علی اکبر ملایی؛ رضا محمدی
چکیده
لامیة العرب، قصیدهای پرآوازه، شامل 68 بیت، منتسب به شنفری ازجمله شاعران صعلوک عرب در عصر جاهلی است. پژوهش حاضر، مبتنی بر یک تحلیل منسجم یا متکامل است که همة عناصر و اثرگذارهای شرکتکننده در آفرینش قصیده را از زوایای مختلف فنّی، تاریخی و روانشناسی، مورد کاوش قرار میدهد. این پژوهش درصدد است که با رویکرد تحلیل عناصر متن از جنبههای ...
بیشتر
لامیة العرب، قصیدهای پرآوازه، شامل 68 بیت، منتسب به شنفری ازجمله شاعران صعلوک عرب در عصر جاهلی است. پژوهش حاضر، مبتنی بر یک تحلیل منسجم یا متکامل است که همة عناصر و اثرگذارهای شرکتکننده در آفرینش قصیده را از زوایای مختلف فنّی، تاریخی و روانشناسی، مورد کاوش قرار میدهد. این پژوهش درصدد است که با رویکرد تحلیل عناصر متن از جنبههای مختلف روانشناسی، بلاغی و تحلیل محتوا، تعبیرات شعری را واکاوَد، پرده از عواطف سراینده بردارد و کیفیت رابطة بین ذهن و زبانش را کشف کند. این تحقیق هم از جنبة روانشناسی و هم از منظر بلاغی، ناسازگاری بین ادّعاهای شاعر و ناخودآگاهش را برملا میسازد. در بحث از تخیّل، مشبّهبههایی که شاعر، گزینش کرده، رویکرد وی به سمت جامعه و زندگی اجتماعی را نشان میدهند، درحالیکه شاعر از همان آغازین ابیات، آشکارا مدّعی ترک قبیله است. لحن شاعر نیز بین دو حالت غنایی و خطابی در نوسان است و حتّی جنبة خطابی آن، بر جنبة غنایی و ذاتیاش غلبه دارد. باری این تناقضها نشاندهندة ناسرگی سروده و عدم صدق عاطفی سراینده نیست، بلکه بیانگر دنیای آشفته و متناقضی است که شنفری در بسترش، زیست و نیز نشان دهندة گسلی است که بین واقعیتهای ناهنجار زندگی وی و آرمانهای بلندش، واقع بوده است.
علی اکبر ملایی
چکیده
وقتی اشعار عربی منسوب به روزگاران پیش از اسلام و به ویژه معلّقات را می خوانیم، همواره با یک پدیده ی فراگیر زبانی برخورد می کنیم که فرایند درک مدلول و مقصود شعر را قدری دچار وقفه می کند. این شگرد زبانی، با حذف موصوف و نشستن صفت یا صفت هایی به جای آن، رخ نموده است. امروزه این پدیده، در برخی کتب مربوط به دانش معانی و بیان، «مجاز مرسل مفرد ...
بیشتر
وقتی اشعار عربی منسوب به روزگاران پیش از اسلام و به ویژه معلّقات را می خوانیم، همواره با یک پدیده ی فراگیر زبانی برخورد می کنیم که فرایند درک مدلول و مقصود شعر را قدری دچار وقفه می کند. این شگرد زبانی، با حذف موصوف و نشستن صفت یا صفت هایی به جای آن، رخ نموده است. امروزه این پدیده، در برخی کتب مربوط به دانش معانی و بیان، «مجاز مرسل مفرد به علاقه ی صفت» نام گرفته یا زیر عناوینی چون: «همنشینی معنایی در طرح مجاز» بررسی شده است. به گمان نگارنده بروز چنین عادت زبانی در شعر دوران جاهلی، نه تنها امری سطحی و تصادفی نیست، بلکه رویکردی زبانی است که در محور همنشینی و در راستای بالا بردن ادبیت کلام، تحقق یافته و گزینشی است بلاغی و برآمده از عواطف و روحیات سراینده که با مقتضای حال مخاطب بیابان گرد آن روزگار، تناسبی درخور داشته است. در نوشتار پیش رو، این رویه ی رایج زبانی، در پیوندی معنادار و بنیادین با اقلیم، فکر و فرهنگ عرب جاهلی و شرایط حاکم بر زندگی ایشان، مورد واکاوی قرار گرفته است. به گواهی پژوهش، فرایند حذف موصوف و انتقال معنای آن به صفت، با ایجاد نوعی ایجاز و بالا بردن قابلیّت تداعی کلام، به پویاسازی ذهن خواننده کمک می کند.
علی اکبر ملایی
چکیده
ابوفراس حمدانی شاعر با احساس قرن چهارم هجری است که در زندان رومیان، چکامه ای در سوگ مادرش به نظم کشید و بارودی، شاعر باذوق قرن سیزدهم هجری است که در روزگار تبعید، به یاد همسر فقیدش اشک حسرت ریخت و طرح چامه ای باشکوه را در انداخت. این دو چکامه از جمله باشکوه ترین سوگ سرودهای این دو سراینده و ادبیات عربی است. تحلیل ساختاری و محتوایی این ...
بیشتر
ابوفراس حمدانی شاعر با احساس قرن چهارم هجری است که در زندان رومیان، چکامه ای در سوگ مادرش به نظم کشید و بارودی، شاعر باذوق قرن سیزدهم هجری است که در روزگار تبعید، به یاد همسر فقیدش اشک حسرت ریخت و طرح چامه ای باشکوه را در انداخت. این دو چکامه از جمله باشکوه ترین سوگ سرودهای این دو سراینده و ادبیات عربی است. تحلیل ساختاری و محتوایی این دو اثر جاودان و قرار دادن آن ها در ترازوی نقد و موازنه، چشم انداز کلان این نوشتار را تشکیل می دهد. پژوهش حاکی از آن است که این دو اثر شایان، با برخورداری از وحدت موضوعی و صدق هنری، عواطف دردآلود، دغدغه های روانی و شرایط ناگوار حاکم بر زندگی دو سراینده محنت کشیده را به نیکویی و در نمایی هنری به تصویر می کشند. دلالت ساختار سروده ها بر احوال و احساسات دو سراینده که در سطح گزاره ها، واژگان و حروف، نمودار شده، از جمله شباهت های دو چکامه است. اختلاف بین این دو چامه نیز، برآمده از تفاوت بین شرایط و روحیّات سرداری است گرفتار که در سوگ مادرش، اشک می ریزد و امیر رانده شده ای که داغدار همسر خاک نشین خویش است.
علی اکبر ملایی
چکیده
دایره واژگان به کار رفته در یک نوشتار اعمّ از شعر و نثر، از آشکارترین ویژگیهای سبکی آفریننده آن به شمار میآید. کلمات، همان خشتهایی هستند که ساختمان یک اثر ادبی را به وجود میآورند؛ اما روشی که شاعر/ نویسنده در چینش آنها به کار میبرد، می تواند منعکس کننده شخصیت ادبی ویژه و وجه تمایز او باشد. تردیدی نیست که این ویژگی تنها ...
بیشتر
دایره واژگان به کار رفته در یک نوشتار اعمّ از شعر و نثر، از آشکارترین ویژگیهای سبکی آفریننده آن به شمار میآید. کلمات، همان خشتهایی هستند که ساختمان یک اثر ادبی را به وجود میآورند؛ اما روشی که شاعر/ نویسنده در چینش آنها به کار میبرد، می تواند منعکس کننده شخصیت ادبی ویژه و وجه تمایز او باشد. تردیدی نیست که این ویژگی تنها یکی از عناصر سازنده سبک شاعر/ نویسنده است، اما می توان با بررسی و ارزیابی آن، پرده از برخی رازهای نگارشی اثر هنری و سبک و سیاق آن برداشت. مقاله حاضر با تکیه بر روشی آماری نشان می دهد که تنوع دایره واژگان در شعر سه شاعر عربی به این ترتیب است که در شعر ابن هانیء بیشترین و در شعر احمد شوقی کمترین گوناگونی یافت می شود و شعرمتنبّی بر مبنای این محاسبه بین آن دو قرار می گیرد. انطباق نتیجه تحقیق بر فرض های مورد نظر نگارنده، کارآیی شیوه آماری به کارگرفته شده را تأیید می کند.