علمی - پژوهشی
فاطمه جمشیدی؛ وصال میمندی؛ فاطمه قادری؛ رضا افخمی عقدا
چکیده
سبک ادبی میدانی برای بازتاب خصوصیّات فردی ادیب مانند ذوق و سلیقه، خلقیّات و عقاید شخصی او به شمار میرود. یکی از رویکردهای سبکشناسی ادبی با نام سبکشناسی فردی شناخته میشود که با در نظر گرفتن رابطة میان متن و بازخورد آن در میان مخاطبان، به بررسی دلایل و انگیزههای روانی، اجتماعی و تاریخی موثّر در گزینش و بیان ساختارهای زبانی ...
بیشتر
سبک ادبی میدانی برای بازتاب خصوصیّات فردی ادیب مانند ذوق و سلیقه، خلقیّات و عقاید شخصی او به شمار میرود. یکی از رویکردهای سبکشناسی ادبی با نام سبکشناسی فردی شناخته میشود که با در نظر گرفتن رابطة میان متن و بازخورد آن در میان مخاطبان، به بررسی دلایل و انگیزههای روانی، اجتماعی و تاریخی موثّر در گزینش و بیان ساختارهای زبانی آن متن میپردازد. در این پژوهش که از نوع کیفی است و با رهیافت توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته، با تکیهبر مؤلّفههای زبانی مؤثّر در تعیین سبک فردی، قصیده «بلال حبشی» سروده «علی فوده» شاعر معاصر فلسطینی مورد واکاوی قرار گرفت. آنچه بر ضرورت انجام این پژوهش تأکید میکند، بررسی نقش عوامل درونی و بیرونی زندگی شاعر در تعیین سبک ادبی او و نیز بازتاب آنها در ساختارهای زبانی وی است. هدف نگارندگان نیز ارائة پژوهشی در این راستا است تا راه را برای دیگر پویندگان رویکرد سبکشناسی فردی هموار سازد. نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که شاعر در این قصیده خود را در قالب شخصیت رنجدیده «بلال حبشی» معرّفی کرده است و با استفاده فراوان از حروف مهموس، گزینش قافیههای مختوم به حروف کشیده و مردوف که به فراخور حالات درونی وی است، موسیقی سنگینی را بر قصیده حاکم نموده است . همچنین با بهکارگیری چشمگیر افعال مضارع که نشانگر اهداف انقلابی و اصلاحگرایانه وی هستند و در آخر با ذکر و تقدیم واژگان ایدئولوژیک و قرار دادن تعابیر متناسب با مفهوم اندوه، ناکامی و مقاومت در محور همنشینی، سبک فردی خود را در این سروده برجسته ساخته است . بهطور کلّی باید گفت سبک فردی «علی فوده» در این سروده سبکی غیرصریح و محافظهکارانه است.
علمی - پژوهشی
امیرحسین رسول نیا؛ علی نجفی ایوکی؛ سمانه نقوی
چکیده
گریماس، معناشناس لیتوانیایی جهت ساحتمندی نظام روایت، الگوی منسجمی ارائه نمود که بر اساس نظر وی، درک بهتر متون ادبی با شناخت کامل از معنا حاصل میشود. و این معنا تنها با مبنی قراردادن انگارههای کُنشی و شوشی و رخدادی در قلمرو گفتمان حاصل میشود. از اینرو، به دلیل اهمیّت و جایگاهی که بررسی و شناخت معنا در رمان «بازگشت به ...
بیشتر
گریماس، معناشناس لیتوانیایی جهت ساحتمندی نظام روایت، الگوی منسجمی ارائه نمود که بر اساس نظر وی، درک بهتر متون ادبی با شناخت کامل از معنا حاصل میشود. و این معنا تنها با مبنی قراردادن انگارههای کُنشی و شوشی و رخدادی در قلمرو گفتمان حاصل میشود. از اینرو، به دلیل اهمیّت و جایگاهی که بررسی و شناخت معنا در رمان «بازگشت به حیفا» از نگاه پژوهشگران داشته، در پژوهش حاضر سعی شده، با روش توصیفی-تحلیلی به واکاوی و تحلیل عوامل کُنشی و شوشی و انواع نظام معناشناختی گفتمان و چگونگی سیرِ تولید معنا در این رمان با بهرهگیری از مبانی نظری تحلیل نشانه_ معناشناختی گفتمان گریماس پرداخته شود؛ تا نقش عملیّات انواع گفتمان حسی، عاطفی که با تأثیر بر عوامل معنایی مُنجر به تولید معنا شده، کشف نماییم. نتایج حاکی از آن است، که رمان بازگشت به حیفا به دلیل قراردادن محوریّت پایداری قابلیّت تحلیل و بررسی با انگارههای کُنشی و شوشی را دارد. نوع گفتمان رمان مذکور از نوع پویا است؛ چراکه روایت با تغییر در افکار و حرکت سعید(کنشگر) از رامالله به حیفا، به یاری همسرش صفیه(کُنشیار) برای رسیدن به هدف خویش(خلدون)، وضعیّت ابتدایی را به وضعیّت ثانوی یعنی مواجه شدن با نیروهای مخالفی چون کشمکشهای سعید و خلدون سوق میدهد که در نتیجه منجر به تغییر در افکار سعید، مبنی بر آزاد نهادن خالد در عضویّت گروه فدائیان و تولید معنای استقامت و پایداری میشود. البته در این رمان شاهد گفتمانهای رخدادی و مرام مدار نیز هستیم.
علمی - پژوهشی
لیلا حسینی؛ حامد صدقی
چکیده
مصطفی وهبی التل(1944-1899) معروف به عرار یکی از شاعران معاصر اردن است که پارادوکس یا ناسازواری هنری از هنجار گریزی معنایی و یکی از مهمترین عناصر شعری وی محسوب میگردد. یافتههای این پژوهش از طریق بررسی دیوان اشعار وی به نام (عشیات وادی الیابس) با روش توصیفی – تحلیلی پس از بحث راجع به پارادوکس و کاربرد آن در اشعار شاعر بهدستآمده ...
بیشتر
مصطفی وهبی التل(1944-1899) معروف به عرار یکی از شاعران معاصر اردن است که پارادوکس یا ناسازواری هنری از هنجار گریزی معنایی و یکی از مهمترین عناصر شعری وی محسوب میگردد. یافتههای این پژوهش از طریق بررسی دیوان اشعار وی به نام (عشیات وادی الیابس) با روش توصیفی – تحلیلی پس از بحث راجع به پارادوکس و کاربرد آن در اشعار شاعر بهدستآمده است. پارادوکس یکی از مقولههای مهم نقد ادبی است و متناقض نما، تجمع شاعرانه دو مفهوم متضاد است که از دیدِ عقلی محال و ناشدنی به نظر میآید، امّا در ورای آن حقیقتی نهفته شده که تنها ذهن کاوش گر به دریافت مفهوم آن نایل میگردد. بررسی الگوی اشعار تمسخرآمیز، پارادوکس عاشقانه شاه و درویش، پارادوکس عدم انسجام، پارادوکس اشتقاقی، پارادوکس عدم سازگاری (جمله با جمله) از مهمترین اهداف این پژوهش است. آفریدن مضامین تازه و نکتهسنجیهای دقیق و باریکخیالی با به کار کشیدن تشبیهات، استعارات و مجازهای خاص شاعر از تصاویر و معانی پارادوکسی از مهمترین نتایج این پژوهش است این پژوهش به دنبال آن است که به این سؤال پاسخ دهد که شاعر با چه شیوهای از پارادوکس یاری جسته است که موجبات برجستهسازی سخن خویش را فراهم ساخته و هدف وی از این رویکرد چه بوده است؟ و بر این فرضیه استوار میباشد که پارادوکس در دیوان وی فقط برای زیبا آفرینی ساخته نشده و نشاندهنده مفاهیم متناقض هست و شاعر در اینگونه متناقض نماها واقعیت را ارائه مینماید
علمی - پژوهشی
فائزه عرب یوسف آبادی؛ عبدالباسط عرب یوسف آبادی
چکیده
شخصیت انسان از سه عنصر نهاد، خود و فراخود تشکیل شدهاست. ارتباط این سه عنصر با یکدیگر، رفتارهای پیچیدة فرد را به وجود میآورند. مفهوم «خود» نشاندهندة الگوی معینی از رفتار و چگونگی سازگاری و تعامل فرد با محیط است. گاه «خود» دچار اختلال شخصیتی خودشیفتگی میشود که در اثر آن توجه و علاقة فرد به خود بیشازحد میشود؛ لذا خود ...
بیشتر
شخصیت انسان از سه عنصر نهاد، خود و فراخود تشکیل شدهاست. ارتباط این سه عنصر با یکدیگر، رفتارهای پیچیدة فرد را به وجود میآورند. مفهوم «خود» نشاندهندة الگوی معینی از رفتار و چگونگی سازگاری و تعامل فرد با محیط است. گاه «خود» دچار اختلال شخصیتی خودشیفتگی میشود که در اثر آن توجه و علاقة فرد به خود بیشازحد میشود؛ لذا خود را موجودی برتر میبیند و بر ارزش خود در نظر دیگران تمرکز مبالغهآمیزی میکند، تا جایی که این شیفتگی بیشازحد به خود، جایی برای عشق ورزیدن به دیگران باقی نمیگذارد. ابوفراس حمدانی و افضلالدین خاقانی دو شاعر بلندآوازة عرب و ایران هستند که در شعر آنها جلوههایی از پدیدة خودشیفتگی آشکار است. هدف در این مقاله این است که با تکیهبر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به الگوی کریستوفر لاش مهمترین ویژگیهای روانی مرتبط با خودشیفتگی در شعر ابوفراس و خاقانی تبیین شود. بنابر روانشناسی رفتاری کریستوفر لاش ویژگیهای مشترک خودشیفتگی در شعر ابوفراس و خاقانی عبارتند از: خودبزرگبینی، ارزشزدایی از دیگران، توهمات همهتوانی، گریز از همهویت شدن با دیگران و گلایه. بر این اساس این دو شاعر افرادی هستند که در شعر خود تصویری مبالغهآمیز از خویشتن ارائه میکنند و ارزشهای دیگران را نادیده میگیرند و نسبت به انتقاد یا شکست خیلی حساساند. ابوفراس و خاقانی کمتر با دیگران ارتباط برقرار میکنند و ارتباط آنها در راستای رفع نیازهای شخصیشان است. ایشان خود را ابرمنی میپندارند که همه کار از دستش برمیآید و اتفاقات مثبت اطرافشان را به خود نسبت میدهند. این دو شاعر از همهویت شدن با دیگران فرار میکنند و به همین خاطر مدام از مردم و زندگی و اوضاع پیرامون خود گلایه دارند.
علمی - پژوهشی
ابوذر قاسمی آرانی؛ یحیی معروف
چکیده
زنان شاعر در سالهای اخیر، با شناسایی هویت زنانهی خویش، توانستهاند با جریان سازی در حوزهی زبان و اندیشه، پایهگذار تحولات نوظهور ادبی باشند و با کاربست زبان زنانه و شگردهای خلّاقانه در آفرینش آثار هنری خویش، احساسات، تفکرات، دغدغههای شخصی و اجتماعی یک زن امروز را ترسیم کنند و همگام با مردان در حوزههای مختلف ادبی چون: شعر، ...
بیشتر
زنان شاعر در سالهای اخیر، با شناسایی هویت زنانهی خویش، توانستهاند با جریان سازی در حوزهی زبان و اندیشه، پایهگذار تحولات نوظهور ادبی باشند و با کاربست زبان زنانه و شگردهای خلّاقانه در آفرینش آثار هنری خویش، احساسات، تفکرات، دغدغههای شخصی و اجتماعی یک زن امروز را ترسیم کنند و همگام با مردان در حوزههای مختلف ادبی چون: شعر، نثر، رمان و ... به فعالیت بپردازند و ادبیات را از سیطرهی زبان و سخن مردانه برهانند و موجب دگردیسی این سنّت دیرینهی مردانه شوند. دوران معاصر ایران و عُمان شاعرانی نامآشنا و بلندآوازه دارد که هریک به سهم خود نقش بسزایی در شکلدهی ادبیات زنانه، ایفا کردهاند. سعیده بنت خاطر الفارسی؛ پیشگام شعر زنانهی عُمانی است که پرداختن به زن و هویت او در اشعارش موج میزند؛ از سوی دیگر طاهره صفارزاده از زنان شاعر ایرانیاست که نقش بسزایی در ادبیات انقلاب اسلامی داشته است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نمونههای شعری و نمودار، زبان زنانه در شعر دو شاعر به شیوهای تطبیقی، در دو سطح واژگانی ( واژگان- ترکیبات- فعل و عبارتهای فعلی) و نحوی ( جملات پرسشی- تعجبی- تأکیدی) تحلیل میشود. تفاوتها و شباهتهای زبان زنانه در دو فرهنگ متفاوت آشکار میگردد، مثلاً بنت خاطر برای پررنگ کردن بُعد رمانتیک شعرش از واژگان زنانه برای بیان مضامین حسی-عاطفی کمک میگیرد درحالیکه زبان زنانه در شعر صفارزاده بهعنوان ابزاری برای انتقال پیام و اندیشه است. همچنین هر دو شاعر از زبان زنانه برای بیان مقاصد اجتماعی مانند: فمینیسم و دفاع از حقوق زنان، وطندوستی، طبیعتگرایی و ... بهره گرفتهاند.
علمی - پژوهشی
علی کفاش زاده؛ حسین ناظری؛ عباس عرب
چکیده
استعاره، در قرآن کریم حضور پردامنهای دارد.دلایل وجود استعاره در قرآن هر چه که باشد، یکی از آنها، بدون شک، کارکرد مهمی است که در بیان مفاهیم موردنظر قرآن ایفا مینماید.بدین لحاظ، ترجمه استعارههای قرآن دشوارتر از آن چیزی است که، در نگاه اول، به نظر میرسد.ضرورت توجه به کارکرد استعاره ازآنروست که غفلت از این شاخصه مهم، به ...
بیشتر
استعاره، در قرآن کریم حضور پردامنهای دارد.دلایل وجود استعاره در قرآن هر چه که باشد، یکی از آنها، بدون شک، کارکرد مهمی است که در بیان مفاهیم موردنظر قرآن ایفا مینماید.بدین لحاظ، ترجمه استعارههای قرآن دشوارتر از آن چیزی است که، در نگاه اول، به نظر میرسد.ضرورت توجه به کارکرد استعاره ازآنروست که غفلت از این شاخصه مهم، به گاه ترجمه قرآن، از تأثیرِ برابرِ آن در مخاطبان زبان مقصد به میزان زیادی خواهد کاست.براین اساس، هدف ما در مقاله حاضر، این است تا به شکل عملی، نقش تعیینکننده کارکرد در ترجمه استعارههای قرآن به زبان مقصد را به اثبات برسانیم.بدین منظور، ابتدا، با تکیهبر روش توصیفی- تحلیلی و از طریق مراجعه به منابع مکتوب، انواع کارکردهای ذکرشده در آثار بلاغتدانان مسلمان برای استعارههای قرآن را مدّ نظر قرار داده و سپس به نظم قرآن بهعنوان عامل مهم در تعیین کارکرد استعاره در قرآن اشارهکردهایم.در ادامه، در بخش اصلی پژوهش، به شکل موردی، آیه 29 سوره «حجر» را ازنظر کارکرد استعاره و همچنین ازنظر مقولات مرتبط با تعادل ترجمهای واکاوی کرده و تلاشهای «خرمشاهی»، «فولادوند»، «آیتی» و «میبدی» در ترجمه فارسی این آیه، از نقطهنظر کارکرد استعاری، را با یکدیگر مقایسه کردهایم.در پایان، نتیجه حاصله حاکی از آن است که بازتولید عبارت قرآنی موردبحث از طریق ترجمه تحتاللفظی، کارکرد عینیتبخشی استعاره آن را، طور کامل، در زبان فارسی بازتاب مینماید و ترجمه اشتباه میبدی از عبارت موردبحث، گواهی است بر این واقعیت که وی از کارکرد استعاره آن غافل بوده است.
علمی - پژوهشی
محبوبه پارسائی؛ احمدرضا حیدریان شهری
چکیده
زبان، مجموعهی آواهایی است که القاگر احساسات و عواطف گونهگون و انگارهایی از رنگها و رایحهها هستند؛ بدین ترتیب، زبان، تودهای از آواها و نشانههای نابسامان نیست؛ بلکه شبکهای است نظاممند و درهم بافته از لایهها و پیوندها یعنی هر پاره از گفتار یا متن، از خلال همکاری و پیوستگی همه سطوح زبانی متمایز، سازماندهی ...
بیشتر
زبان، مجموعهی آواهایی است که القاگر احساسات و عواطف گونهگون و انگارهایی از رنگها و رایحهها هستند؛ بدین ترتیب، زبان، تودهای از آواها و نشانههای نابسامان نیست؛ بلکه شبکهای است نظاممند و درهم بافته از لایهها و پیوندها یعنی هر پاره از گفتار یا متن، از خلال همکاری و پیوستگی همه سطوح زبانی متمایز، سازماندهی میشود.هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی آواهای القاگر در سرودههای بدر شاکر السیاب است؛ یکی از مباحث برجستهای که باید در اشعار این سراینده نامدار بهصورت جدی مورد توجه قرار گیرد، بحث آواها و القاهاست. شاعر جیکور یکی از شاعران چیرهدستی است که از آواها، برای همراه ساختن خواننده با خویش بهرهی فراوان برده است؛ نگارندگان در این جستار کوشیدهاند تا بر بنیاد نظریه موریس گرامون، زبانشناس نامدار فرانسوی به خوانش و تحلیل القاگری آواها در سرودههای سراینده سوگوار عراق، بدر شاکر السیاب دست یازند و در این راستا با کاربست روش توصیفی –تحلیلی به بررسی نشانهها و شاخصههای موسیقایی سرودههای بدر شاکر السیاب بهویژه واکهها و همخوانها پرداختهاند؛ خوانش و تحلیل چکامههای بدر شاکر السیاب بر بنیاد نظریه آواهای القاگر گرامون نشان میدهد که متناسب با مضامین چکامههای سیّاب و متأثّر از نفوذ عمیق و ژرف روح سوگباری و اندوه در اندیشه و زبان شاعر، واکهها و همخوانهای پربسامد سرودههای او نیز همین بار معنایی منفی، تیره و حزنآلود را تکرار میکنند؛ به دیگر بیان، یافتههای این پژوهش نشان میدهد که آواهای القاگر در سرودههای بدر شاکر السیاب به توصیف شکست روحی و جسمی مردمان سرزمین شاعر میپردازد و از لحاظ آوایی، اشعار او مرگنگارههایی است از شک و تردید، سرخوردگی و دلمردگی و اندوه و بدبینی.
علمی - پژوهشی
جمال طالبی
چکیده
محمد ماغوط شاعر معاصر سوری یکی از پیشگامان شعر سپید در ادبیات عرب به شمار میرود. او در بسیاری از دیوانهای شعری خود از تناقض و تضاد بهعنوان یک ویژگی سبکشناختی و دینامیکی بهره جسته، و باعث شده است که شعرش از یکنواختی و جمود خارج شود، و پویایی قابلتوجهی به دست آورد. زیرا با واژگان و صور شعری غیرمنتظره، حسّاسیت خواننده را برانگیخته، ...
بیشتر
محمد ماغوط شاعر معاصر سوری یکی از پیشگامان شعر سپید در ادبیات عرب به شمار میرود. او در بسیاری از دیوانهای شعری خود از تناقض و تضاد بهعنوان یک ویژگی سبکشناختی و دینامیکی بهره جسته، و باعث شده است که شعرش از یکنواختی و جمود خارج شود، و پویایی قابلتوجهی به دست آورد. زیرا با واژگان و صور شعری غیرمنتظره، حسّاسیت خواننده را برانگیخته، و او را هرلحظه شگفتزده میکند. این تقابلها یکی از مهمترین شگردهای فنّی در شعر محمد ماغوط محسوب میشود. او در جمع دوگانهها تبحر خاصی داشته، و آن را به شکل هنرمندانهای در خدمت مضامین شعری خود درآورده است. وجود این پدیده در شعر او را باید در شخصیت متناقضش جستجو کرد، که خود نیز بدان اقرار نموده است: «من اینچنین هستم..این سرشت من است و نمیتوانم آن را تغییر دهم». کاربست تقابلهای دوگانهی مفهومی در شعر ماغوط بازتاب تجربهای است که شاعر آن را زیسته، و توانسته است ماهیت خود و جهان هستی را با همه تناقضهایش به تصویر کشد، لذا به جهت تبلور تقابلهای دوگانه مفهومی در شعر ماغوط که متأثر از شخصیت متناقض او است، پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی توصیفی به دنبال بررسی این مقوله در سه دفتر شعری (غم در مهتاب، اتاقی با میلیونها دیوار، و شادی حرفه من نیست) است. مهمترین یافته تحقیق این است که تقابلهای دوگانههای مفهومی در شعر ماغوط برای بیان دیدگاههای فکری، سیاسی و ایدئولوژیکی او به کار گرفته است، و شاعر با جمع تقابلها و استفاده از این شگرد، فضای شعر خود را از منظر مفهومی و زیباشناختی برای خواننده قابل تأمّل کرده است. با توجه به بسامد بالای متناقضنماها میتوان این شگرد را از ویژگیهای سبکی شعر او نیز برشمرد که در شعر کمتر شاعر معاصری میتوان آن را یافت.
علمی - پژوهشی
صدیقه حسینی؛ مهین حاجی زاده؛ حمید ولی زاده
چکیده
ژرار ژنت با توجه به روابط میان متون، بیشمتنیت را بهعنوان یکی از انواع ترامتنیت مطرح نمود. بیشمتنیت با محوریت اقتباس و برگرفتگی به دو دستة تقلیدی و تراگونگی تقسیم میشود. در این رویکرد وجود بیشمتن بهعنوان عنصر تأثیرپذیر و پیشمتن بهعنوان عنصر تأثیرگذار بسیار دارای اهمیت است. بیشمتن با تقلید یا تغییر پیشمتن باعث حفظ ...
بیشتر
ژرار ژنت با توجه به روابط میان متون، بیشمتنیت را بهعنوان یکی از انواع ترامتنیت مطرح نمود. بیشمتنیت با محوریت اقتباس و برگرفتگی به دو دستة تقلیدی و تراگونگی تقسیم میشود. در این رویکرد وجود بیشمتن بهعنوان عنصر تأثیرپذیر و پیشمتن بهعنوان عنصر تأثیرگذار بسیار دارای اهمیت است. بیشمتن با تقلید یا تغییر پیشمتن باعث حفظ متن نخستین و یا تغییر آن میگردد. این تغییر هدفمند تراگونگی نام دارد که به دور از تقلید صرف است و گاهی باعث تراجایی در متن میشود. تراجایی که تغییری جدی در پیشمتن است، با انجام برخی جابهجاییها در شکل و معنا تغییرات عمدهای را در پیشمتن به وجود میآورد که یکی از این موارد تداوم زمانی روایت است. بررسی تداوم یا سرعت روایت در پیشمتن و بیشمتن که به مطالعة نسبت میان طول مدت زمان داستان و زمان روایت میپردازد، بر تغییر آن از طریق تراجایی دلالت دارد که تغییری جدی در رابطة بیشمتنیت میباشد. سعداوی که متعلق به نسل جدید رمان نویسان است با قرار دادن فرانکشتاین در فضای ادبی جدید و محیطی متفاوت باعث تغییرات عمدهای در شتاب بیشمتن میشود. بررسی تغییر سرعت رمان در بیشمتن، خلاقیت سعداوی را در عمق بخشیدن به روایت به نمایش میگذارد و نمونهای بارز برای تراجایی تداوم و درنگ است. با توجه به آن که رمان "فرانکشتاین فی بغداد" احمد سعداوی تحت تأثیر رمان "فرانکنشتاین" (۱۸۱۸) مری شلی نوشتهشده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به بررسی رابطة تراگونگی در سرعت داستان بین این دو رمان و تغییرات ایجاد شده در شتاب منفی و مثبت در بیشمتن از نوع تراجایی میپردازد. دستاورد پژوهش نشان میدهد که تغییر لحن شاعرانه، توصیف پویا، حذف غیرعلنی و گفتگوهای درونی در بیشمتن باعث تراجایی در تداوم میگردد، بهگونهای که عمل ذهنی در بیشمتن برخلاف پیشمتن باعث حرکت عمودی در متن و پیشروی در دنیای ذهنی شخصیتها میگردد
علمی - پژوهشی
محمدنبی احمدی؛ ایمان قنبری
چکیده
نشانهشناسی رمزگانها، یکی از روشهای نوینی است که ناقدان در بررسی و تأویل متون ادبی به آن اهتمام ورزیدهاند و از مفاهیمی اساسی است که نشانهها بهوسیلۀ آن، معنای ویژۀ خود را مییابند. کاظم السماوی (1919- 2010م) از شاعران توانمند معاصر عراق است که بخش قابل توجّهی از شعر وی را نشانهها، نمادها و اسطورهها تشکیل میدهد. سروده ...
بیشتر
نشانهشناسی رمزگانها، یکی از روشهای نوینی است که ناقدان در بررسی و تأویل متون ادبی به آن اهتمام ورزیدهاند و از مفاهیمی اساسی است که نشانهها بهوسیلۀ آن، معنای ویژۀ خود را مییابند. کاظم السماوی (1919- 2010م) از شاعران توانمند معاصر عراق است که بخش قابل توجّهی از شعر وی را نشانهها، نمادها و اسطورهها تشکیل میدهد. سروده «ملحمة الهجرة الثلاثة» از اشعاری است که وی در آن، با خلق مجموعهای از نشانهها؛ پیام مورد نظر خود را با مخاطب در میان میگذارد. این پژوهش کیفی، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نسخههای خطّی و کتابخانهای، به بررسی این قصیده برای یافتن مهمترین رمزگانهای زبانی آن و بیان ارتباط آنها با زندگی شاعر از یکسو و نقش آن در هماهنگی قصیده از سوی دیگر، پرداخته است. هدف از بررسی و تحلیل این قصیده از منظر رمزگانها آن است تا خواننده تا حدّ زیادی با زوایای پنهان شعر سماوی و اندیشه وی آشنا شود. نتایج نشان میدهد که نشانههای شخصیّت شاعر و گرایشهای شخصی او بهطور واضح در رمزگانهای مربوط به صاحب متن و عنوان تجسّم یافته است؛ همانطور که یکپارچگی قصیده به کمک رمزگانهای زیباییشناختی و بینامتنی بهاضافه دیگر رموز محقّق شده است که این امر، بر ارزش ادبی قصیده افزوده است. همچنین، بررسیها، حاکی از آن است که سروده حاضر، برخاسته و متأثّر از زندگی وی و سالهای دراز غربت و تبعید است که شاعر بهصورت آگاهانه بسیاری از رمزگانها را برای بیان مقصود خود که همان برانگیختن حسِّ مبارزه و مقاومت است بکار گرفته است. وی بهخوبی توانسته است در پسِ این نشانهها، مقصود خود را بیان و با خواننده ارتباط برقرار کند. کلیدواژهها: نشانه شناسی، رمزگانها، کاظم السماوی، ملحمة الهجرة الثلاثة. نشانهشناسی رمزگانها، یکی از روشهای نوینی است که ناقدان در بررسی و تأویل متون ادبی به آن اهتمام ورزیدهاند و از مفاهیمی اساسی است که نشانهها بهوسیلۀ آن، معنای ویژۀ خود را مییابند. کاظم السماوی (1919- 2010م) از شاعران توانمند معاصر عراق است که بخش قابل توجّهی از شعر وی را نشانهها، نمادها و اسطورهها تشکیل میدهد. سروده «ملحمة الهجرة الثلاثة» از اشعاری است که وی در آن، با خلق مجموعهای از نشانهها؛ پیام مورد نظر خود را با مخاطب در میان میگذارد. این پژوهش کیفی، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نسخههای خطّی و کتابخانهای، به بررسی این قصیده برای یافتن مهمترین رمزگانهای زبانی آن و بیان ارتباط آنها با زندگی شاعر از یکسو و نقش آن در هماهنگی قصیده از سوی دیگر، پرداخته است. هدف از بررسی و تحلیل این قصیده از منظر رمزگانها آن است تا خواننده تا حدّ زیادی با زوایای پنهان شعر سماوی و اندیشه وی آشنا شود. نتایج نشان میدهد که نشانههای شخصیّت شاعر و گرایشهای شخصی او بهطور واضح در رمزگانهای مربوط به صاحب متن و عنوان تجسّم یافته است؛ همانطور که یکپارچگی قصیده به کمک رمزگانهای زیباییشناختی و بینامتنی بهاضافه دیگر رموز محقّق شده است که این امر، بر ارزش ادبی قصیده افزوده است. همچنین، بررسیها، حاکی از آن است که سروده حاضر، برخاسته و متأثّر از زندگی وی و سالهای دراز غربت و تبعید است که شاعر بهصورت آگاهانه بسیاری از رمزگانها را برای بیان مقصود خود که همان برانگیختن حسِّ مبارزه و مقاومت است بکار گرفته است. وی بهخوبی توانسته است در پسِ این نشانهها، مقصود خود را بیان و با خواننده ارتباط برقرار کند.
علمی - پژوهشی
مرتضی زارع برمی؛ فاطمه کاظمی
چکیده
رئالیسم جادویی یا واقعگرایی جادویی، ترکیبی از واقعیت، افسانه و تاریخ است که از جهانبینی سحرآمیز مردم آمریکای لاتین به دنیای ادبیات وارد شد. پرداختن به طردشدهها و ستمدیدهها در بستر واقعیتی آمیخته با خیال، اصل مشترک همة نویسندگان ژانر رئالیسم جادویی است. عبدالرحمن منیف، نویسنده و رماننویس سعودی با تأثیرپذیری از ژانر ...
بیشتر
رئالیسم جادویی یا واقعگرایی جادویی، ترکیبی از واقعیت، افسانه و تاریخ است که از جهانبینی سحرآمیز مردم آمریکای لاتین به دنیای ادبیات وارد شد. پرداختن به طردشدهها و ستمدیدهها در بستر واقعیتی آمیخته با خیال، اصل مشترک همة نویسندگان ژانر رئالیسم جادویی است. عبدالرحمن منیف، نویسنده و رماننویس سعودی با تأثیرپذیری از ژانر رئالیسم جادویی، رمان «الأشجار واغتیال مرزوق» را نوشت تا داستان زندگی منصور عبدالسلام و الیاس نخله را بهعنوان افراد طردشده و دورافتاده از جامعه روایت کند. منیف، طردشدگی منصور و الیاس را محصول عقبماندگی جامعة عربی و ظلم مقامات حکومتی میداند. وی در «الأشجار واغتیال مرزوق»، اجازه داده تا منصور و الیاس، روایت رمان را در اختیار بگیرند و با ادبیاتی ویژه که آمیختهای از واقعیت و خیال است، دربارة زندگی خصوصی خود و مسائل جدی و چالشی جهان عرب گفتگو کنند. هدف از این پژوهش، تحلیل فضای انتقادی در رمان معاصر عربی است و انجامش ضرورت دارد، زیرا مطالعة روشهای جدید، در رماننویسی و تأثیر این روشها در توسعه و تحول رمان عربی، بینیاز از بحث و بررسی مستمر نیست. یافتههای پژوهش نشان میدهد که منیف عالمانه و عامدانه دنیای تخیلی تاریکی ساخته است که از دو زوایه باید به آن نگریست: نخست اینکه در «الأشجار واغتیال مرزوق» جایی برای نور، حقوق بشر و کثرتگرایی وجود ندارد و افراد بدون توجه به وابستگی مذهبی یا طبقة اجتماعی، مورد اذیت و آزار قرار میگیرند. دوم اینکه در این رمان، انگیزههای قوی فردی، برای شورش علیه عوامل محدودکنندة انسان وجود دارد. روش پژوهش در رئالیسم جادویی «الأشجار واغتیال مرزوق»، توصیفی-تحلیلی است.
علمی - پژوهشی
ابوالحسن امین مقدسی؛ مهدیه قیصری
چکیده
منطق گفتگو ازجمله نظریاتی است که در قرن بیستم توسط میخائیل باختین مطرح شد. وی در این نظریه زبان را دارای خصلت اجتماعی معرفی کرد که گفتگومندی و مکالمه از ویژگیهای بارز آن به شمار میرود؛ زیرا توزیع صداها جز با گفتگو در متن حاصل نخواهد شد. علیرغم اینکه باختین معتقد بود شعر از منطق گفتگویی بهرهای ندارد؛ اما عبدالوهاب بیاتی ازجمله ...
بیشتر
منطق گفتگو ازجمله نظریاتی است که در قرن بیستم توسط میخائیل باختین مطرح شد. وی در این نظریه زبان را دارای خصلت اجتماعی معرفی کرد که گفتگومندی و مکالمه از ویژگیهای بارز آن به شمار میرود؛ زیرا توزیع صداها جز با گفتگو در متن حاصل نخواهد شد. علیرغم اینکه باختین معتقد بود شعر از منطق گفتگویی بهرهای ندارد؛ اما عبدالوهاب بیاتی ازجمله شاعران نوپرداز عرب توانست با فراخوانی شخصیت صوفی در اشعارش ضمن ایجاد یگانگی میان خود و ذات خلقشده، گفتگو و چندصدایی را در اشعار خود زنده نماید. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که اولاً چگونه میتوان این چندصدایی را در شعر عبدالوهاب بیاتی نشان داد؟ ثانیاً بیاتی در کنار فراخوان شخصیت صوفی با استفاده از چه راهکارهایی توانست وجوه کلام خود را به منطق گفتار صوفی نزدیک سازد؟ لازم به ذکر است ظرفیت تکنیک نقاب در ایجاد گفتگو و چندآوایی در متن و زمینهسازی بینامتنیت، ضرورت بررسی وجوه منطق گفتار از دیدگاه باختین را مطرح میسازد. بر این اساس، مقاله حاضر درصدد است با روشی توصیفی – تحلیلی و بر مبنای نظریه باختین، گفتگومندی را در شعر بیاتی به تصویر بکشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بیاتی با استفاده از تکنیک نقاب و شگردهایی چون گفتار دوسویه، گزارههای خطابی(پرسشی، امری و ندایی)، صداهای مختلف را در متن زنده میکند؛ ثانیاً منطق گفتار در تکنیک نقاب آنجا که جابهجایی نقشها (میان متکلم و مخاطب) رخ میدهد؛ همچون منطق گفتار صوفی در هم میشکند.