علمی - پژوهشی
علی اکبر احمدی چناری
چکیده
عنصر شخصیت بهعنوان اصلی ترین ساختمایه روایی در هر داستان، نقش به سزایی در روند پردازش پیرنگ و شکل گیری رویدادها و حرکت رو به جلو هر متن روایی دارد. کتاب «العواصف» جبران، در بردارنده داستانهایی کوتاه است که نویسنده در آن، مؤلفه شخصیت و شیوههای پردازش آن را مورد توجه ویژه ای قرار داده است. در پژوهش پیش رو، با هدف مشخص نمودن میزان ...
بیشتر
عنصر شخصیت بهعنوان اصلی ترین ساختمایه روایی در هر داستان، نقش به سزایی در روند پردازش پیرنگ و شکل گیری رویدادها و حرکت رو به جلو هر متن روایی دارد. کتاب «العواصف» جبران، در بردارنده داستانهایی کوتاه است که نویسنده در آن، مؤلفه شخصیت و شیوههای پردازش آن را مورد توجه ویژه ای قرار داده است. در پژوهش پیش رو، با هدف مشخص نمودن میزان توانمندی جبران در پرداخت شخصیت های داستانی و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا تعاریف و تقسیمبندیهای شخصیت بهعنوان بخش تئوری پژوهش ارائه شده است و در ادامه، داستان های این مجموعه در دو ساحت انواع شخصیتها (ایستا، پویا، جامع و ساده) و شیوه های شخصیت پردازی (توصیف مستقیم و غیر مستقیم: کنش و اکشن، دیالوگ و مونولوگ) مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج جستار پیش رو حکایت از آن دارد که بیشتر شخصیت های این مجموعه از نوع ایستا و ساده اند و در شیوه های شخصیت پردازی، گفتگو و توصیف مستقیم بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است.
علمی - پژوهشی
عباس اقبالی
چکیده
«انگاره» یا «تصویر هنری» نمایانگر یک فرایند ترکیب تخیّلی است؛ فرایندی که به سخن، مفهومی هنری میبخشد. انگاره رسانهای است که نمایش معانی پنهان را بر عهده دارد و در انتقال گنجینههای ذهنی به مخاطب و عمق بخشیدن به معانی مراد کارآمد است. تبلور این هنر در چکامههای بلیغ کهن ادب عربی و بسامد آن در آیات شریفه قرآن و نهجالبلاغه، نشانه ...
بیشتر
«انگاره» یا «تصویر هنری» نمایانگر یک فرایند ترکیب تخیّلی است؛ فرایندی که به سخن، مفهومی هنری میبخشد. انگاره رسانهای است که نمایش معانی پنهان را بر عهده دارد و در انتقال گنجینههای ذهنی به مخاطب و عمق بخشیدن به معانی مراد کارآمد است. تبلور این هنر در چکامههای بلیغ کهن ادب عربی و بسامد آن در آیات شریفه قرآن و نهجالبلاغه، نشانه دیرینگی و جایگاه و نقش این هنر در رسایی زبان عربی است. در این مقاله، بهمنظور شناسایی ابعادی از جمالیات بلاغی و معانی انگارههای نهجالبلاغه، با روش توصیفی ـ تحلیلی نمونههایی مانند «التَّقْوَی مَطَایا ذُلُلٌ»، «یخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَه الْإِبِلِ»، «فِتَنٍ انْجَذَمَ فیها حَبْلُ الدِّینِ» واکاوی و تحلیل شدهاند. برآیند این پژوهش نشان میدهد استخدام انگارهها برای رسایی بیشتر سخن است و در سبک گروهی ادب جاهلی و صدر اسلام رایج بود. امیر مؤمنان امام علی (ع) نیز در سخن خویش، سبک گروهی ادیبان صدر اسلام دارد. آن حضرت متناسب با موضوع سخن، از عناصر طبیعت ساکن و متحرک و نام اشیای شناخته شده وام گرفته است. در اکثر انگارههای نهجالبلاغه از رهگذر انواع تشبیهات، امور معنوی، محسوس گشتهاند.
علمی - پژوهشی
کمال باغجری؛ علی بشیری
چکیده
مقاله پیشرو خوانشی است روایتشناختی از رمان الشحاذ (گدا) اثرِ نجیب محفوظ. در این مقاله، اصلیترین مؤلفهها و عناصر روایتشناختی این رمان از قبیل: زاویه دید، کانونیسازی، نحوه ارائه گفتار و افکار، عنوان، توصیف، تشبیه، زمان (زمان روایت و آغاز رمان) و مکان در بوته تحلیل روایتشناختی قرار گرفته است. اصلیترین نتیجه حاصل از این ...
بیشتر
مقاله پیشرو خوانشی است روایتشناختی از رمان الشحاذ (گدا) اثرِ نجیب محفوظ. در این مقاله، اصلیترین مؤلفهها و عناصر روایتشناختی این رمان از قبیل: زاویه دید، کانونیسازی، نحوه ارائه گفتار و افکار، عنوان، توصیف، تشبیه، زمان (زمان روایت و آغاز رمان) و مکان در بوته تحلیل روایتشناختی قرار گرفته است. اصلیترین نتیجه حاصل از این مقاله این است که رمان گدا با برخورداری از روایتی نسبتاً پیچیده و چندآوا در کنار بهکارگیری فنهای نوین روایتشناختی (در زمان نگارش رمان) نظیر روش آیینهوار و یا شعروارگی روایت، کاملترین نمونه از رمانهای مرحله سوم حیات ادبی نجیب محفوظ است که از آن بهعنوان مرحله رئالیسم فلسفی یا نیمهروانشناختی یاد میشود.
علمی - پژوهشی
محمود خورسندی؛ علیرضا خورسندی؛ سیدمحمد موسوی بفروئی
چکیده
جمله معروف «الشعردیوان العرب» بیانگر این حقیقت است که تمام یا اکثر وقایع فردی و اجتماعی عربها در دورانهای مختلف به نوعی در ابیات شاعران آنها منعکس گردیده است. بر این اساس، طبیعی به نظرمی آید اگر شیوع وأد البنات در عصرجاهلی واقعیت داشته باشد، میبایست نمونههای فراوانی از آن در شعر و نثر عصرجاهلی یافت شود. وأد البنات و مسألهی ...
بیشتر
جمله معروف «الشعردیوان العرب» بیانگر این حقیقت است که تمام یا اکثر وقایع فردی و اجتماعی عربها در دورانهای مختلف به نوعی در ابیات شاعران آنها منعکس گردیده است. بر این اساس، طبیعی به نظرمی آید اگر شیوع وأد البنات در عصرجاهلی واقعیت داشته باشد، میبایست نمونههای فراوانی از آن در شعر و نثر عصرجاهلی یافت شود. وأد البنات و مسألهی واقعیت داشتن آن موضوعی است که ما در این مقاله به آن میپردازیم. اسناد و مدارکی از قبیل نظم و نثراعراب جاهلی و صدر اسلام و آیات و روایات چنین مینمایند که وأد البنات در دوران جاهلیت و صدر اسلام و پس از آن حتی تا عصر حاضر وجود داشته و دارد؛ اما وجه اختلاف، آن است که آیا این مطلب فقط منحصر به قوم عرب و در یک زمان و مکان و در میان قبیله ای خاص بوده است؟ یا در زمانها و مکان های دیگر و در میان سایر ملل و اقوام نیز رواج داشته و دارد؟ شواهد به دست آمده نشان می دهد همهی قبائل عرب به این ننگ تن درنمی دادند، بلکه بسیاری از اقوام عرب احترام خاصی برای دختران و زنان قائل بودند. وجود زنان تاجر و شاعر در عصر جاهلی و بر جای ماندن آثار برجستهی برخی از آنها مانند خنساء در شعر و حضرت خدیجه (س) در تجارت بیانگر صدق این ادعاست. از سوئی دیگر اگر وأد البنات را به معنای کنایی آن در نظر بگیریم و فقط به معنای لغوی آن بسنده نکنیم مصادیق زیادی از اهانت و تحقیر به شخصیتهای دختران و زنان در دورانهای پس از اسلام نیز مشاهده میگردد تا آنجا که قرآن کریم با واژهی «لاتقتلوا» انسانهای تمام أقوام و نژادها را در اعصار و قرون متمادی گذشته و کنونی از ارتکاب چنین اعمالی نهی مینماید.
علمی - پژوهشی
رضا رضایی
چکیده
«تکرار» بهعنوان یک عنصر بلاغی و شگرد زبانی از عوامل برجستهسازی معنا در سخن و ایجاد موسیقی دلنشین در کلام است. کاربرد تکرار در شعر توسط شاعر هدفمند است و شاعر با بهکارگیری این هنر سعی در جهتدهی فکری مخاطب دارد. جواهری یکی از مؤثرترین و بارزترین شاعران معاصر عراق است که فساد و بیعدالتی جامعه خویش را بهصورت عمیق درک کرده و در ...
بیشتر
«تکرار» بهعنوان یک عنصر بلاغی و شگرد زبانی از عوامل برجستهسازی معنا در سخن و ایجاد موسیقی دلنشین در کلام است. کاربرد تکرار در شعر توسط شاعر هدفمند است و شاعر با بهکارگیری این هنر سعی در جهتدهی فکری مخاطب دارد. جواهری یکی از مؤثرترین و بارزترین شاعران معاصر عراق است که فساد و بیعدالتی جامعه خویش را بهصورت عمیق درک کرده و در راه اصلاح آن گام برداشته است. او از هر فنّ زبانی و تمهیدات هنری در جهت نفوذ سخن خویش در مخاطب بهره برده است، و قالب طنز را بهمنظور آگاهی بخشی و تنبیه جامعه برگزیده است. یکی از اصلیترین عناصر بلاغی در طنز او «تکرار» است. جواهری با بهرهگیری از این شگرد توانسته بهصورت ماهرانه علاوه بر پیوندی ناگسستنی که میان لفظ و معنا ایجاد کرده رابطهای قوی میان تکرار و طنزش برقرار کند. بیشترین «تکرار» در طنزش، در سطح جمله است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل «تکرار» و میزان توانمندی شاعر جهت تأثیربخشی کلام و رساندن آن به مخاطب است.
علمی - پژوهشی
هادی شعبانی چافجیری؛ سیده اکرم رخشنده نیا
چکیده
طنز همیشه ابزار قدرتمندی برای نقد اوضاعواحوال اجتماعی یک دوره به شمار میرفته است. بیعدالتی، افراطوتفریطهای اجتماعی و سیاسی و بهطورکلی، کژیها و ناراستیهای هر جامعه، موضوع و درونمایه آثار طنز به شمار میآید. طنز یکی از مهمترین شاخصههای ادبی عصر ممالیک به شمار میرود و باید گفت که عصر «ممالیک» و «عثمانیان» دورهای ...
بیشتر
طنز همیشه ابزار قدرتمندی برای نقد اوضاعواحوال اجتماعی یک دوره به شمار میرفته است. بیعدالتی، افراطوتفریطهای اجتماعی و سیاسی و بهطورکلی، کژیها و ناراستیهای هر جامعه، موضوع و درونمایه آثار طنز به شمار میآید. طنز یکی از مهمترین شاخصههای ادبی عصر ممالیک به شمار میرود و باید گفت که عصر «ممالیک» و «عثمانیان» دورهای است که از جانب پژوهشگران ادبی مورد اجحاف واقع شده است. ابتکارات و نوآوریهای ادبی این دوره بهکلی نادیده انگاشته شده و حتی گاه عنوان دوره «سقوط» بر آن اطلاق شده است. هرچند که این دوره همپای دیگر دورههای طلایی اسلام نیست، اما در این محدوده زمانی کتابهای ادبی بسیاری به منصه ظهور رسیدند که میبایست مورد دقت و توجه پژوهشگران این حوزه قرارگیرد. کتاب "طیف الخیال" اثر "ابن دانیال" نویسنده طنزنویس عهد ممالیک یکی از این آثار ادبی است که به لحاظ ویژگیهای شکلی همپای نمایشنامههای امروزی است و از مضمونی طنزآمیز برخوردار است. طنزهای این کتاب به مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی میپردازد و با عینک تیزبین خود زشتیها و نادرستیها را یافته و پس از معرفی و نشان دادن آن به مخاطب، با استعانت از اسلوب مبالغه سعی در محو این پلیدیها از جامعه دارد. این نوشتار با نگاهی به کتاب مذکور و با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی میکوشد تا با شناخت هر چه بیشتر آثار این شخصیت، گامی در جهت آشنایی دقیقتر با فضای جامعه در این دوره تقریباً از یاد رفته برداشته باشد.
علمی - پژوهشی
کلثوم صدیقی
چکیده
واژگان از دیرباز تاکنون دارای جایگاهی غیرقابلانکار در گفتار بوده اند و در دوره معاصر نیز واژهسازی و واژهگزینی از یکسو از فرآیندهای برتر برابریابی واژگانی جهت برونرفت از چالش کمبود واژگان به شمار میروند به ویژه در کشورهای عربیزبان و فارسیزبان و از دیگر سوی بهعنوان برجستهترین بستر برنامهریزی زبان، موردتوجه ...
بیشتر
واژگان از دیرباز تاکنون دارای جایگاهی غیرقابلانکار در گفتار بوده اند و در دوره معاصر نیز واژهسازی و واژهگزینی از یکسو از فرآیندهای برتر برابریابی واژگانی جهت برونرفت از چالش کمبود واژگان به شمار میروند به ویژه در کشورهای عربیزبان و فارسیزبان و از دیگر سوی بهعنوان برجستهترین بستر برنامهریزی زبان، موردتوجه زبان پژوهان قرار دارند. هدف از نگارش جستار پیشرو، بررسی و مطالعه متون علمی و خبری زبان عربی در دوره معاصر با بهکارگیری روش توصیفیِ کاربردنگر میباشد و تلاش دارد تا در گستره واژه گزینی و اصطلاحیابی به خوانش متون کلاسیک زبان عربی با تأکید بر متون شعری دوره جاهلی و تطبیق معنای کاربردی واژگان آنها با تمرکز بر متنهای علمی و خبری معاصر بپردازد. نتایج بهدستآمده از این پژوهش نشان میدهد که بسیاری از واژگان موجود در متون ادبی کلاسیک در دوره معاصر بهعنوان برابرنهادههای واژگان صنعت و مدرنیسم بیشتر در متون غیرادبی به کار گرفته میشوند؛ همچنین برآیند نهایی این پژوهش، حکایت از آن دارد که نظر به اشتقاقی بودن زبان عربی، شیوه های برابریابی واژگانی این زبان در حال حاضر به ترتیبِ میزان کاربردِ گویشوران عبارتاند از: واژهسازی، واژهگزینی با غلبه توسعه معنایی و مجاز امّا شیوههای ترجمه وامواژه و سرواژهسازی در میان گویشوران معاصر عرب به تقلید از زبان انگلیسی صرفاً در راستای اختصار و در تعابیر و اصطلاحاتِ دارای اطناب کاربرد دارد.
علمی - پژوهشی
علی اکبر ملایی
چکیده
وقتی اشعار عربی منسوب به روزگاران پیش از اسلام و به ویژه معلّقات را می خوانیم، همواره با یک پدیده ی فراگیر زبانی برخورد می کنیم که فرایند درک مدلول و مقصود شعر را قدری دچار وقفه می کند. این شگرد زبانی، با حذف موصوف و نشستن صفت یا صفت هایی به جای آن، رخ نموده است. امروزه این پدیده، در برخی کتب مربوط به دانش معانی و بیان، «مجاز مرسل مفرد ...
بیشتر
وقتی اشعار عربی منسوب به روزگاران پیش از اسلام و به ویژه معلّقات را می خوانیم، همواره با یک پدیده ی فراگیر زبانی برخورد می کنیم که فرایند درک مدلول و مقصود شعر را قدری دچار وقفه می کند. این شگرد زبانی، با حذف موصوف و نشستن صفت یا صفت هایی به جای آن، رخ نموده است. امروزه این پدیده، در برخی کتب مربوط به دانش معانی و بیان، «مجاز مرسل مفرد به علاقه ی صفت» نام گرفته یا زیر عناوینی چون: «همنشینی معنایی در طرح مجاز» بررسی شده است. به گمان نگارنده بروز چنین عادت زبانی در شعر دوران جاهلی، نه تنها امری سطحی و تصادفی نیست، بلکه رویکردی زبانی است که در محور همنشینی و در راستای بالا بردن ادبیت کلام، تحقق یافته و گزینشی است بلاغی و برآمده از عواطف و روحیات سراینده که با مقتضای حال مخاطب بیابان گرد آن روزگار، تناسبی درخور داشته است. در نوشتار پیش رو، این رویه ی رایج زبانی، در پیوندی معنادار و بنیادین با اقلیم، فکر و فرهنگ عرب جاهلی و شرایط حاکم بر زندگی ایشان، مورد واکاوی قرار گرفته است. به گواهی پژوهش، فرایند حذف موصوف و انتقال معنای آن به صفت، با ایجاد نوعی ایجاز و بالا بردن قابلیّت تداعی کلام، به پویاسازی ذهن خواننده کمک می کند.
علمی - پژوهشی
حامد نقشبندی؛ سید محمد باقر حسینی؛ علی نوروزی؛ حسین ناظری
چکیده
یکی از مظاهر فرهنگ و تمدن و ادبیات هر کشور، امثالوحکم، یا همان گفتار کوتاه و حکیمانهای است. امثالوحکم درواقع، همان سنتها، عادات و تعابیر مردمی است که با دربرداشتن حکایات، تعالیم دینی، تذکرات، موعظهها و اندرزها، ساختار اساسی زندگی اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگی جامعه انسانی را شکل میبخشد و در پرتو آن اقوام و نسلها هویت مییابند. ...
بیشتر
یکی از مظاهر فرهنگ و تمدن و ادبیات هر کشور، امثالوحکم، یا همان گفتار کوتاه و حکیمانهای است. امثالوحکم درواقع، همان سنتها، عادات و تعابیر مردمی است که با دربرداشتن حکایات، تعالیم دینی، تذکرات، موعظهها و اندرزها، ساختار اساسی زندگی اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگی جامعه انسانی را شکل میبخشد و در پرتو آن اقوام و نسلها هویت مییابند. ایران با سابقه کهن و تاریخی خود، سرزمین حکمتها و مثلهاست و در جای جای این سامان، ادبا و علما، گامهای بلندی در این زمینه برداشتهاند و تألیفات ارزشمندی از خویشتن برجای نهادهاند؛ که در این میان، سرزمین خراسان را جایگاهی برجسته و منحصربهفرد است. شاید بیجا نباشد اگر ادعا کنیم که ادبای این دیار، گوی سبقت را، در اشاعه فرهنگ و تمدن، از بسیاری از ملل دیگر ربودهاند که ثعالبی نیشابوری یکی از نمونههای برجسته و شاخص این گروه بشمار میآید؛ بهطوریکه نام وی بر تارک فرهنگ ایران و خراسان؛ بلکه جهان عرب و اسلام، میدرخشد. ما در این مقاله برآنیم تا امثالوحکم بهکاررفته در آثار متعدد و کم نظیر این ادیب گرانمایه را، که در لابهلای بیشتر آنها، ردّ پای دین و اعتقاد عمیق او را به اسلام میتوان ملاحظه کرد، موردبررسی، اهتمام و دقت نظر قرار دهیم.