الهام مریمی؛ احمدرضا حیدریان شهری
چکیده
احساس نیاز به بازگو کردن حقایق جامعه، نویسندۀ را به خلق آثاری وا میدارد که بافت و درونمایهای اجتماعی دارند. جامعهشناسی ادبیات با بررسی محتوای آثار ادبی و رابطه آن با فضای اجتماعی، نشاندهنده جهانبینی حاکم بر متن است؛ بنابراین بررسی فرهنگ و رفتار افراد در آثار نویسنده میتواند به شناخت جامعه وی منجر شود که این امر، بدون ...
بیشتر
احساس نیاز به بازگو کردن حقایق جامعه، نویسندۀ را به خلق آثاری وا میدارد که بافت و درونمایهای اجتماعی دارند. جامعهشناسی ادبیات با بررسی محتوای آثار ادبی و رابطه آن با فضای اجتماعی، نشاندهنده جهانبینی حاکم بر متن است؛ بنابراین بررسی فرهنگ و رفتار افراد در آثار نویسنده میتواند به شناخت جامعه وی منجر شود که این امر، بدون تردید سنگ بنای نخست و گامی مؤثر در جهت اصلاح ارزشها و هنجارهای نادرست نهادینهشده در دل این جامعه است. از این رو، بررسی جایگاه زن عرب در جامعه سنتی ترسیم شده در رمانهای «الخباء» و «نقرات الظباء» نوشته میرال الطحاوی، با روش توصیفی تحلیلی امری ضروری مینماید. چنین به نظر میرسد که نویسنده با طرح مسئله اصلی رمان بر محوریت زنان و سیطره فرهنگعامه گذشته، آشفتگیها، تحقیر و خوار داشت، ظلمپذیری و سلطه سنت، تصویری تکبعدی و اغلب یک وجهی از یک زن منفعل عربی در محیطی بدوی و احیاناً حضری را به تصویر میکشد که تسلیم گفتمان حاکم است و اگر به ندرت تمردی دارد، این تمرد به تغییر و بهبود وضعیت وی در خانواده و جامعه منجر نمیشود. میتوان دریافت که زن کامل با تمام وجوه منشوری در جامعه مورد نظر نویسنده، جایگاهی ندارد و قهرمانان زن نهتنها تلاشی برای رهایی از قید و بند سنت ندارند، بلکه در ظلم به خود و زنان همانند خویش با گفتمان غالب همگام میشوند تا کورسوی امید به تحول در میان شخصیتهای زن به خاموشی گراید.