علی صفایی سنگری؛ فاتح احمدپناه
چکیده
متون روایی، علاوه بر کارکردهای تعلیمی و زیباییشناختی، رسانههایی قدرتمند برای اشاعة ایدئولوژیهای سیاسی - اجتماعی به شمار میروند. از این منظر، شگردهای به کار رفته در این متون را میتوان بهمثابه تمهیداتی در نظر گرفت که مؤلّف یا سایر عوامل دخیل در تولید متن، تلاش کردهاند از طریق آنها سلطة گفتمانی خود را بازتولید کنند. هدف مقالة ...
بیشتر
متون روایی، علاوه بر کارکردهای تعلیمی و زیباییشناختی، رسانههایی قدرتمند برای اشاعة ایدئولوژیهای سیاسی - اجتماعی به شمار میروند. از این منظر، شگردهای به کار رفته در این متون را میتوان بهمثابه تمهیداتی در نظر گرفت که مؤلّف یا سایر عوامل دخیل در تولید متن، تلاش کردهاند از طریق آنها سلطة گفتمانی خود را بازتولید کنند. هدف مقالة حاضر، تفسیر آن دسته از شگردهای متنی و فرامتنی است که بهمنظور بازتولید این نوع سلطه در یک متن روایی (باب «الناسک و الضیف» از مجموعة کلیله و دمنة عربی) به کار گرفته شدهاند. در این راستا، متن روایی مذکور، با استفاده از مفاهیم کلیدی حوزة تحلیل گفتمان انتقادی و روایتشناسی در چهار محور روایتگری، فرایند روایت، ادراک معنای نمادین روایت و بافت روایت تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق، در سطح روایتگری، نوعی رابطة سلسله مراتبی میان شخصیتها مشاهده میشود که بر اساس آن برخی شخصیتها در قیاس با شخصیتهای دیگر در تولید محتوای روایت نقش فعّالتری ایفا میکنند. بررسی سطح فرایند روایت نشان میدهد که کنشها و نقشهای مثبت به شخصیتهای فرادست و کنشها و نقشهای منفی به شخصیتهای فرودست داستان نسبت داده شدهاند. مطالعة سطح ادراک معنای نمادین روایت حاکی از این است که عناصر نمادین دو داستان اصلی و فرعی باب « الناسک و الضیف» بهگونهای باهم ترکیب شدهاند که خواننده را به سمت پذیرش پیام ایدئولوژیک داستان سوق دهند. بررسی سطح بافت روایت حاکی از این است که روابط سلسله مراتبی میان شخصیتهای متن، بازتابی از منازعات اجتماعی محیطی است که متن در آن تولید یا ترجمه شده است.
سمیه حاجتی؛ علی صفایی سنگری
چکیده
ادبیات انتقادی همواره منعکسکننده جهتگیریها و اندیشههای مبارزان علیه حاکمیتهای استبدادی بوده است. وجود رویدادهای عرصه اجتماعی و سیاسی زمینه مشترکی در ادبیات فارسی و عربی برای حضور شاعران در این حیطه فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی و احمد مطر نیز از جهت زمینه اجتماعی، محتوا و استراتژیهای زبانی در حوزه انتقادی قرار دارند؛ ...
بیشتر
ادبیات انتقادی همواره منعکسکننده جهتگیریها و اندیشههای مبارزان علیه حاکمیتهای استبدادی بوده است. وجود رویدادهای عرصه اجتماعی و سیاسی زمینه مشترکی در ادبیات فارسی و عربی برای حضور شاعران در این حیطه فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی و احمد مطر نیز از جهت زمینه اجتماعی، محتوا و استراتژیهای زبانی در حوزه انتقادی قرار دارند؛ از این رو این مقاله سعی دارد با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی با تأکید بر الگوی اجتماعی ـ شناختی وندایک، ضمن شناسایی گفتمانهای شکلگرفته در اشعار دو شاعر، ایدئولوژیها و سازوکارهای زبانی گفتمانمدار اشعار را بازشناسی کرده و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. بررسی اشعار نشان میدهد که هر دو شاعر، با استفاده از زبان شعری و خلق گفتمان انتقادی، پیوند ظریفی بین جهانِ شعر و واقعیت برقرار کردهاند و از رهگذر آن در مسیر آگاهیبخشی به ملت مبارز پیشگام بودهاند. همچنین ساختار زبانی و مفهومی گفتمانهای شکل گرفته در اشعار حاکی از این است که کسرایی و مطر در کنار تعهد به مبارزه و انتقاد با استفاده از استراتژیهای زبانی و قدرت تأثیرگذاری آن، نظام گفتمان انتقادی یکپارچهای را در برابر سطله استبداد خلق کردهاند. گفتمان غالب در اشعار کسرایی با هدف پیروزی مبازران، ارائه راهکار مقاومت و اعتراض و ترسیم افقهای رهایی بنا شده است؛ در مقابل گفتمان مسلط در اشعار احمد مطر بیشتر به بازتاب تلخیهای نظام حکومت با هدف مشروعیتزدایی از سلطه حاکمان صورتبندی شدهاند.