سبک شناسی
علی جوادی؛ حجت اله فسنقری؛ عباس گنجعلی؛ سید مهدی نوری
چکیده
موسیقی یکی از مهمترین عناصر سازنده شعر است که سبب رستاخیز کلمات و تشخص واژهها میشود. حافظ رجب برسی حلّی (744- 813ه.ق)، یکی از شاعران عصر مملوکی است که در مدح و رثای اهل بیت (ع) اشعاری بلیغ و نغز سروده و موسیقی در کلام او، جلوهای خاص دارد. ضرورت این پژوهش تبیین کارکرد معنایی انواع موسیقی در شعر و تبیین جایگاه ادبی برسی حلی بهعنوان ...
بیشتر
موسیقی یکی از مهمترین عناصر سازنده شعر است که سبب رستاخیز کلمات و تشخص واژهها میشود. حافظ رجب برسی حلّی (744- 813ه.ق)، یکی از شاعران عصر مملوکی است که در مدح و رثای اهل بیت (ع) اشعاری بلیغ و نغز سروده و موسیقی در کلام او، جلوهای خاص دارد. ضرورت این پژوهش تبیین کارکرد معنایی انواع موسیقی در شعر و تبیین جایگاه ادبی برسی حلی بهعنوان یک شاعر شیعی است که شعرش علاوه بر مضمون والا از زیباییهای لفظی و ساختاری در خدمت معنا برخوردار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر تحلیل کارکرد معنایی و زیباشناختی موسیقی در تصویرسازیهای حلی است. در این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، یافتهها نشان داد که برسی با آگاهی از تأثیر موسیقی بر روان خوانندگان و آگاهی از جنبههای زیباشناختی موسیقی، در بهرهگیری از موسیقی بیرونی و درونی موفق عمل کرده است؛ در حوزه موسیقی بیرونی بهخوبی توانسته میان مضامین شعری خود و وزن و بحر انتخابی، هماهنگی برقرار کند که این هماهنگی، باعث ایجاد پیوندی مستحکم میان شعر او و موسیقی آن شده است؛ برسی برای ایجاد تأثیرات مختلف در خوانندگان و آفرینش فضاهای گوناگون به زیبایی و درستی از قافیه که هر کدام آهنگ مخصوص به خود را دارد بهرهبردهاست؛ در حیطهی موسیقی درونی نیز شاعر به شیوهی هنری هم از موسیقی اصوات مانند تکرار و جناس و هم از موسیقی معنوی مانند مراعاتالنظیر، تلمیح و دیگر آرایههای بدیعی موسیقی آفرین استفاده کرده که باعث توافق، انسجام و هارمونی کلام شاعر شده و جلوهای موسیقایی خاصی در شعرش بهنمایش گذاشته که گوشنوازی و سحرانگیزی نغمهها و آواها، به لذّت روحی مخاطب و در نتیجه انتقال هر چهبهتر معنا به ذهن او کمک شایانی میکند
سبک شناسی
سید عدنان اشکوری؛ عبدالله حسینی؛ هدی یزدان
چکیده
این پژوهش قصد دارد تا ضمن واکاوی مؤلفههای رئالیسم جادویی در رمان تونسی "وقائع المدینة الغریبة"، دریابد که "عبد الجبار العش"، نویسندۀ این رمان، چگونه با تکیهبر ژانر رئالیسم جادویی یا نمایش واقعیتها از دریچۀ امور شگفتانگیز و خیالی توانسته است به آسودگی به بیان مشکلات و کاستیهای سیاسی و اجتماعی بپردازد. موفقیت این رمان عربی ...
بیشتر
این پژوهش قصد دارد تا ضمن واکاوی مؤلفههای رئالیسم جادویی در رمان تونسی "وقائع المدینة الغریبة"، دریابد که "عبد الجبار العش"، نویسندۀ این رمان، چگونه با تکیهبر ژانر رئالیسم جادویی یا نمایش واقعیتها از دریچۀ امور شگفتانگیز و خیالی توانسته است به آسودگی به بیان مشکلات و کاستیهای سیاسی و اجتماعی بپردازد. موفقیت این رمان عربی در دریافت جایزۀ ادبی کومار تونس و ناشناخته بودن این رماننویس تونسی در میان جامعۀ ادبی و دانشگاهی ایران، یکی از ضرورتهای این پژوهش را تببین میکند؛ مورد بعدی بیان یک سری انتقادات سیاسی و اجتماعی در این رمان است که تنها به جامعه تونس محدود نمیشود و بهگونهای با مسائل جامعۀ امروزی ما نیز همپوشانی دارد. نگارندگان پژوهش، پس از بررسی این رمان به روش توصیفی-تحلیلی دریافتند که نویسنده با تکیهبر مؤلفههایی مانند: طرح وقایع شگفتانگیز، نمادپردازی، تقابل مدرنیته و سنت، درونمایۀ سیاسی-اجتماعی و همچنین توصیفات اکسپرسیونیستی -که ازجمله مؤلفههای مشترک داستانهای رئالیسم جادویی شمرده میشوند- موفق شده است، عمق و گستردگی مشکلات اجتماعی و سیاسی جامعۀ تونس را بیان کند و از این رهگذر با آگاهی دادن به خواننده، او را برای ایجاد تغییر در جامعه ترغیب سازد. العش در این داستان، مرز واقعیت و خیال را کمرنگ میسازد. او زبان طنزآمیز خود را به عنوان چاشنی به خدمت میگیرد تا بتواند تلخترین و سیاهترین وقایع روز جامعه را در قابی جذاب برای مخاطبان خود به تصویر بکشد. پس از طرح وقائع شگفتانگیز، حضور نمادها در این داستان سهم چشمگیری را به خود اختصاص میدهد. علت این امر آن است که کشف امور پیچیده برای ذهن مخاطبان از جذابیت بیشتری برخوردار است؛ بنابراین العش در شخصیتپردازی و هنگام بیان انتقادات خود، نمادپردازی را چارۀ کار خویش قرار میدهد.
سبک شناسی
نرگس انصاری؛ صفورا فصیحی
چکیده
حقیقتمانندی از عناصر مهم داستان و نمایشنامه است و به میزان انطباق اثر با واقعیت بیرون و حوادث آن بستگی دارد. این تطابق نه بهصورت کامل و شرح دقیق واقعیت است؛ چراکه این امر، اثر ادبی را از ادبیت دور و آن را متنی تاریخی میسازد. انعکاس واقعیت و بازیابی آن در اثر به نحوی که برای مخاطب باور پذیر باشد. واقعیت برونمتنی، ساختاری است که ...
بیشتر
حقیقتمانندی از عناصر مهم داستان و نمایشنامه است و به میزان انطباق اثر با واقعیت بیرون و حوادث آن بستگی دارد. این تطابق نه بهصورت کامل و شرح دقیق واقعیت است؛ چراکه این امر، اثر ادبی را از ادبیت دور و آن را متنی تاریخی میسازد. انعکاس واقعیت و بازیابی آن در اثر به نحوی که برای مخاطب باور پذیر باشد. واقعیت برونمتنی، ساختاری است که هر نویسنده با توجه به رویکرد و سبک ادبی خود، آن را در اثرش بهکار میگیرد. ادبیات نمایشی عاشورایی، به دنبال احیای ادبی واقعهی کربلا در قالب نمایشنامه است و مشخص کردن مرز بین واقعیت و ادبیت و خیال در این آثار مورد توجه پژوهش حاضر بوده است. این ژانر ادبی اگرچه در مقایسه با سایر انواع ادبی بهخصوص شعر عاشورایی کمتر متداول بوده است، اما نمایشنامههای عربی متعددی میتوان یافت که هر یک از زاویهای خاص به وقایع کربلا پرداختهاند؛ ازجمله سه نمایشنامهی شاخص "الحر الریاحی" اثر شاعر و نویسنده عراقی "عبدالرزاق عبدالواحد"، نمایشنامهی "الحسین ثائرا" اثر نویسنده مصری "عبدالرحمان شرقاوی" و نمایشنامهی "الحسین" اثر نویسنده سوری "ولید فاضل" که با توجه به محتوای مشترک، زمینه بهرهمندی از ساختار مشترک را نیز دارا هستند. پژوهش حاضر تلاش دارد با روش تحلیلی–توصیفی به بررسی انطباق سه اثر هنری با واقعیت تاریخ کربلا بپردازد. بر اساس بخشی از یافتههای پژوهش نویسندگان از ابزارهای مختلفی چون شخصیتهای واقعی و تاریخی، روایت حوادث تاریخی، استفاده از پیرنگ منطقی و طبیعی برای تقویت حقیقت مانندی آثار خود بهره بردهاند، اما اثر عبدالواحد با بیشترین دخل و تصرف به جنبههای ادبی و هنری اثر خود افزوده و از روایت عاشورا برای انتقال دلالتهای معنایی خاص خود استفاده کرده است. اثر شرقاوی نیز بیش از دو اثر دیگر به روایت تاریخ کربلا نزدیکتر میشود. جنبه رئالیسم دینی با نقل حوادث خارقالعاده در نمایشنامهی "الحسین" قابل ملاحظه است.
سبک شناسی
مهسا جدیدالاسلامی؛ عباس عرب
چکیده
واژۀ استغاثه از حیث معنایی، بلاغی و ادبی به معنای شفیع طلبیدن است. از دیرباز در ادبیات عرب نوعی شعر با درونمایۀ استمداد ظهور یافت که «استغاثه» نام گرفت و از دو ابزار معنوی و مادی «توکّل» و «تمسّک» بهره میبرد که در پی تغییراتی در اوضاع جامعۀ هدف بود. با نگاهی به پژوهشهای محقّقان حوزۀ ادبیّات و تاریخ ادبیات، میتوان ...
بیشتر
واژۀ استغاثه از حیث معنایی، بلاغی و ادبی به معنای شفیع طلبیدن است. از دیرباز در ادبیات عرب نوعی شعر با درونمایۀ استمداد ظهور یافت که «استغاثه» نام گرفت و از دو ابزار معنوی و مادی «توکّل» و «تمسّک» بهره میبرد که در پی تغییراتی در اوضاع جامعۀ هدف بود. با نگاهی به پژوهشهای محقّقان حوزۀ ادبیّات و تاریخ ادبیات، میتوان دریافت درونمایههای ادبی استغاثه در واقع، بیانگر مسئولیت اجتماعی و تعهد هنری شاعران بوده و نیک آشکار است که برای فهم عمیقتر چرایی سرایش این نوع اشعار، بهکارگیری نظریههایی که شناختِ جامعه و مردم خاص زمانی را بررسی میکنند، راهگشا خواهد بود. در پژوهش توصیفی‑تحلیلی حاضر، تلاش شده است تا از دیدگاه جامعهشناسی پیر بوردیو استفاده شود. بر مبنای این نظریّه، تعهد اجتماعی، عمل و کنش، بازتاب منش جامعه است. با تحلیل جامعهشناسی این مهم، آشکار خواهد شد که ساختارهای اجتماعی توانمندِ قشر حاکم، چه تأثیری بر قشر فرمانبر جامعه دارند. ازآنجاکه کُنشهای ناآگاهانۀ به وجود آمده در ساختار اجتماعی دوران جاهلی و مقابله با اجبارهای صادره از قشر حاکم درنتیجه برخی تکبیتهایی با موضوع استغاثه بوده، در زمان حکومت مسلمانان بر اندلس عواملی همچون درگیریهای دائمی اقتصادی و سیاسی، فساد اخلاقی حاکمان، حملات و فجایع منتج از جنگهای صلیبی سببساز تکوین این نوع شعر و تبدیل آن بهصورت فن مستقل گردید. علاوه بر این، با توجّه به مدح قشر حاکم همراه استمداد در این نوع ادبی، در ادامه نیز چرایی عدم دوام مدح و هم تمرد و گلایه تدریجی علیه قوانین حاکم باگذشت زمان قابل بررسی است