مریم هاشمی؛ معصومه نعمتی قزوینی
چکیده
شناخت و درک عمیق از متن و پی بردن به لایههای زیرین معنایی، نیازمند به کارگیری ابزارهای روشمند علمی است. یکی از این ابزارها که در نظریۀ هرمنوتیک شلایر ماخر (1768-1834) مطرح میشود تأویل روانشناختی است که در جستار پیش رو در قالب یک نوع پارادایم معرفتی به نام پارادایم روان شناختگرا مورد استفاده قرار گرفته است. پارادایم روان شناختگرا ...
بیشتر
شناخت و درک عمیق از متن و پی بردن به لایههای زیرین معنایی، نیازمند به کارگیری ابزارهای روشمند علمی است. یکی از این ابزارها که در نظریۀ هرمنوتیک شلایر ماخر (1768-1834) مطرح میشود تأویل روانشناختی است که در جستار پیش رو در قالب یک نوع پارادایم معرفتی به نام پارادایم روان شناختگرا مورد استفاده قرار گرفته است. پارادایم روان شناختگرا بر اتخاذ مفاهیم رهیافتیِ ویژهای ازجمله فردیت مؤلف، انسانیت مؤلف، و فضای گفتمانی حاکم بر عصر مؤلف استوار میگردد. مقالۀ حاضر با هدف تبیین شاخصههای فردیت امام علی (ع) در ارتباط با مفهوم راهبردی وحدت اسلامی در پی پاسخگویی به این سؤال است که بر اساس پارادایم روان شناختگرایِ شلایر ماخر، مفهوم رهیافتیِ فردیت مؤلف در خطبۀ 238 نهجالبلاغه چگونه نمود یافته است. مسئله وحدت همچنان یکی از چالشهای جهان اسلام است که بازگشت به گفتمان ناب اسلامی و بازخوانی مبانی اصیل آن را به ضرورتی اجتنابناپذیر مبدل میسازد. خطبۀ 238 با محوریت دعوت به وحدت و پرهیز از تفرقه یکی از منابع ارزشمند در این حوزه است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که نظم ذهنی و ساختار منطقی حاکم بر گفتمان امام علی (ع) در ارتباط با مسئله وحدت، ریشهیابی دقیق عوامل تفرقهساز و سپس ارائه راه حلهای رفع مشکل، جایگاه ویژه تعقّل و خردورزی در گفتمان علوی و خود پندارۀ مثبت در تعامل با مخاطب از برجسته ترین شاخصههای فردیّت آن حضرت در خطبۀ مذکور به شمار میآید.
محمد فاضلی
چکیده
در یکی از جلسات درس که به «نهجالبلاغه» اختصاص یافته بود، در مأخذ مورد بحث ما «خطبه ایمان» در کنار دیگر مطالب مطرح گردید؛ خطبهای ده سطری با محتوایی متنوع، فشرده و پرنغز، موجز و سؤالبرانگیز، نیازمند تفسیر و تأویل، در عباراتی گاهی بهظاهر از هم گریز. این ویژگیها باعث شد تا ذهن نگارنده را در آن سوی کلاس و درس درگیر کند و چراهای ...
بیشتر
در یکی از جلسات درس که به «نهجالبلاغه» اختصاص یافته بود، در مأخذ مورد بحث ما «خطبه ایمان» در کنار دیگر مطالب مطرح گردید؛ خطبهای ده سطری با محتوایی متنوع، فشرده و پرنغز، موجز و سؤالبرانگیز، نیازمند تفسیر و تأویل، در عباراتی گاهی بهظاهر از هم گریز. این ویژگیها باعث شد تا ذهن نگارنده را در آن سوی کلاس و درس درگیر کند و چراهای چند پیش آورد. درین گیرودار رهایی از چراها، چون به شروح عربی معتبر و اوّلیه و نزدیک به زمان تدوین «نهجالبلاغه» و سائر مآخذ ائمه فن رجوع شد، با دو پدیدۀ جدید روبهروگشتم که موجب گفتار در پیش رو گردید و مرا در حال حاضر از دیگر مباحث گرفت. این دو پدیده: یکی -افزودن قسمی تازه بر متن «نهجالبلاغه» از «ایمان» بود توسط شارحی برجسته و نامآور. دیگری -در ارتباط با همبستگی دو جمله بود که چنین مینمودند از هم گریزانند، و پاسخ یکی از چراهای نگارنده. این دو پدیدۀ جدید در فضایی از اندیشه و تأمل مورد بحث و بررسی دقیق قرار میگیرند، قوت و ضعفها در آیینۀ اخلاص تجسم مییابد، تا آنجا که نویسندۀ مقاله هم درین محفل آیینه گردان محض نباشد.