مکاتب نقدی
ساناز طوقی؛ امیرحسین رسول نیا؛ علی نجفی ایوکی
چکیده
یکی از پایههای اساسی هر داستان بر عنصر زمان بنا شده است و دراصل شاکلۀ هر روایت، ترسیم وقایع در چارچوب شاخصۀ زمان میباشد؛ اما آشفتگی زمانی در نقل رویدادها گاهی اوقات، جای روایت منطقی و معمول جریان یک داستان را میگیرد. سنان أنطوان یکی از نویسندگان عرصۀ رمان عربی است که با اتخاذ شیوۀ درهم تنیدن زمانها در ساحت رمان و به چالش کشیدن ...
بیشتر
یکی از پایههای اساسی هر داستان بر عنصر زمان بنا شده است و دراصل شاکلۀ هر روایت، ترسیم وقایع در چارچوب شاخصۀ زمان میباشد؛ اما آشفتگی زمانی در نقل رویدادها گاهی اوقات، جای روایت منطقی و معمول جریان یک داستان را میگیرد. سنان أنطوان یکی از نویسندگان عرصۀ رمان عربی است که با اتخاذ شیوۀ درهم تنیدن زمانها در ساحت رمان و به چالش کشیدن زمان روایت حوادث و رویدادها، هنرمندانه سبک نوینی را در مخلکردن روایت برخط زمانی پیشه کرده که امروزه نزد بسیاری از روایتشناسان معاصر مولفهای درخور توجه است. در پرتو این مسأله، پژوهش حاضر در صدد است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریۀ زمان روایی ژرار ژنت -که به باور منتقدان، کاملترین تئوری عرصۀ مفهوم زمان روایی است - به تحلیل کاربست شگرد بازگشت زمانی در رمان الفهرس و خوانش عوامل موثر در جابهجایی زمانی موجود در آن بپردازد. در واقع هدف از این مقاله، کشف علل تزلزل زمانی و بازگشت به گذشته در روایت مورد نظر است. طبیعی است که تبیین مبانی مولفۀ زمان روایت ژنت در شناخت مولفههای اثرگذار در این انحراف زمانی و ایجاد بستر مناسب جهت خوانش آسان رمان از سوی مخاطب ضرورت دارد. نتیجۀ تحقیق حاکی از این است که شاخصۀ بازگشت زمانی داخلی، بارزترین مولفه از جلوههای زمانی روایت الفهرس است که در سایۀ اغراضی چون حزن و اندوه، ترس و دلهره و احساس لذت، توانسته با درهم شکستن روال خطی زمان، مخاطب را در چگونگی دریافت و کشف حلقۀ پیوند زمان رویدادها با ابهام روبهرو کند
وحید سبزیانپور؛ سمیره خسروی
چکیده
ژرار ژنت، داستان را به عنوان یک «پیام روایی» در نظر میگیرد و با رویکردی نظاممند به مطالعة داستان میپردازد. وی با طرح الگوی زمان و تعیین عوامل مؤثر در تعلیق و شتاب یک داستان از منظر زمانی، سعی میکند تا میزان دخل و تصرف راوی در نقل یک داستان را مورد ارزیابی قرار دهد و از این طریق، معانی برجسته و زمانهای مردة داستان را مشخص کند. ...
بیشتر
ژرار ژنت، داستان را به عنوان یک «پیام روایی» در نظر میگیرد و با رویکردی نظاممند به مطالعة داستان میپردازد. وی با طرح الگوی زمان و تعیین عوامل مؤثر در تعلیق و شتاب یک داستان از منظر زمانی، سعی میکند تا میزان دخل و تصرف راوی در نقل یک داستان را مورد ارزیابی قرار دهد و از این طریق، معانی برجسته و زمانهای مردة داستان را مشخص کند. داستان کوتاه «مرتا البانیة» جبران خلیل جبران با هدف ترسیم عواقب زیانبار فقر و محرومیت در زندگی دختران و زنان بیسرپرست با رمزپردازی از طبیعت نوشته شده است. این مقاله سعی دارد تا سرعت روایت و حرکت های زمانی این داستان را بر اساس چهار تکنیک الگوی زمان مند ژنت یعنی «خلاصه، حذف، وقفة توصیفی و نمایش صحنه» مورد بررسی قرار دهد و با استفاده از روش تحلیلی ـ توصیفی و با استناد به نمونههایی از داستان، میزان تأویلپذیری معنایی داستان را با استفاده از بررسی ساختاری نشان دهد و به این سؤال پاسخ دهد که شتاب و کاهش سرعت داستان، تا چه میزان متأثر از اغراض معنایی آن بوده است و مهمترین تکنیکهای کاهش و افزایش شتاب آن کدامند؟ در پایان مشخص شد که زمان در این داستان به دو بخش تولد تا نوجوانی قهرمان داستان، و شب پایانی زندگی وی قابل تفکیک است. حرکت زمانی داستان در بخش اول از سرعت و شتاب بالایی برخوردار بوده و دو تکنیک حذف و خلاصه بیشترین کاربرد را داشته اند؛ اما در بخش دوم که نقطة اوج داستان به حساب میآید، دارای شتاب منفی است و دو تکنیک وقفة توصیفی و نمایش صحنه سبب کاهش سرعت گفتمان نسبت به داستان شدهاند.