نقد ادبی
رسول خمر؛ سید مهدی نوری کیذقانی؛ عباس گنجعلی؛ حسین شمس آبادی
چکیده
در ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژهای نشان دادهاند. یکی از جلوههای نمادگرایی فراخوانی شخصیتهای مختلف تاریخی، مذهبی، اسطورهای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچۀ دادههای تاریخی و پیوند منطقی میان آنها به تاریخ ...
بیشتر
در ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژهای نشان دادهاند. یکی از جلوههای نمادگرایی فراخوانی شخصیتهای مختلف تاریخی، مذهبی، اسطورهای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچۀ دادههای تاریخی و پیوند منطقی میان آنها به تاریخ نمینگرد، بلکه از تجربیات خود و با توجه به شرایط کنونی جامعه خود به شخصیتهای تاریخی ابعادی را میافزاید و بدینوسیله معناها و دلالتهای پویایی را که میخواهد به ذهن خواننده میرساند. یکی از شخصیتهای که در شعر برخی شاعران معاصر حضوری پرمعنا دارد، صحابی پیامبر و یار باوفای امام علی (ع) میثم تمار است. در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی چگونگی فراخوانی این شخصیت در شعر دو تن از شاعران معاصر عرب یعنی «جاسم الصحیح» از عربستان و «حسن آل حطیط العاملی» از لبنان مورد واکاوی قرار گرفته است. ازآنجاکه بر روی فراخوانی شخصیت میثم تمار در شعر معاصر عربی تاکنون پژوهشی انجام نگرفته است، بررسی و تحقیق درباره این موضوع، مهم و ضروری مینماید. یافتههای بحث نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی میثم چون حق مداری، حقگویی، صراحت سخن، پایداری در برابر ستمگران و رسواسازی آنها باعث شده دو شاعر مذکور با حس تجربۀ مشترک، شخصیت وی را محور قصاید خود قرار دهند. این دو شاعر با همزادپنداری خود و میثم به فراخوانی او در شعر خود پرداختهاند و سعی کردهاند مشکلات و نابسامانیهای سیاسی و فرهنگی جامعه و تجارب، دغدغهها و اندیشههای اصلاحی خویش از ورای شخصیت میثم به خواننده منتقل کنند.
سبک شناسی
علی نجفی ایوکی
چکیده
مبارزه در راه عقیده و تلاش برای آزادی و دستیابی به عدالت اجتماعی، ازجمله بنمایههای اساسی شعر شاعران معاصر عربی است. یکی از شگردهایی که شاعران برای ترسیم خواستهها و رؤیاهای خود به آن تمایل نشان دادهاند، بهرهگیری از چهرههای مبارز و الگوپذیری از آنها در متن شعری است. در میان شخصیتهای دخالتداده شده در شعر معاصر عربی، ...
بیشتر
مبارزه در راه عقیده و تلاش برای آزادی و دستیابی به عدالت اجتماعی، ازجمله بنمایههای اساسی شعر شاعران معاصر عربی است. یکی از شگردهایی که شاعران برای ترسیم خواستهها و رؤیاهای خود به آن تمایل نشان دادهاند، بهرهگیری از چهرههای مبارز و الگوپذیری از آنها در متن شعری است. در میان شخصیتهای دخالتداده شده در شعر معاصر عربی، «جمیله بوحیرد» یکی از شخصیتهای مهم و تأثیرگذار الجزائر به علت داشتن تجربه مبارزاتی با استعمار فرانسه و تحمل شکنجه و رنجهای طولانی در زندانها، بهعنوان الگویی مناسب، موردتوجه شاعران قرارگرفته و با دلالتهای مختلف، حجم انبوهی از گفتمانهای سیاسی شاعران را به خود اختصاص داده است. برخی از آن شاعران همچون نازک الملائکه، عبدالمعطی حجازی، بدرشاکر السیاب، نزار قبانی و عبدالوهاب البیاتی تمرکز ویژهای بر این شخصیت نمودند و تلاش کردند با کاربست راهبردهای مختلف، از رهگذر این چهره، مفاهیم متعدد ذهنی خود را بهصورت ملموس و عینی برای مخاطبان ترسیم نمایند. در پرتو حضور پررنگ و محوری چهره یادشده در گفتمان شعری شاعران و بار معناییای که بر دوش میکشد، پژوهش حاضر میکوشد با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی، از راهبردهای فراخوانی این شخصیت، میزان حضور و نحوه دخالتدهی وی در شعر شاعران یادشده پرده بردارد و به تحلیل گفتمان و تشریح دلالتهای این شخصیت در متن شعری آنان بپردازد تا گامی در فهم دقیقتر شعر معاصر برداشته باشد. نتایج تحقیق حکایت از این دارد که جمیله بوحیرد به عنوان یک الگو و کنشگر فعال، در گفتمانهای سیاسی در زمینه استعمارستیزی و بازستانی هویت از دست رفته، در بستر شعر شاعران مورد مطالعه ایفای نقش داشته است. در فرایند مفهومسازی، حضور این چهره در سرودهها به صورت محوری بوده و در راستای کاهش فاصله عاطفی با او، به نام وی در آن متون تصریح شده است.
دکتر علی صیادانی؛ پرویز أحمدزاده هوچ؛ امیر فرهنگ دوست
چکیده
در میان شیوههای پرتعداد نگرش به هستی و تفسیر آن، اکسپرسیونیسم را باید رویکرد منحصر به فردی تلقی نمود. این شیوه که از ماهیتی فرامحاکاتی در گزارهگری پدیدهها برخوردار است، از توصیف صِرف وقایع-آنگونه که به چشم میآیند-عدول میکند. ادبیان و هنرورزان این دبستان، صورتهای عینی پدیدهها را در ذهن گزاره کرده و چون خوابگزاری از آنها ...
بیشتر
در میان شیوههای پرتعداد نگرش به هستی و تفسیر آن، اکسپرسیونیسم را باید رویکرد منحصر به فردی تلقی نمود. این شیوه که از ماهیتی فرامحاکاتی در گزارهگری پدیدهها برخوردار است، از توصیف صِرف وقایع-آنگونه که به چشم میآیند-عدول میکند. ادبیان و هنرورزان این دبستان، صورتهای عینی پدیدهها را در ذهن گزاره کرده و چون خوابگزاری از آنها تعبیر میکنند؛ جریانی پرهیجان که در مقابل هر ساختار از پیش تعریفشدهای میایستد و کُرنش میکند. این رویکرد با ظرفیتهای گستردۀ خود، فرصت بسیار مناسبی را برای بازنمایی تصویری برونفکنانه از جهان درون و برون انسان معاصر فراهم ساخته است. در این میان، از جمله چهرههایی که در ساحت شعر، سرودههای پرانطباقی را با مبادی این مکتب برجای نهاده، عائشة ارناؤوط (زادۀ 1946م)، نویسنده و شاعر سوری-آلبانیایی است. اشعار او در دو بخش فرم و محتوا، نمودهای برجستهای از ادبیات آبستره را ارائه بخشیدهاند. از اینرو، این قلم میکوشد تا در جستار حاضر به شیوهای توصیفی-تحلیلی، برساختهای زبانی و محتوایی سرودههای این شاعر معاصر عربی را بر اساس مؤلفههای اکسپرسیونیسم واکاود. از جمله نتایج این پژوهش باید به ویژگیهایی چون: «تعلیق و اَندروای»، «ریتم و ایقاع ناهمگون» و «استعارههای خودگردان» در حوزۀ زبان و نیز درونمایههایی نظیر «گروتسک»، «هویّتباختگی» و «برونفکنیهای ذهنی-هیجانی» اشاره نمود که در سرودههای ارناؤوط، از بسامد بالایی برخوردارند.از جمله نتایج این پژوهش باید به ویژگیهایی چون: «تعلیق و اَندروای»، «ریتم و ایقاع ناهمگون» و «استعارههای خودگردان» در حوزۀ زبان و نیز درونمایههایی نظیر «گروتسک»، «هویّتباختگی» و «برون-فکنیهای ذهنی-هیجانی» اشاره نمود که در سرودههای ارناؤوط، از بسامد بالایی برخوردارند.
پیمان صالحی؛ مهران معصومی
چکیده
عبّاس محمود عقّاد یکی از سردمداران مکتب رومانتیک در مصر با تکیه بر اصول رومانتیسم و استفاده از پدیدههای طبیعت، اوضاع و حوادثی را به تصویر کشیده است که بر زندگی فردی و اجتماعی وی تأثیرات منفی فراوانی را برجای گذاشته بودند. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی، عناصری را که عقاد برای بیان دیدگاههای بدبینانه خود در این زمینه به کار ...
بیشتر
عبّاس محمود عقّاد یکی از سردمداران مکتب رومانتیک در مصر با تکیه بر اصول رومانتیسم و استفاده از پدیدههای طبیعت، اوضاع و حوادثی را به تصویر کشیده است که بر زندگی فردی و اجتماعی وی تأثیرات منفی فراوانی را برجای گذاشته بودند. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی، عناصری را که عقاد برای بیان دیدگاههای بدبینانه خود در این زمینه به کار برده، به همراه علل آنها مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان از آن دارد که عواملی چون شکست عشقی، فرا رسیدن روزگار پیری، مرگ عزیزان، ظلم و ستم و حوادث ناگواری که برای سرزمین عقّاد رخ داد، موجب ظهور بدبینی در اشعار او شد. تجربههای تلخ عقّاد در بستر دنیای عشق و عاشقی موجب شده است تا با پناه بردن به طبیعت و جلوههای آن، احساس درونش را تجلّی بخشد. وی که روزهای تلخ جوانیاش را سپری کرده است، عمر فنا شده خویش را به درختی تشبیه کرده که برگهای سبزش را که نشانهای از زندگی، امید و جوانی است، خشکیده میبیند. او ظلم و ستم را فراگیر میبیند؛ امّا چون خود را در مقابل آن ناتوان مییابد، با سرودن اشعاری پر از شِکوه، افکار خود را بیان میکند بلکه مرهمی بر دردهایش باشد. غلبه نگاه بدبینانه بر اندیشه عقاد موجب شده عنصری همچون خاک را که رمزی برای حفاظت از وطن است، ستمگری خطاب کند که ظالمانه جوانان را به کام مرگ میکشاند. استفاده از پدیدههای طبیعت چون بهار، خورشید، ماه، ستاره، صحرا، خاک، پرندگان و... ویژگی شاخص آن دسته از شعرهای این شاعر است که صبغه بدبینی بر آنها غلبه دارد.
محبوبه پارسائی؛ احمدرضا حیدریان شهری
چکیده
زبان، مجموعهی آواهایی است که القاگر احساسات و عواطف گونهگون و انگارهایی از رنگها و رایحهها هستند؛ بدین ترتیب، زبان، تودهای از آواها و نشانههای نابسامان نیست؛ بلکه شبکهای است نظاممند و درهم بافته از لایهها و پیوندها یعنی هر پاره از گفتار یا متن، از خلال همکاری و پیوستگی همه سطوح زبانی متمایز، سازماندهی ...
بیشتر
زبان، مجموعهی آواهایی است که القاگر احساسات و عواطف گونهگون و انگارهایی از رنگها و رایحهها هستند؛ بدین ترتیب، زبان، تودهای از آواها و نشانههای نابسامان نیست؛ بلکه شبکهای است نظاممند و درهم بافته از لایهها و پیوندها یعنی هر پاره از گفتار یا متن، از خلال همکاری و پیوستگی همه سطوح زبانی متمایز، سازماندهی میشود.هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی آواهای القاگر در سرودههای بدر شاکر السیاب است؛ یکی از مباحث برجستهای که باید در اشعار این سراینده نامدار بهصورت جدی مورد توجه قرار گیرد، بحث آواها و القاهاست. شاعر جیکور یکی از شاعران چیرهدستی است که از آواها، برای همراه ساختن خواننده با خویش بهرهی فراوان برده است؛ نگارندگان در این جستار کوشیدهاند تا بر بنیاد نظریه موریس گرامون، زبانشناس نامدار فرانسوی به خوانش و تحلیل القاگری آواها در سرودههای سراینده سوگوار عراق، بدر شاکر السیاب دست یازند و در این راستا با کاربست روش توصیفی –تحلیلی به بررسی نشانهها و شاخصههای موسیقایی سرودههای بدر شاکر السیاب بهویژه واکهها و همخوانها پرداختهاند؛ خوانش و تحلیل چکامههای بدر شاکر السیاب بر بنیاد نظریه آواهای القاگر گرامون نشان میدهد که متناسب با مضامین چکامههای سیّاب و متأثّر از نفوذ عمیق و ژرف روح سوگباری و اندوه در اندیشه و زبان شاعر، واکهها و همخوانهای پربسامد سرودههای او نیز همین بار معنایی منفی، تیره و حزنآلود را تکرار میکنند؛ به دیگر بیان، یافتههای این پژوهش نشان میدهد که آواهای القاگر در سرودههای بدر شاکر السیاب به توصیف شکست روحی و جسمی مردمان سرزمین شاعر میپردازد و از لحاظ آوایی، اشعار او مرگنگارههایی است از شک و تردید، سرخوردگی و دلمردگی و اندوه و بدبینی.
علی نجفی ایوکی
چکیده
شاعران معاصر عربی برای بیان تجربههای گوناگون، اهداف مورد نظر و نیز برای رهایی شعر از حالت خطابهگری و گزارشی و در راستایِ اصالتبخشی به اثر ادبی، به فراخوانی چهره های سنتی و بویژه چهرههای دینی روی آورده اند. آنان این شخصیت ها را به دلیل برخورداری از دلالتهای بالقوه و سازگاری با تجربههای معاصر خویش بکار گرفته و به منظور انتقال ...
بیشتر
شاعران معاصر عربی برای بیان تجربههای گوناگون، اهداف مورد نظر و نیز برای رهایی شعر از حالت خطابهگری و گزارشی و در راستایِ اصالتبخشی به اثر ادبی، به فراخوانی چهره های سنتی و بویژه چهرههای دینی روی آورده اند. آنان این شخصیت ها را به دلیل برخورداری از دلالتهای بالقوه و سازگاری با تجربههای معاصر خویش بکار گرفته و به منظور انتقال مفاهیم ذهنی، به شکل نمادین از آنها بهرهها برده اند. پژوهش حاضر بر آن است تا به واکاوی حضور شخصیت حضرت ایوب (ع) در شعر معاصر عربی بپردازد. در این راستا، نخست با نگاهی گذرا به جنبههایی از ویژگی های شخصیتی آن حضرت در تورات و قرآن کریم پرداخته و سپس رویکرد سه شاعر معاصر عربی «بدر شاکرالسیاب»، «محمود درویش» و «عبدالعزیز المقالح» را در فراخوانی این چهره ی دینی تبیین نموده است. برداشت این است که ایوب شاعرانِ معاصر، تابع دغدغههای فردی و اجتماعی- سیاسی آنان است و عهدهدار تجسم ناکامیهای ایشان است.
احمدرضا حیدریان شهری
چکیده
در گستره شعر شهر گفته می شود ظهور «شهرسروده »های نو در ادبیات جهان و ازآن میان در ادبیات فارسی و عربی متأثر از ادبیات غرب است. ادبیات فارسی و عربی پیوندی دیرینه داشته اند؛ در دوران معاصر نیز تعامل میان این دو همچنان ادامه یافته است. جستار حاضر به بررسی تطبیقی شهرسروده های سهراب سپهری در ادب پارسی و احمد عبدالمعطی حجازی در ادب عربی می ...
بیشتر
در گستره شعر شهر گفته می شود ظهور «شهرسروده »های نو در ادبیات جهان و ازآن میان در ادبیات فارسی و عربی متأثر از ادبیات غرب است. ادبیات فارسی و عربی پیوندی دیرینه داشته اند؛ در دوران معاصر نیز تعامل میان این دو همچنان ادامه یافته است. جستار حاضر به بررسی تطبیقی شهرسروده های سهراب سپهری در ادب پارسی و احمد عبدالمعطی حجازی در ادب عربی می پردازد.
این پژوهش، پس از گذری کوتاه بر زندگی و شعر سهراب سپهری، طبیعت سرای برجسته ایران، و با بیان مختصری از زندگی احمد عبدالمعطی حجازی، شاعر برجسته مصری، در آغاز به معرفی اجمالی بدوی گرایی و اصول و مبانی مطرح در آن می پردازد و سپس با مطالعة جهت گیری سهراب سپهری و عبدالمعطی حجازی، نسبت به شهر و روستا، تبلور و نمود بدوی گرایی و ویژگی های مکتب رمانتیسم در شعر دو شاعر بررسی خواهد کرد. مهم ترین ابعاد مورد توجه در گستره اندیشه های مطرح در سروده های دو شاعر عبارت اند از اظهار غربت و اندوه به دلیل ازمیان رفتن گذرگاه روستا، نکوهش شهر و مظاهر مدنیت موجود در آن، ستایش روستا به عنوان زادگاه نخستین نوع بشر و خانه و کاشانه ای که از دیرگاه شوق وصالش را داشته اند، و آرمان سیاحت و سفر درقالب سفر واقعی یا خیالی؛ بخش پایانی مقاله نیز به بیان چگونگی نمود بدوی گرایی و رمانتیسم در اندیشه دو شاعر اختصاص یافته است.