیشتر
یکی از مباحث رایج در نقد ادبی، نحوه انعکاس دغدغه های روحی ادیب در اثر وی است و از آن جا که متون ادبی بخصوص شعر، بن مایه های خود را از عمق روح آدمی می-گیرد، می توان بر اثر پذیری آفرینش های ادبی از شرایط روانی حاکم بر شخصیّت ادیب، بیشازپیش صحّه نهاد. با قبول این واقعیّت که ویژگی های روانی انسان از حیث انسان بودن اصلی ثابت است، باید اذعان کرد که این رابطهء دوسویه میان اثر ادبی و شرایط روانی ادیب در همهء دوره های تاریخی و ادبیات تمام ملل وجود دارد. پژوهش حاضر که با رهیافت توصیفی –تحلیلی صورت گرفته، قصد دارد نمود احساس کهتری و خودکمبینی را بهعنوان یکی از فرآیندهای روانی شخصیّت «عنترة بن شدّاد» - شاعر بلندآوازۀ عصر جاهلی - مورد بررسی قرار داده و بازتاب این احساس را در جنبه های گوناگون شخصیّت وی از جمله جنگاوری، عشق و قدرت ادبی به تصویر بکشد. از مهم ترین دستاوردهای پژوهش حاضر این است که نیروی برانگیزنده و محرک رفتارهای «عنتره»، حس برتریجویی او و تلاش برای غلبه بر احساس حقارت است و رفتارها و منش های حماسی این شاعر، وسیله ای برای ظهور و اثبات جنبه های مثبت و متعالی شخصیّت وی می باشد.
هاجر صداقت مهر؛ زینه عرفت پور
چکیده
از موضوعات پرکاربــرد در شعر جاهلی، عاذله (زن سرزنش گر) و انواع ملامت های وی نسبـت به شاعر و رفتـار و کـردار او است. ترس از مرگ و تمایل به باقی ماندن نام نیک و قهرمان بودن، شاعـر را به افراط در انفاق مال و شجاعت و بیپروایی میکشاند، و از طـرف دیگر شاعر از فقر و مرگ و نیستی احساس نگرانی میکند؛ و از این رو دو شخصیت متضاد در شعرش جلوهگر ...
بیشتر
از موضوعات پرکاربــرد در شعر جاهلی، عاذله (زن سرزنش گر) و انواع ملامت های وی نسبـت به شاعر و رفتـار و کـردار او است. ترس از مرگ و تمایل به باقی ماندن نام نیک و قهرمان بودن، شاعـر را به افراط در انفاق مال و شجاعت و بیپروایی میکشاند، و از طـرف دیگر شاعر از فقر و مرگ و نیستی احساس نگرانی میکند؛ و از این رو دو شخصیت متضاد در شعرش جلوهگر میشود: یکی خود شاعر که در قالب فردی افراطی و بی پروا تصویر میشود، و دیگری عاذله که به صورت فردی عاقل و متعادل خود نمایی میکند. بین این دو شخصیت کشمکشی صورت میگیرد که در صورت گفتگویی خارجـی نمـود مییابد. این پژوهش به بررسی اسلـوب و فن گفتگو در قصایدی که عاذله در آن حضور دارد، میپردازد، و نحوه حضور شخصیت عاذله را در شعر شاعران جاهلی به روش توصیفی- تحلیلی مورد بحث و تحلیل قرار میدهد. با بررسی این شخصیت، در قصاید شاعران بزرگی همچون؛ لبید بن ربیعه، حاتم طایی، النمر بن تولب، مخبّل السّعدی، عروه بن الورد، عنتره بن شداد، ابو ذؤیب الهذلی و کعب بن سعد الغنوی جایگاه زن در عصر جاهلی به عنوان شریکی عاقل وسخنگویی دانا مطرح میگردد؛ شریکی که به او حق استدلال و گفتگو داده میشود تا بتواند مرد را در مسیر داشتن اندیشه ی صحیح و متعادل، یاری نماید.