نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه گیلان
چکیده
متون روایی، علاوه بر کارکردهای تعلیمی و زیباییشناختی، رسانههایی قدرتمند برای اشاعة ایدئولوژیهای سیاسی - اجتماعی به شمار میروند. از این منظر، شگردهای به کار رفته در این متون را میتوان بهمثابه تمهیداتی در نظر گرفت که مؤلّف یا سایر عوامل دخیل در تولید متن، تلاش کردهاند از طریق آنها سلطة گفتمانی خود را بازتولید کنند. هدف مقالة حاضر، تفسیر آن دسته از شگردهای متنی و فرامتنی است که بهمنظور بازتولید این نوع سلطه در یک متن روایی (باب «الناسک و الضیف» از مجموعة کلیله و دمنة عربی) به کار گرفته شدهاند. در این راستا، متن روایی مذکور، با استفاده از مفاهیم کلیدی حوزة تحلیل گفتمان انتقادی و روایتشناسی در چهار محور روایتگری، فرایند روایت، ادراک معنای نمادین روایت و بافت روایت تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق، در سطح روایتگری، نوعی رابطة سلسله مراتبی میان شخصیتها مشاهده میشود که بر اساس آن برخی شخصیتها در قیاس با شخصیتهای دیگر در تولید محتوای روایت نقش فعّالتری ایفا میکنند. بررسی سطح فرایند روایت نشان میدهد که کنشها و نقشهای مثبت به شخصیتهای فرادست و کنشها و نقشهای منفی به شخصیتهای فرودست داستان نسبت داده شدهاند. مطالعة سطح ادراک معنای نمادین روایت حاکی از این است که عناصر نمادین دو داستان اصلی و فرعی باب « الناسک و الضیف» بهگونهای باهم ترکیب شدهاند که خواننده را به سمت پذیرش پیام ایدئولوژیک داستان سوق دهند. بررسی سطح بافت روایت حاکی از این است که روابط سلسله مراتبی میان شخصیتهای متن، بازتابی از منازعات اجتماعی محیطی است که متن در آن تولید یا ترجمه شده است.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله