علمی - پژوهشی
جهانگیر امیری؛ فاروق نعمتی
چکیده
شعر عتاب و شکوی در دورة مملوکی دارای ویژگی های متعددی است. این فنّ شعری به اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوره همچون فقر کُشنده و شرایط سخت زندگی مردم می-پردازد و در تلاش است تا سیاست های ظالمانه و رویکرد های اشتباه پادشاهان مملوکی و والیان آنان را در مقابل تودة مردم، به چالش کشیده و مورد نقد اجتماعی قرار دهد. البته گاهی چنین نقدهایی با فکاهه ...
بیشتر
شعر عتاب و شکوی در دورة مملوکی دارای ویژگی های متعددی است. این فنّ شعری به اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوره همچون فقر کُشنده و شرایط سخت زندگی مردم می-پردازد و در تلاش است تا سیاست های ظالمانه و رویکرد های اشتباه پادشاهان مملوکی و والیان آنان را در مقابل تودة مردم، به چالش کشیده و مورد نقد اجتماعی قرار دهد. البته گاهی چنین نقدهایی با فکاهه گویی نیز همراه است که از شدّت این انتقادها میکاهد. شعر شکوی در عصر مملوکی، منبع مهمی برای آگاهی و اطلاع از واقعیت زندگی سیاسی و اجتماعی این دوره محسوب می شود. بر همین اساس، این مقاله بر آن است تا فن شعری شکوی و عتاب را در این برهة زمانی مورد بررسی قرار دهد. مهم ترین یافته های این پژوهش بیانگر آن است که شعر شکوی در عصر مملوکی، رنگ و بویی سیاسی و اجتماعی به خود گرفته و با اسلوبی همراه با سُخریه و سبکی طنز آمیز، در راستای به تصویر کشیدن رنج و درد مردم است. از همین روی، شعر شکوی در دورة ممالیک دارای جایگاهی بینظیر و ممتاز در درازنای شعر عربی است و پیش از این دوره، این گونه فن شعری کمتر مشاهده شده است. روش تحقیق در این پژوهش، به صورت تحلیلی- توصیفی و با استفاده از نمونه های زیبای شعری در عصر مملوکی است که دارای مضمونی همراه با شکوی و عتاب است.
علمی - پژوهشی
حسین آشوری؛ محمد صالح شریف عسکری؛ سید عدنان اشکوری؛ علی پیرانی شال
چکیده
ممعناشناسی و دلالتهای معنایی یک متن، از مهمترین مسائل مورد توجه پژوهشگران است. عبدالقاهر جرجانی از جمله پژوهشگرانی است که به این موضوع، توجه داشت. وی با تکیه بر حاکمیت منظور مؤلف در شناخت معانی متن، نظریه معنیالمعنی را ارائه کرد. این نظریه عامل تمایز میان زبان عادی و شعری است و معنای ثانویهای به متن ادبی میافزاید. در دهههای ...
بیشتر
ممعناشناسی و دلالتهای معنایی یک متن، از مهمترین مسائل مورد توجه پژوهشگران است. عبدالقاهر جرجانی از جمله پژوهشگرانی است که به این موضوع، توجه داشت. وی با تکیه بر حاکمیت منظور مؤلف در شناخت معانی متن، نظریه معنیالمعنی را ارائه کرد. این نظریه عامل تمایز میان زبان عادی و شعری است و معنای ثانویهای به متن ادبی میافزاید. در دهههای اخیر مکتبهای ساختارگرایی و ساختارشکنی با نقض این نظریه، شیوههای جدیدی جایگزین درک متن کردند. ساختارگرایی، متن را در فهم معنا کافی میداند و ساختارشکنی، فهم معنا را به خواننده میسپرد و نظریه تعدد خوانش ها یا مرگ مؤلف را مطرح میکند.
پژوهش حاضر بر آن است تا روند تحول معنیالمعنی را از آغاز شکلگیری تاکنون و سه روش کشف معانی موجود در متن را بررسی کند. یافتههای پژوهش نشان میدهد 1. معنیالمعنی به دو گانگی معنا در یک متن و امکان کشف معنایی واضح از طریق ادراک منظور مؤلف معتقد است؛ 2. بلاغتپژوهان معاصر، تغییراتی در معنیالمعنی ایجاد کرده و رکن جدیدی بدان افزودند؛ 3. ساختارگرایان و ساختارشکنان، اعتباری برای معنیالمعنی قائل نیستند. ساختارگرایی بر سیاق متن در شناخت معنا مبتنی است و ساختارشکنی بر ادراک خواننده جهت کشف معانی متن استوار است.
علمی - پژوهشی
کبری راستگو
چکیده
سبکشناسی نقشگرا بهعنوان رویکردی به نسبت نوظهور، نظامی است میان زبانشناسی و نقد ادبی جدید؛ چراکه هم به مباحث زیباییشناسی و ارزشگذاری و قضاوت ورود میکند و هم بر یافتههای زبانشناسی تکیه دارد. ازاینرو تحلیل سبکشناختی، در رویارویی با جهان متن، درصدد دریافت زیباییهای منحصربهفرد چینش آن متن و کلیت یکپارچۀ آن و بررسی ...
بیشتر
سبکشناسی نقشگرا بهعنوان رویکردی به نسبت نوظهور، نظامی است میان زبانشناسی و نقد ادبی جدید؛ چراکه هم به مباحث زیباییشناسی و ارزشگذاری و قضاوت ورود میکند و هم بر یافتههای زبانشناسی تکیه دارد. ازاینرو تحلیل سبکشناختی، در رویارویی با جهان متن، درصدد دریافت زیباییهای منحصربهفرد چینش آن متن و کلیت یکپارچۀ آن و بررسی توانایی خالق متن در بهرهگیری از امکانات زبانی است. پژوهش حاضر با اعتقاد به اینکه یکی از ویژگیهای سبکی و ساختاری قرآن، بهعنوان نمونۀ والای سخن فصیح و بلیغ، روساخت متغیر و ژرفساخت پیوستۀ آن است، با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی و با استناد به رویکرد سبکشناسی نقشگرا، مقولۀ چرخش سبکشناختی را نقطۀ آغاز خوانش متشابهات قرآنی قرار میدهد و در سیر تکوینی خود، به مؤلفۀ ساختاری جایگزینی واژگانی در سه سطح اسم و فعل و حرف، میپردازد. این جستار، با ارائۀ تحلیلی زبانی – سبکی از جملاتی که دارای ساختاری مشابه هستند اما از نظر سبکی با یکدیگر متفاوتند، در مقام پاسخگویی به سبب تغییر سبک در گونۀ قرآنی برآمده است و از این امر بهعنوان استفادهای خلاقانه و بدیع از امکانات زبانی یاد میکند و نیز با بررسی رابطۀ متن و بافت در پرتو دو محور جانشینی و همنشینی، تنوع سبکی در گونۀ قرآنی را یکی از عوامل توسعۀ معنایی و انسجام متن دانسته و ظرافتهای معنایی نهفتۀ حاصل از آن را در آیات مذکور به نمایش میگذارد. از مهمترین رهیافتهای این جستار، برقراری پیوند میان مباحث بلاغت و علم مفردات سنتی و مسائل زبانشناسی نوین و ارائۀ نگاهی نو به صنعت التفات در علم بلاغت، و مسالۀ ترادف و اشتقاق در دانش مفردات است. همچنین از مهمترین کارکردهای بلاغی آرایش سبکی جایگزینی واژگانی بهعنوان محور اصلی پژوهش، میتوان به آشناییزدایی و به تبع آن برجستهسازی و ایجاد ابهام هنری اشاره کرد. وانگهی این آرایه، با توسعۀ معنایی خود موجب انسجام متن میشود. ازاینرو، میتوان آن را یکی از عوامل انسجام واژگانی در نظریۀ نقشگرای هلیدی و حسن قلمداد کرد و انسجام کلام را از دیگر کارکردهای بلاغی آن دانست.
علمی - پژوهشی
منیره زیبایی
چکیده
حماسه، نوع ادبی بسیار کهنی است که از روزگاران قدیم مورد توجه بسیاری از ملل و جوامع بوده و پیدایش آن در ادبیات ملتها در گرو وجود شرایط خاص تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است. در میان سرودههای دوره جاهلی عرب با آنکه به خاطر فقدان این شرایط، اثری از حماسه به معنای فنی و علمی آن نیست، اما قطعاتی وجود دارد که شاعر در آن به ذکر قهرمانیهای خود ...
بیشتر
حماسه، نوع ادبی بسیار کهنی است که از روزگاران قدیم مورد توجه بسیاری از ملل و جوامع بوده و پیدایش آن در ادبیات ملتها در گرو وجود شرایط خاص تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است. در میان سرودههای دوره جاهلی عرب با آنکه به خاطر فقدان این شرایط، اثری از حماسه به معنای فنی و علمی آن نیست، اما قطعاتی وجود دارد که شاعر در آن به ذکر قهرمانیهای خود در میدان کارزار پرداخته و از مفاخر، اصالت و نسب خود و قومش همراه با خوارداشت افراد و قبایل دیگر سخن میگوید. معلّقۀ «عنتره» از بهترین نمونههای این سرودههاست که مقاله حاضر درصدد است با بررسی عناصر حماسه در آن، روشن نماید که این سروده تا چه اندازه به معنای علمی و رایج حماسه نزدیک است و تا چه میزان بر سازههای حماسی قابلیت انطباق دارد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که معلقه عنتره به عنوان جزئی کوچک از ادبیات رزمی عربها با ارائه تصاویری از صحنۀ کارزار در سبک و قالبی حماسی در عین توصیف پهلوانی و مردانگی قهرمان خود در نبرد با دشمنان قبیلهاش، بهخوبی نمایانگر فرهنگ بدوی عربها در دوره جاهلی بوده، آداب و سنتهای حاکم بر زندگی آنان را منعکس میکند. باوجوداین به خاطر محوریت «من» شاعر در معلقه، تصریح به زمان و مکان وقایع و نیز فقدان برخی از مهمترین مواد و سازههای حماسی چون زیر ساخت اسطورهای، امور شگفت و خارقالعاده، گستردگی قلمرو حوادث معلقه در پهنه زمان و مکان، انگیزۀ ملی در پیدایش سرودۀ حماسی و نبرد میان ملتها، این معلقه، حماسه به معنای خاص آن نبوده و میتوان عنوان شبه حماسه را بر آن اطلاق کرد.
علمی - پژوهشی
محمد غفوری فر؛ مهدی خرمی؛ حسین شمس آبادی؛ عباس گنجعلی
چکیده
سبک شناسی، یکی از رویکردهای نقدی است که در سده ی أخیر، توجه ویژه ای از طرف ادیبان و سخنوران به آن شده است. یکی از مهم ترین موضوعات مورد بررسی در سبک-شناسی، بررسی آوایی و یا موسیقایی متن ادبی و به عبارت دیگر سبک شناسی آوایی اثر ادبی است که نحوه ی کاربرد واحدهای آوایی (صدا و آهنگ) در یک موقعیت زبانی و نیز کارکرد بیانی آواهای زبان را بررسی ...
بیشتر
سبک شناسی، یکی از رویکردهای نقدی است که در سده ی أخیر، توجه ویژه ای از طرف ادیبان و سخنوران به آن شده است. یکی از مهم ترین موضوعات مورد بررسی در سبک-شناسی، بررسی آوایی و یا موسیقایی متن ادبی و به عبارت دیگر سبک شناسی آوایی اثر ادبی است که نحوه ی کاربرد واحدهای آوایی (صدا و آهنگ) در یک موقعیت زبانی و نیز کارکرد بیانی آواهای زبان را بررسی می کند. از جمله متونی که ارزش و شایستگی بررسی و تحلیل سبک شناسی آوایی را دارد، خطبه های نهج البلاغه امیرمؤمنان علی(ع) است. این خطبه ها دارای موسیقی دلنشین و تأثیرگذاری می باشد که توجه ی بسیاری از اندیشمندان و ادیبان را به خود جلب نموده است، نوشتار حاضر بر آن است، تا عناصر سبک ساز آوایی خطبه های نهج البلاغه و میزان انسجام این عناصر با مفاهیم مورد نظر حضرت را با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاضر از این نوشتار حکایت از آن دارد که سجع، جناس، نظم آهنگ درونی، تکرار، تضاد و مقابله به عنوان نمود های برجسته ی عناصر آوایی در خطبه ها هستند که علاوه بر موسیقی گوش نواز، امکان استنباط معانی و مفاهیم مورد نظر حضرت را فراهم می کنند.
علمی - پژوهشی
بهنام فارسی؛ علی صیادانی
چکیده
آستانه ورود به هر اثری، عنوان آن است و نباید عنوان را صرفا کلماتی دانست که برای معرفی کتاب، بر روی جلد آن حک شده است زیرا عنوان خود، یک جنس ادبی است تا آنجا که دانشی به نام "عنوان پژوهی" به وجود آمده است. در این جستار نگارنده سعی بر آن دارد تا با تکیه بر مبنای نشانه شناسی(ارتباط دال و مدلول)، عناوین رمان سه گانه ی (بین القصرین، قصرالشوق ...
بیشتر
آستانه ورود به هر اثری، عنوان آن است و نباید عنوان را صرفا کلماتی دانست که برای معرفی کتاب، بر روی جلد آن حک شده است زیرا عنوان خود، یک جنس ادبی است تا آنجا که دانشی به نام "عنوان پژوهی" به وجود آمده است. در این جستار نگارنده سعی بر آن دارد تا با تکیه بر مبنای نشانه شناسی(ارتباط دال و مدلول)، عناوین رمان سه گانه ی (بین القصرین، قصرالشوق و السکریة) نجیب محفوظ را مورد بررسی قرار دهد و به این مسأله مهم بپردازد که غرض اصلی نجیب محفوظ از انتخاب این عناوین که در حقیقت اسامی محله های قاهره هستند، چیست. نتایج برآمده از این پژوهش حاکی از آن است که منظور اصلی نویسنده از انتخاب عنوان «بین القصرین» نشان دادن گرفتاری شخصیت های داستان میان دو نوع استبداد یعنی پدرسالاری و استعمار انگلیس است؛ هدف از انتخاب عنوان «قصر الشوق»، بیان کردن نوعی استبداد معنوی در شخصیت ها و شکست آن ها در دستیابی به اهدافشان است و در نهایت غرض از انتخاب عنوان «السکریة»، پناه بردن شخصیت ها از سطح هشیاری به ناهشیاری و سرکوب شدن شادی ها به واسطه سلطه غم و اندوه می باشد.
علمی - پژوهشی
روح اله نصیری؛ سید محمد جلیل مصطفوی روضاتی
چکیده
یونگ معتقد است: انگارههایی که در رسیدن به فردیت وجود دارند، از زمانهای باستان تاکنون در درون تمامی انسانها وجود داشته است که وی آنها را به عنوان کهن الگو معرفی میکند. از منظر یونگ، تکامل فرآیند فردیت در نیمه دوم زندگی و به تدریج رخ میدهد. نجیب محفوظ در رمان "الشحاذ" و در خلال یک سفر رمزی، ما را نه به گذشته قهرمان رمان – عمر الحمزاوی ...
بیشتر
یونگ معتقد است: انگارههایی که در رسیدن به فردیت وجود دارند، از زمانهای باستان تاکنون در درون تمامی انسانها وجود داشته است که وی آنها را به عنوان کهن الگو معرفی میکند. از منظر یونگ، تکامل فرآیند فردیت در نیمه دوم زندگی و به تدریج رخ میدهد. نجیب محفوظ در رمان "الشحاذ" و در خلال یک سفر رمزی، ما را نه به گذشته قهرمان رمان – عمر الحمزاوی - بلکه به گذشته بشر و به ناخودآگاه جمعی میبرد. "عمر الحمزاوی" در این رمان در یک فرآیند فردیت روانی قرار گرفته که محتویات ناخودآگاه جمعی به صورت رؤیا و حالتهایی از خلسه برای او متجلی میشود و در جامه کهن الگوهای مختلف راه فردیت و کمال روانی را به وی نشان میدهد؛ از این رو رمان "الشحاذ" قابلیت دارد بر مبنای کهن الگوهای "یونگ" بررسی شود. کهنالگوهای یونگ مانند "سایه"،"آنیما"، "نقاب" و "تولد مجدد" دقیقاً در مورد "عمر الحمزاوی" مصداق داشته و قابل پیجویی است. هدف در این پژوهش این است که با مطالعه رمان "الشحاذ"، تجلی و کارکرد کهن الگوهای یونگ در فرآیند تفرد روانی عمر الحمزاوی به شیوة تحلیل محتوا و با رویکرد نقد روانشناختی بررسی شود. نتیجه مقاله حاضر این است که از منظر نقد روانشناختی یونگ، گاهی آشفتگی روانی نشانه بیماری نیست، بلکه تلنگری است برای سیر در مسیر تفرد و نوزایی و نیل به خودآگاهی و تعادل روانی.