بهرعلی رضایی؛ عباس اقبالی؛ روح الله صیادی نژاد
چکیده
در زبانشناسی نقشگرا معنای بافتی متون، محصول پیوند متن و موقعیتی است که در آن تولید میشود. مهمترین کارکرد این نوع از نگاه در قرآن کریم آشکارسازی زوایای پنهان معنا در آن است. ضرورت این نوع از نگاه در بیان و اثبات این فرضیه است که بافت موقعیت مطرح شده در نظام نقشگرا، به واسطه تعیین دقیق معنا به عنوان یک قرینه اساسی در فهم، میتواند ...
بیشتر
در زبانشناسی نقشگرا معنای بافتی متون، محصول پیوند متن و موقعیتی است که در آن تولید میشود. مهمترین کارکرد این نوع از نگاه در قرآن کریم آشکارسازی زوایای پنهان معنا در آن است. ضرورت این نوع از نگاه در بیان و اثبات این فرضیه است که بافت موقعیت مطرح شده در نظام نقشگرا، به واسطه تعیین دقیق معنا به عنوان یک قرینه اساسی در فهم، میتواند به طور مستقیم بر معنای آیات قرآن کریم اثر داشته باشد. برای مثال موقعیت تسلیم و امید به خداوند در سوره کهف، آشکارکننده ابعاد مختلف تسلیم از جنبه فردی، اجتماعی و اعتقادی است. در این پژوهش سعی شده است با در پیش گرفتن روش توصیفی - تحلیلی با بررسی آیاتی از سوره کهف که تسلیم و امید به خداوند را مطرح کردهاند به تبیین ارتباط گفتمان موقعیت این مقولهها با متن و ارتباط لایههای سهگانه بافت موقعیتی(گستره، منش و شیوه سخن) با لایههای معنایی زبان (فرانقش اندیشگانی و بینافردی و متنی) پرداخته شود. از جمله رهیافتهای حاصل شده آن است که آغازگرهای مرکب (متنی- ساختاری) در موقعیت تسلیم بیشترین بسامد را دارا هستند که نشان از ارتباط حروف ربط با موقعیت دارد. تکرار در بافت موقعیتی تسلیم و امید به چندین شکل نمود مییابد همچنین استعمال «رب» با ضمیر متصل «نا» و «ی» در هر سه رویداد یعنی (داستان جوانمردان، واقعه تحدی و داستان صاحبان باغ) مشاهده نمود. عنصر معنایی این ترکیب اضافی همان امید به رحمت خداوند است که بافت موقعیت در شکل دادن آن نقش اساسی ایفا میکند.
تورج زینی وند؛ سمیه صولتی
چکیده
نشانه شناسی اجتماعی، رویکردی کاربردی در بررسی متون است که دغدغۀ اصلی آن، درک نشانه های اجتماعی و رفتارهای معنادار است. با توجه به اهمیت به کارگیری نظریات علمی در فهم بهتر متون، سازه های گفتمانی هلیدی (اندیشگانی، میان فردی و متنی) را ابزاری برای بررسی یکی از داستان های کوتاه کنفانی با عنوان «القمیص المسروق» قرار دادیم که از حیث شمول ...
بیشتر
نشانه شناسی اجتماعی، رویکردی کاربردی در بررسی متون است که دغدغۀ اصلی آن، درک نشانه های اجتماعی و رفتارهای معنادار است. با توجه به اهمیت به کارگیری نظریات علمی در فهم بهتر متون، سازه های گفتمانی هلیدی (اندیشگانی، میان فردی و متنی) را ابزاری برای بررسی یکی از داستان های کوتاه کنفانی با عنوان «القمیص المسروق» قرار دادیم که از حیث شمول دو قطب مثبت و منفی، جدال بین خدمت به وطن و خیانت و گذر قهرمان داستان از تردید بهیقین برجسته می نماید. بر این اساس، در حوزۀ اندیشگانی، چگونگی بازتاب واقعیت در داستان مذکور، در حوزۀ میان فردی، نحوۀ تعامل شخصیت ها و در سطح متنی شیوۀ سازماندهی و انسجام دو حوزۀ پیشین، با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شد تا به این سؤال پاسخ داده شود که گزینش های زبانی در حوزه های مذکور به عنوان سازه های معناساز، چگونه در گفتمان شناسی داستان مذکور و کشف لایه های زیرین معنا عمل می کند؟ نتایج حاصل از بررسی جمله واره های این داستان نشان می دهد که در سطح اندیشگانی، چارچوب کنشگرانۀ متن در آغاز داستان با حضور پررنگ گفتمان «دیگری» همراه است که انسان فلسطینی را به حاشیه رانده و درگیر احساساتی ساخته است که وی را به سمت خیانت سوق می دهد، اما فهم حقیقت در پایان داستان از او کنشگری فعال می سازد که انتقام جویی از دشمن را در خود تقویت می کند. در سطح بینافردی، تعامل شخصیت های داستانی، روند گذر قهرمان داستان از تردید بهیقین، در مواجه با خیانت را به نمایش می گذارد. و اما در سطح متن، «ارجاع»، «حروف افزایشی» و «تکرار» به ترتیب در سطوح دستوری، پیوندی و واژگانی، بیشترین کارکرد را تداوم معنایی و انسجام بخشی متن به خود اختصاص داده اند.