نقد ادبی
حجت رسولی؛ شلیر احمدی
چکیده
ابن طباطبا العلوی، ناقد برجستهٔ ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوهای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان همعصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابن طباطبا بهطور خاص به شعر بهعنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، بهگونهایکه ...
بیشتر
ابن طباطبا العلوی، ناقد برجستهٔ ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوهای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان همعصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابن طباطبا بهطور خاص به شعر بهعنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، بهگونهایکه از لابهلای گفتههای وی میتوان تفاوت ظریف میان گونههای متفاوت ادبی همچون نظم و نثر و شعر و بنیادهای متفاوت آثار ادبی را استنباط کرد. حال از آنجاییکه تمرکز ابن طباطبا بر صنعت شعری است و، از طرفی، برخی پژوهشگران بر این اعتقاد هستند که نقد قدیم عربی نقدی است صورت گرا، بر آن هستیم با استناد به آراء نقدی ابن طباطبا در عیارالشعر در چهارچوب اصول صورتگرایی روسی، از رویکردهای مهم نقدیِ اوایل قرن بیستم که بنیانگذاران آن، با قرار دادن ادبیّت متن بهعنوان موضوع علم ادبی، اصولی را با روشی علمی برای کشف قوانین سازندهٔ فرم ادبی بنا نهادند، نشان دهیم چه میزان میتوان ابن طباطبا را مشمول این حکم کلی دانست و وی را ناقدی با رویکرد صورتگرایی تلقی کرد. همچنین، چه میزان شواهد موجود در عیار الشعر این فرضیه را، که نقد ادبی عربی قدیم نقدی است صورتگرا، تقویت میکند. بنابراین، در این پژوهش آراء نقدی ابن طباطبا در کتاب عیار الشعر براساس شاخصههای اصلی رویکرد صورتگرایی روسی و با روش توصیفی- تحلیل محتوایی به بحث گذاشته شد. نتیجهٔ پژوهش نشان داد ابن طباطبا در رأس ناقدانی قرار دارد که رویکردی صورتگرایی دارد و آراء نقدی وی این فرضیه را، که نقد قدیم عربی نقدی صورتگراست، بیش از پیش تقویت میکند.
نقد ادبی
آلاء مهدی مزهر البریج؛ سید حسین سیدی؛ ضرغام قبانچی
چکیده
یعد توظیف الأسطورة من إحدى الأدوات التعبیریة الجمالیة التی اهتدى إلیها شعراء الحداثة، واستعانوا بها فی شعرهم، وقد عظم توظیفها فی الشعر الحدیث حتى غدت من أهم ظواهر الأدب الحدیث والمعاصر، وشکل استعمالها سمة من سمات الأدب الحدیث فما یکاد یکون هناک عمل شعری یخلو من الإشارات الرمزیة والأسطوریة، وفی محاولة البحث حول نمط المرأة الشاعرة ...
بیشتر
یعد توظیف الأسطورة من إحدى الأدوات التعبیریة الجمالیة التی اهتدى إلیها شعراء الحداثة، واستعانوا بها فی شعرهم، وقد عظم توظیفها فی الشعر الحدیث حتى غدت من أهم ظواهر الأدب الحدیث والمعاصر، وشکل استعمالها سمة من سمات الأدب الحدیث فما یکاد یکون هناک عمل شعری یخلو من الإشارات الرمزیة والأسطوریة، وفی محاولة البحث حول نمط المرأة الشاعرة فی توظیفها الأسطوری، المتناغم مع الطبیعة، تخرج لنا الأسطورة، ویخلق منها صورة ماورائیة أو عجائبیة، فالأساطیر حاضرة فی أشعارها، واستخدمت العدید منها فی نصوصها الشعریة حتى تحرر من خلالها رسائل نصیة تشیر إلى واقعها الشعری، وکیانها الفلسفی والفکری فی الحیاة. أتاح لنا هذا البحث وعبر المنهج التحلیلی المقارن النظر فی تجلیات الأسطورة فی الشعر النسوی، وسلط الباحثون الضوء على الأدب النسوی وتأثیر الأدب الغربی فی الثقافة العربیة من خلال عقد مقارنة بین أنموذجین من شاعرات الأدب الحدیث، متمثلا بـ(إدیث سیتویل 1887- 1964 / ونازک الملائکة 1923- 2007)، إن ما جعل کتابة هذا البحث کضرورة عند الباحثین هو الغایة من استحضار المضامین الأسطوریة فی قصائد الشاعرات المعاصرات، وحاولنا من خلاله طرح إشکالیة توظیف الأسطورة فی الشعر النسوی الحدیث، واستدعاء الأسطورة بشکل مکثف عند الشاعرتین. تدل النتائج على تأثیر الأدب الغربی فی التطور الشعری عند نازک بدلیل أن الرموز الإغریقیة هی المسیطرة على النص الشعری عندها، کما أن هناک بعض الأساطیر الدینیة تبنتها نازک فی خطابها وفقا للروایات المسیحیة، أما إدیث فکانت تخلق رموزاً وصوراً غیر مألوفة من إبداعات عالمها الخاص، ومن خلال هذه الدراسة التوظیفة للأسطورة بین الأدبین العربی والغربی نجد صورة الأسطورة فی معالم الخیال بین الشاعرتین التی تعبر عن النص اللغوی الفنی الممزوج بالتعابیر الملائمة للواقع وکانت لنا الریادة فی استخدامها من خلال دراستنا للثقافتین، یتبین أن توظیف الأسطورة هو نوع من الرجوع إلى الحیاة البدائیة الأولى
نقد ادبی
ندا تصدیقی مؤخر؛ مرضیه آباد
چکیده
امروزه باوجود پیشرفت وسایل نقلیه و نیز راههای ارتباطی مثل تلفن و فضای مجازی، انسان معاصر بیش از پیش تنهایی را تجربه میکند. روانشناسی بهعنوان یکی از حوزههای مهم در ارتباط با انسان و مشکلات روحی وی درصدد تبیین و درمان این احساس تنهایی برآمده و شیوههای درمانی متعددی را ارائه کرده است. عدهای از روانشناسان، ازجمله اروین یالوم ...
بیشتر
امروزه باوجود پیشرفت وسایل نقلیه و نیز راههای ارتباطی مثل تلفن و فضای مجازی، انسان معاصر بیش از پیش تنهایی را تجربه میکند. روانشناسی بهعنوان یکی از حوزههای مهم در ارتباط با انسان و مشکلات روحی وی درصدد تبیین و درمان این احساس تنهایی برآمده و شیوههای درمانی متعددی را ارائه کرده است. عدهای از روانشناسان، ازجمله اروین یالوم (Irvin D. Yalom)، درمان وجودی (Existential therapy) را پیشنهاد میکنند. درمان وجودی یک شیوهدرمانی نیست بلکه رویکردی فلسفی است که بر شیوۀ کار و عملکرد مشاور و رواندرمان گر تأثیر میگذارد. عدنان الصائغ بهعنوان یک شاعر مدرن و چهبسا پستمدرن در برخی اشعار خود به بیان وضعیت زندگی انسان در دورۀ معاصر پرداخته است؛ غم، آوارگی، جنگ، دوری از وطن و تنهایی بیشترین بسامد را در اشعار وی دارند. بخصوص که خود شاعر طعم غربت را چشیده است. در این جستار، نگارندگان برخی از اشعار عدنان الصائغ را در حوزهی انواع تنهایی و راههای درمان آن با رویکرد وجودی اروین یالوم بررسی کردهاند؛ ابتدا اشعار را با روش توصیفی-تحلیلی شرح داده و سپس به بیان وجوه اشتراک بین روشهای درمان اروین یالوم و عدنان الصائغ پرداختهاند. مضمون تنهائی در غالب اشعار عدنان مربوط بهتنهایی وجودی است که نسبت بهتنهایی درونی و تنهایی بین فردی بسامد بیشتری دارد. به همین ترتیب نیز شیوههای درمان تنهایی وجودی در اشعار وی ازجمله پناه بردن به خیال و رؤیا، روی آوردن به عشق و عزلتنشینی بیشتر در شعر عدنان نمود پیداکرده است. اینگونه شعرها هم به خود شاعر درگذر از این تنهایی گریزناپذیر کمک کرده است و هم به مخاطبهای او سرنخها و نشانههایی برای مهار این احساس تنهایی ارائه داده است. از این حیث پژوهش حاضر میتواند مؤید نقش هنر در حوزهی درمان باشد و به پژوهشگران حوزهی هنردرمانی کمک کند