نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه آموزش زبان و ادبیات عربی دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران.

2 فردوسی مشهد

3 گروه آموزشی زبان و ادبیات عربی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران.

10.22067/jall.2025.93488.1542

چکیده

هوش عاطفی که نخستین بار توسط دانیل گلمن مفهوم‌پردازی شد، به توانایی شناخت و مدیریت هیجانات فردی و اجتماعی می‌پردازد. این مفهوم که شامل ابعاد خودآگاهی، خودمدیریتی، خودانگیزشی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط است، می‌تواند ابزاری کارآمد برای تحلیل لایه‌های روان‌شناختی شخصیت‌ها در آثار ادبی باشد. بر همین اساس، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تطبیق ابعاد هوش عاطفی (EQ) بر پایه نظریه دانیل گلمن در دو رمان برجسته، «چشمهایش» اثر بزرگ علوی و «رأیتُ فیما یری النائم» اثر نجیب محفوظ می‌پردازد. ضرورت این پژوهش از جایگاه ممتاز دو رمان در ادبیات فارسی و عربی و نیز از ظرفیت نظریه هوش عاطفی در ایجاد پیوندی میان روان‌شناسی و نقد ادبی سرچشمه می‌گیرد. از این‌رو، اهداف نگارندگان، بررسی تطبیقی ابعاد هوش عاطفی در شخصیت‌های دو اثر و تبیین کارکرد سیاسی-اجتماعی آن در رمان «چشم‌هایش» و کارکرد وجودی-هویتی آن در رمان «رأیتُ فیما یری النائم» است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که بزرگ علوی در رمان خود شخصیت‌هایی را در بستر مبارزات سیاسی خلق می‌کند، در حالی که نجیب محفوظ از طریق روایتی سورئال به کاوش در روان انسان می‌پردازد. همچنین شخصیت‌های رمان «چشمهایش» از مؤلفه‌های هوش عاطفی عمدتاً در راستای پیشبرد اهداف سیاسی و مقاومت بهره می‌برند. در مقابل، در رمان «رأیتُ فیما یری النائم»، هوش عاطفی به شکلی فطری و درونی در شخصیت اصلی برای مواجهه با بحران‌های وجودی و هویتی به کار گرفته می‌شود. با وجود شباهت هر دو نویسنده در استفاده از هوش عاطفی برای عمق بخشیدن به شخصیت‌ها، تفاوت اصلی در هدف نهایی آن‌هاست: علوی بر کنشگری در جهان بیرون (اجتماعی-سیاسی) و محفوظ بر کاوش در جهان درون (فردی-وجودی) تمرکز کرده است. این پژوهش، کارآمدی مدل گلمن را در تحلیل لایه‌های عمیق روان‌شناختی در ادبیات داستانی با بافت‌های فرهنگی و سبکی متفاوت تأیید می‌کند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

CAPTCHA Image