نقد ادبی
عبدالعزیز حمادی؛ ناصر زارع؛ رسول بلاوی
چکیده
تُعَدُّ دراسة الاستهلال فی النص الشعری مدخلاً أساسیاً لفهم البنیة الدلالیة والنفسیة للنص الأدبی، لا سیما فی الشعر العربی الحدیث الذی اتخذ من الرمزیة والطقوسیة أداةً لتجسید الرؤى الإبداعیة. تنبع أهمیّة هذا البحث من کونه یُسلِّط الضوء على البُعد الجمالی والوظیفی للاستهلالات المناخیة فی شعر الشاعر العراقی بدر شاکر السیاب، والتی ...
بیشتر
تُعَدُّ دراسة الاستهلال فی النص الشعری مدخلاً أساسیاً لفهم البنیة الدلالیة والنفسیة للنص الأدبی، لا سیما فی الشعر العربی الحدیث الذی اتخذ من الرمزیة والطقوسیة أداةً لتجسید الرؤى الإبداعیة. تنبع أهمیّة هذا البحث من کونه یُسلِّط الضوء على البُعد الجمالی والوظیفی للاستهلالات المناخیة فی شعر الشاعر العراقی بدر شاکر السیاب، والتی لم تحظَ بدراسة معمقة تربط بین تشکیلها الرمزی والحالة النفسیة للشاعر وانعکاسها على مضمون القصیدة، مما یُسهم فی سد ثغرة بحثیة فی حقل الدراسات النقدیة العربیة المعاصرة. کما تهدف الدراسة إلى تحلیل الدلالات الرمزیة للاستهلالات المناخیة فی دیوان "أزهار وأساطیر"، وکشف العلاقة العضویة بین اختیار المناخ (کالفصول والظواهر الجویة) والحالة النفسیة المتقلبة لبدر شاکر السیاب، فضلاً عن دور هذه الاستهلالات فی توجیه المتلقی نحو استیعاب الرؤیة الشعریة للنص الشعری. اعتمد هذا البحث المنهج الوصفی-التحلیلی فی تتبُّع الأنماط الاستهلالیة فی الدیوان، وربطها بالسیاق النفسی والموضوعی للقصائد. ومن أبرز النتائج التی توصل إلیها البحث: توظیف السیاب للمناخ کـ"شیفرة دلالیة" تُحیل إلى مضامین النص بشکل غیر مباشر، حیث اتخذ من الخریف تعبیراً عن الیأس والجفاف الروحی، ومن الربیع إیحاءً بالانبعاث والأمل، مما یُؤسس لـ"لغة مناخیة" ذات بعد وجودی. تکشف الاستهلالات عن حوار خفی بین المناخ الخارجی والداخل النفسی للشاعر، مما یجعلها جزءاً عضویاً من بنیة القصیدة لا مجرد مدخل زخرفی. إعادة تشکیل الوظیفة التقلیدیة للاستهلال الجاهلی (الوقوف على الأطلال) فی صیغة حدیثة تعتمد الانزیاح الرمزی، مما یقدّم نموذجاً لتطوّر البنیة الاستهلالیة فی الشعر العربی المعاصر. تتمثل أهمیة هذه النتائج فی کشفها عن آلیات توظیف الرمز المناخی کأداةٍ جمالیةٍ وفکریةٍ تُمیِّز شعر السیاب، وتُقدِّم منظوراً جدیداً لقراءة العلاقة بین الشکل والمضمون فی الشعر الحدیث.
مهین ظهیری؛ محمد جواد پور عابد؛ ناصر زارع؛ رسول بلاوی
چکیده
یکی از مفاهیم زاییده جامعه سرمایه داری «قهرمان مسئلهدار» است که عمر آن از یک قرن تجاوز نمیکند. این مفهوم نخست، توسط گئورگ لوکاچ(Lukács) منتقد مجارستانی در قرن بیستم مطرح و با لوسین گلدمن(Goldmann) منتقد رومانیایی ادامه یافت. از نظر آنها رابطه متقابل ساختار ادبی و اجتماعی، ادبیات را ابزار پاسخگویی به مسائل اجتماعی کرده است. در ...
بیشتر
یکی از مفاهیم زاییده جامعه سرمایه داری «قهرمان مسئلهدار» است که عمر آن از یک قرن تجاوز نمیکند. این مفهوم نخست، توسط گئورگ لوکاچ(Lukács) منتقد مجارستانی در قرن بیستم مطرح و با لوسین گلدمن(Goldmann) منتقد رومانیایی ادامه یافت. از نظر آنها رابطه متقابل ساختار ادبی و اجتماعی، ادبیات را ابزار پاسخگویی به مسائل اجتماعی کرده است. در رمـان هـای رئـالیـستی جـوامـع سرمایه داری، پای بندی برخی از افراد به اصول حقیقی آنها را مسئله دار ساخته است. قهرمان این نوع رمانها، که غالبا از عامه مردم است با انتقاد از جامعه فاقد ارزش های راستین به حاشیه رانده می شود. هدف از مقاله حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی به رشته تحریر درآمده است واکاوی رمان مذکور از منظر جامعه شناختی با تکیه بر مفهوم «قهرمان مسئلهدار» و تطبیق آن با آراء لوسین گلدمن است. از آنجایی که رمان یاد شده دارای لایه های جامعه شناختی عمیقی است و با واکاوی آنها می توان به نقد بهتری از جامعه کویت دست یافت، ضرورت انجام چنین پژوهشی بیش از پیش نمایان می شود.دستاورد این پژوهش حاکی از آن است که محمد به عنوان قهرمان مسئله دار، به آرمان های واقعی مانند تلاش برای اصلاح مفاسد اجتماعی، احیای ارزش های راستین، احترام به عقاید مخالفان و ایستادگی در برابر توطئه های دشمنان پایبند است و با ارزش های ضمنی جامعه چون قدرت طلبی در تعارض قرار می گیرد و توانایی حل این تعارض را ندارد، و به نوعی در حاشیه ی جامعه قرار می گیرد و در نهایت این تعارض با مرگ، حذف وی از جامعه را رقم می زند.
ناصر زارع؛ رسول بلاوی؛ زهرا هاشمی تزنگی
چکیده
تحلیل گفتمان بهعنوان یک رویکرد میانرشتهای در مطالعات و در قلمروهای مختلف اجتماعی استفاده میشود. تحلیل گفتمان انتقادی که ریشه در زبانشناسی انتقادی دارد در میان انواع گوناگون تحلیل گفتمان موضوع موردتوجه نورمن فرکلاف است. فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی خود، به بررسی توصیف، تفسیر تعامل بین بافت و گفتمان و تبیین چگونگی تأثیر ...
بیشتر
تحلیل گفتمان بهعنوان یک رویکرد میانرشتهای در مطالعات و در قلمروهای مختلف اجتماعی استفاده میشود. تحلیل گفتمان انتقادی که ریشه در زبانشناسی انتقادی دارد در میان انواع گوناگون تحلیل گفتمان موضوع موردتوجه نورمن فرکلاف است. فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی خود، به بررسی توصیف، تفسیر تعامل بین بافت و گفتمان و تبیین چگونگی تأثیر دوسویۀ ساختار اجتماعی و گفتمان میپردازد. بررسی رمان «الحرب فی بر مصر» اثر یوسف القعید با بهرهگیری از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) فرکلاف و در پی پاسخگویی به کیفیت تحلیل انتقادی گفتمان رمان مذکور در سطوح توصیف، تفسیر و تبیین، مشخص میکند که نویسنده در سطح توصیف، با ایجاد تقابلها و تضادهای معنایی و کاربرد واژگان خاص در پی بیان اندیشههای خویش است و در سطح تفسیر، به بافت موقعیتی، پیشفرضها و میانمتنیهای گفتمان توجه دارد و چارچوب و موضوع مورد نظر خود را در قالب رمان و طی گفتمانها بیان میکند و در سطح تبیین قصد دارد تأثیر ساختار اجتماعی در نوع گفتمان و تأثیر بازتولیدی که این گفتمان میتواند در تغییر ساختار بگذارد را به تصویر کشد.
ناصر زارع
چکیده
حسامیزی یا آمیختگیِ حواس بهعنوان نوعی استعاره در زمانها و زبانهای مختلف، کم و بیش وجود داشته و نمونههایی از آن در متون گذشته باقیمانده که از نسلی به نسل دیگر رسیده است. از رهگذر این متون کهن میتوان دریافت که حسامیزی بهعنوان شگردی ادبی، ریشه در گذشتههای دور دارد. افزون بر این، میتوان نمونههایِ کلیشهای از حسامیزی سراغ ...
بیشتر
حسامیزی یا آمیختگیِ حواس بهعنوان نوعی استعاره در زمانها و زبانهای مختلف، کم و بیش وجود داشته و نمونههایی از آن در متون گذشته باقیمانده که از نسلی به نسل دیگر رسیده است. از رهگذر این متون کهن میتوان دریافت که حسامیزی بهعنوان شگردی ادبی، ریشه در گذشتههای دور دارد. افزون بر این، میتوان نمونههایِ کلیشهای از حسامیزی سراغ گرفت که مردم، خودآگاه یا ناخودآگاه در گفتار معمول خود از آنها استفاده میکنند؛ اما در عصر جدید است که کاربستِ گستردة آن به نحوی آگاهانه و عامدانه برای بیان عواطف و رساندن پیام شعری رواج مییابد. عبدالوهاب البیاتی (1999-1926م)، شاعر معاصر عراقی در شماری از اشعار خود، از این هنرْسازه بهره جسته است. شواهد موجود، نشان میدهد که بسامدِ حسامیزیهای به کار رفته در شعر وی از نوعی به نوع دیگر متغیر است و وی امکانات مختلفی از حسامیزی را دستمایة خلاقیت شعری خود کرده است. این نوشتار، با روشی توصیفی- تحلیلی، تصویرهای مبتنی بر حسامیزی در دیوان البیاتی را بررسی کرده و نشان میدهد که رابطة متقابل این هنرْسازه با دیگر اجزای هر شعر، رابطهای انسجام بخش و هماهنگ با ساختمان آن شعر است و کارکردی ظریف و دقیق در انتقال اندیشه و عاطفة موجود در شعر دارد.