طاهره میرزاده صوغانی؛ علی اکبر احمدی چناری؛ علی اصغر حبیبی
چکیده
در الگوی روانکاوی یونگ، ساحت روان هر انسان متشکل از دو عنصر نرینه و مادینه است که فقط قطب موافق آن عیان است و دیگری در درون، نهفته است. آنیموس یا نرینة درون، ساحت مردانة وجود هر زن است که مسئول خلق و خو و روحیات مردانه است و به طور ناخودآگاه بر رفتار، عملکرد، گفتار و حیات روانی زن اثر می گذارد. در باور یونگ اگر زن بتواند این نیروی درونی ...
بیشتر
در الگوی روانکاوی یونگ، ساحت روان هر انسان متشکل از دو عنصر نرینه و مادینه است که فقط قطب موافق آن عیان است و دیگری در درون، نهفته است. آنیموس یا نرینة درون، ساحت مردانة وجود هر زن است که مسئول خلق و خو و روحیات مردانه است و به طور ناخودآگاه بر رفتار، عملکرد، گفتار و حیات روانی زن اثر می گذارد. در باور یونگ اگر زن بتواند این نیروی درونی را مهار کند و با او از در سازش در آید از ویژگیهای مثبت آن که عموما صفات خاص مردانه هستند، برخوردار میشود و برعکس اگر نتواند آن را کنترل کند، خصائص منفی مردانه بر او غلبه میکند. نمود بیرونی این نیروی درونی در محصولات ذهنی زنان به شکلهای مختلفِ مثبت و منفی بروز میکند. شعر زنانه یکی از تجلیگاههای اصلی بروز و ظهور آنیموس است. هدف جستار حاضر، کشف جلوهها، دلالتها و معانی پنهان آنیموس در شعر نازک الملائکه است که از او به عنوان یکی از پرچمداران انقلاب فرمی و محتوایی در شعر معاصر عربی یاد میشود. نبود تحلیلی روشمند دربارة موجودیت مردانه در شعر نازک بر مبنای یک رویکرد روانشناختی به عنوان ضرورت این مقال تشخیص داده شد. نتایج نشان میدهد، شاعر طی جریان فردیتیابی خود، گاه با نبمة مردانه وجود خود به تفاهم و آرمش میرسد و گاه با او به کشمکش میپردازد و از این طریق حیات روانیاش به مخاطره میافتد. همچنین غلبة نومیدی بر کلیت شعر او بیانگر آن است که شاعر در جریان کشمکش با این نیروی اثرگذار، غالبا ناموفق بوده بنابراین جنبههای منفی آنیموس در قیاس با جنبههای مثبت در شعر او نمود بیشتری دارد.
مجتبی بهروزی؛ علی اصغر حبیبی
چکیده
هدف این جستار مقایسة سبک شخصیت پردازی رمانهای "عصفور من الشرق" و"الشحاذ" بر اساس اسلوب آماری است. اسلوب آماری روشی است، که بوزیمان برای شناسایی و مقایسه اسلوبها پایه ریزی نموده است. وی در نظریه خود فرض را بر وجود متغییرهای صرفی می گذارد، که با خطوطی دلالت گر کاهش و یا افزایش می یابند. فرضیه بوزیمان سعی دارد که با کمک آمار از ریشه های وجودی ...
بیشتر
هدف این جستار مقایسة سبک شخصیت پردازی رمانهای "عصفور من الشرق" و"الشحاذ" بر اساس اسلوب آماری است. اسلوب آماری روشی است، که بوزیمان برای شناسایی و مقایسه اسلوبها پایه ریزی نموده است. وی در نظریه خود فرض را بر وجود متغییرهای صرفی می گذارد، که با خطوطی دلالت گر کاهش و یا افزایش می یابند. فرضیه بوزیمان سعی دارد که با کمک آمار از ریشه های وجودی حدس وداوری های سلیقه ای در شناسایی اسلوب بریده و ویژگی های اسلوبی را شناسایی کند تا معقولیت تحلیل در پی داشته باشد. هدف از پژوهش، تحلیل متغیر های آماری دو اثر مذکور است، که بتوان به کمک آن نشانه های نمونه وار تفاوت سبک نویسندگان دو اثر را درفضای علمی یا ادبی تر بودن اثرشان بیان نمود، همچنین تلاش دارد تا در سایه اسلوب آماری میزان پویایی، عاطفی، انفعالی، عقلانی و...دو رمان را مشخص نماید. نتایج پزوهش نشان از آن دارد که اسلوب شخصیت پردازی دو نویسنده کاملا متفاوت است و هرگاه نویسندگان در اسلوب خویش از پویایی وعاطفه وگفتگو بهره جسته اند ارزش (ن ف ص ) آنان فزونی و زمانی که از آنها فاصله گرفته اند، کاهش یافته است.
علی اصغر حبیبی
چکیده
رمان ذاکره الجسد، اثر نویسنده الجزایری، احلام مستغانمی، داستانی سیاسی- اجتماعی و عاشقانه است که موفق به دریافت جایزه "نور" به عنوان برترین اثر ادبی زنانه در جهان عرب شده است. از میان ساختمایه های روایی، عنصر زمان روایت، در این رمان مؤلفه ای قابل اعتنا است. کامل ترین تئوری پیرامون عنصر زمان در داستان، نظریه ژرار ژنت است. از نظر ژنت، زمان ...
بیشتر
رمان ذاکره الجسد، اثر نویسنده الجزایری، احلام مستغانمی، داستانی سیاسی- اجتماعی و عاشقانه است که موفق به دریافت جایزه "نور" به عنوان برترین اثر ادبی زنانه در جهان عرب شده است. از میان ساختمایه های روایی، عنصر زمان روایت، در این رمان مؤلفه ای قابل اعتنا است. کامل ترین تئوری پیرامون عنصر زمان در داستان، نظریه ژرار ژنت است. از نظر ژنت، زمان مندی روایت با در نظر گرفتن سه مؤلفه زمانی: نظم، تداوم و بسامد شکل می گیرد. در جستار پیش رو، نگارنده با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، سعی دارد تا مؤلفه های گوناگون زمان روایی را بر اساس نظریه ژرار ژنت در رمان ذاکره الجسد بررسی نمایند. بررسی زمان روایت در رمان مذکور نشان می دهد که روند روایت در این رمان مبتنی بر شیوه شکست زمان و رفت و برگشت های نامنسجم است. شکل روایت در آن، یک سیر مدور دارد؛ به گونه ای که پایان داستان به آغازش ارتباطی مستقیم پیدا کرده است. مستغانمی با این تمهید هنری، به گزینش های مختلفی دست یازیده و به نقل روایت های گذشته نگر و آینده نگر پرداخته است. در این اثر، به دلیل درنگ های توصیفی و همچنین استفاده فراوان از توصیف، عمل ذهنی، افعال انشایی، و تعهد اجتماعی نویسنده، سرعت روایت، کند شده است.
علی اصغر حبیبی؛ عبدالحمید احمدی
چکیده
إنّ من أهمّ ما یمیّز الشعر المعاصر, هو استعراض الموضوعات السیاسیة والاجتماعیة المتنوّعة التی تحیط بالشاعر بطریقة فنّیة غیر مباشرة, ممزوجةً بالنزعات الذاتیة والجوانب الغنائیة. فالشاعر المعاصر یقوم علی أساس التزاماته الشعریة بالإفادة من الأشکال الفنّیة المتنوّعة کالرمز، واستدعاء الشخصیّات التراثیة. وجدیر بالقول إنّ تقنیة القناع ...
بیشتر
إنّ من أهمّ ما یمیّز الشعر المعاصر, هو استعراض الموضوعات السیاسیة والاجتماعیة المتنوّعة التی تحیط بالشاعر بطریقة فنّیة غیر مباشرة, ممزوجةً بالنزعات الذاتیة والجوانب الغنائیة. فالشاعر المعاصر یقوم علی أساس التزاماته الشعریة بالإفادة من الأشکال الفنّیة المتنوّعة کالرمز، واستدعاء الشخصیّات التراثیة. وجدیر بالقول إنّ تقنیة القناع هی من أجمل الطرق الفنّیة للتعبیر عن أفکار الشاعر بکلّ موضوعیة. فالسیّاب، کغیره من شعراء هذا الاتجاه، یؤکّد فی مجال توظیفه لهذه التقنیة علی ثلاثة أصول: الصلب، والتضحیة، والبعث, والنشور، وذلک من خلال التماهی بشخصیة المسیح، کی یصوّر للمتلقّی مدی الآلام التی تحمّلها فی سبیل إیقاظ شعبه، ویستعرض به نتائج کفاحه وتضحیاته. وقد قام الشاعر فی سبیل الوصول إلی غایته باستخدام تقنیة قناع المسیح بصورتین مختلفتین: وهو فی الأولی، والتی تتجلّی فیها مظاهر الأمل والتفاؤل بالغد المشرق، یتحلّی بالمعانی الأصیلة التی تضمّنها رمز المسیح، أی معنی الفداء والبعث بعد الموت، ولکن فی الصورة الثانیة تنقلب المعانی بطریقة فنّیة وتتعارض مع المضمون الرئیس المستنبط من أسطورة المسیح؛ وهی الشعور بخیبة الأمل من التغلّب علی المحن الفردیة, والمشاکل الاجتماعیة, والسیاسیة، فتتحول عنده أسطورة الانتصار إلی رمز الخسارة والفشل. والغایة من هذا التوظیف العکسی تمکین الشاعر من التعبیر عن تجربته الشعریة المعاصرة والتی هی نتیجة التناقضات الخارجیة فی المجتمع والأزمات النفسیة وذلک علی المستوی الفردی والعام.
دکتر علی اصغر Asghar حبیبی
چکیده
انگاره ها و اسطوره ها به عنوان یکی از شالودههای میراث کهن کارکرد ارزشمندی دارند. این کارکرد به وسیلهی تکنیک های فنی و ادبی تنوع بیشتری می یابد و تأثیر عمیقتری بر جا می گذارد. شاعر معاصر برای آن که تجربهی شعری خویش را از سطح فردی به سطحی بشری و ملموس ارتقا دهد از شخصیت های اسطورهای، دلالتی همسو با تجربهی معاصر خویش می آفریند ...
بیشتر
انگاره ها و اسطوره ها به عنوان یکی از شالودههای میراث کهن کارکرد ارزشمندی دارند. این کارکرد به وسیلهی تکنیک های فنی و ادبی تنوع بیشتری می یابد و تأثیر عمیقتری بر جا می گذارد. شاعر معاصر برای آن که تجربهی شعری خویش را از سطح فردی به سطحی بشری و ملموس ارتقا دهد از شخصیت های اسطورهای، دلالتی همسو با تجربهی معاصر خویش می آفریند و برای افزایش دامنهی نفوذ این دلالت، از کارآمدترین شگردهای هنری استفاده می کند. نقاب از جمله تکنیکهای پرکاربرد در این راستا است و نقاب تموز در شعر معاصر یکی از پر بسامدترین هاست. سیاب به عنوان یکی از پیشگامان شعر تموزی که به اندیشه مرگ و نوزایی و رستاخیز اعتقاد دارد، اسطوره تموز را در سطوح مختلف از جمله: فراخوانی، الهام گیری و همزاد پنداری و نقاب پردازی، بارها تصویر کرده است. از این رو و با توجه به پردامنه بودن کاربرد نقاب تموز در شعر او، در این نوشتار، فرایند بهره گیری شاعر از نقاب و دلالت های شخصیتی تموز در ابعاد گوناگون و با محورهای ذیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت:
- نقاب تموز و جانشینی محبوبه اسطوره ای(عشتار) با محبوبه معاصر(وفیقه)
- آمیختگی نقاب تموز با دیگر اسطوره های هم سلک (تکنیک تعدد صداها Poly phony)
- عشق تموز به عشتار و امید به دگرگونی شرایط سیاسی و اجتماعی
- نقاب تموز و ناامیدی از نوزایی و رستاخیز
کلیدواژه ها: سیاب، نقاب، تموز، همزاد پنداری، شعر معاصر عربی.