علمی - پژوهشی
حسن دهقان؛ سید حسین سیدی؛ حسین ناظری
چکیده
نگارش پیش رو، معناشناسی تاریخی و توصیفی واژه «تلّ» است که ازجمله واژگان تک کاربرد (hapax legomenon) قرآن کریم به شمار میآید. شناخت واژگان بهعنوان ارکان اصلی تشکیلدهنده ساختار جمله در فهم مقصود گوینده نقش بسزایی دارد ازاینرو کنکاش در سیر تحول واژگان و روابط معنایی آنها را ضروری دانسته و بدین پژوهش اقدام کردهایم. آشنایی مختصر ...
بیشتر
نگارش پیش رو، معناشناسی تاریخی و توصیفی واژه «تلّ» است که ازجمله واژگان تک کاربرد (hapax legomenon) قرآن کریم به شمار میآید. شناخت واژگان بهعنوان ارکان اصلی تشکیلدهنده ساختار جمله در فهم مقصود گوینده نقش بسزایی دارد ازاینرو کنکاش در سیر تحول واژگان و روابط معنایی آنها را ضروری دانسته و بدین پژوهش اقدام کردهایم. آشنایی مختصر با معناشناسی و دو گونه تاریخی و توصیفی آن و اشارهای گذرا به رویکرد «تک کاربرد» و سابقه تاریخی آن، و بررسی این واژه در بستر تاریخ و آوردههای معنایی آن بهویژه در عصر نزول و واکاوی آن در قالب معناشناسی توصیفی با روش تحقیق «توصیفی – تحلیلی»، هدف اصلی این مقاله میباشد. در گونه تاریخی، با کاوش در سیر تحول معنایی آن، مبرهن شد که در دوران قبل از نزول، در زبانهای سامی به معنای «عَلّقَ» و «رَفَعَ» و در عصر جاهلی، اسمهای «تلّ، تلیل، مِتلّ» به معنای «تپه، گردن و نیزه»، متضمّن معنای مرکزی برافراشتگی بوده است. در عصر نزول نیز این نتیجه حاصل شد که واژه «تلّ» با رویکرد گسترش معنایی، به معنای «بر زمین انداختن از بلندی» با آمیزهای از مضامین قبل، معنایی جامع را با خود به ارمغان آورده است. در رهگذر معناشناسی توصیفی، به تبیین ژرفای لغوی آن و گزارههای جانشین و متقابل این واژه، دست یافتیم. ازاینرو بر محور جانشینی با أفعال: «خَرّ، هَوی، کَبَّ» و بر محور تقابل معنایی با افعال: «رَفَعَ،َ صَعِدَ، رَقی» رابطه معنایی دارد.
علمی - پژوهشی
فرشید ترکاشوند؛ معصومه رحیمی
چکیده
قصیدة النثر در چارچوب تفکر جنبش ادبی «مجله لبنانی شعر» و به مثابه نمود ادبی از اندیشهی هستیشناسانهی این جنبش، به دنبال کشفِ گونهی دیگر از جهان و روابط میان اشیاء است. در این نمود ادبی، زبان شعر ساختار از پیش طراحیشده را رها ساخته و هستیِ دیگرگونه را به نمایش میگذارد. ازاینرو، فهم چنین متونی که دارای معانی فلسفی ...
بیشتر
قصیدة النثر در چارچوب تفکر جنبش ادبی «مجله لبنانی شعر» و به مثابه نمود ادبی از اندیشهی هستیشناسانهی این جنبش، به دنبال کشفِ گونهی دیگر از جهان و روابط میان اشیاء است. در این نمود ادبی، زبان شعر ساختار از پیش طراحیشده را رها ساخته و هستیِ دیگرگونه را به نمایش میگذارد. ازاینرو، فهم چنین متونی که دارای معانی فلسفی است در چارچوب نظریههای ادبی و نقدی میسر نیست و از این طریق نمیتوان گسترهی معنایی آن متون را تحلیل نمود و ممکن است تحلیلها به تکمعنایی و سلطه مؤلف ختم شود. بر این اساس دریافت ابعاد معنایی چنین متونی مستلزم کاربست رویکردهای فلسفی است. هرمنوتیک فلسفی که بر بنیادهای فلسفهی هستیشناسانه استوار است در باب تفسیر متن امکان دریافتهای وسیعی را برای خواننده فراهم میکند. در راستای ضرورتِ یافتن رویکردی معناگرا برای تحلیل این نوع ادبی و پرده برداشتن از وجوه ادبیّت و زیبایی خاص آن، در این جستار از یکسو با کاربست تئوری گادامر- فیلسوف آلمانی به تفسیر سطرهایی از قصیدة النثر پرداخته شده است و از طرف دیگر همسویی نگاه نظریهپردازان قصیدة النثر با مبانی هرمنوتیک فلسفی در خصوص مسائلی از جمله سنت، زبان و روشگریزی - مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در باب نتایج به ویژه آنچه از تحلیل نمونهها بهدستآمده باید گفت اندیشههای ادونیس یا انسی الحاج و یا دیگر صاحبنظران مجله لبنانی شعر در بسیاری از مؤلفههای خود با مبانی هرمنوتیک گادامر همسو هستند به ویژه در باب نفی نگاه ابزارنگری به زبان و هستی بخشی به آن، تعهد به سنتهای سیال و زوالناپذیر.
علمی - پژوهشی
الهام مریمی؛ احمدرضا حیدریان شهری
چکیده
احساس نیاز به بازگو کردن حقایق جامعه، نویسندۀ را به خلق آثاری وا میدارد که بافت و درونمایهای اجتماعی دارند. جامعهشناسی ادبیات با بررسی محتوای آثار ادبی و رابطه آن با فضای اجتماعی، نشاندهنده جهانبینی حاکم بر متن است؛ بنابراین بررسی فرهنگ و رفتار افراد در آثار نویسنده میتواند به شناخت جامعه وی منجر شود که این امر، بدون ...
بیشتر
احساس نیاز به بازگو کردن حقایق جامعه، نویسندۀ را به خلق آثاری وا میدارد که بافت و درونمایهای اجتماعی دارند. جامعهشناسی ادبیات با بررسی محتوای آثار ادبی و رابطه آن با فضای اجتماعی، نشاندهنده جهانبینی حاکم بر متن است؛ بنابراین بررسی فرهنگ و رفتار افراد در آثار نویسنده میتواند به شناخت جامعه وی منجر شود که این امر، بدون تردید سنگ بنای نخست و گامی مؤثر در جهت اصلاح ارزشها و هنجارهای نادرست نهادینهشده در دل این جامعه است. از این رو، بررسی جایگاه زن عرب در جامعه سنتی ترسیم شده در رمانهای «الخباء» و «نقرات الظباء» نوشته میرال الطحاوی، با روش توصیفی تحلیلی امری ضروری مینماید. چنین به نظر میرسد که نویسنده با طرح مسئله اصلی رمان بر محوریت زنان و سیطره فرهنگعامه گذشته، آشفتگیها، تحقیر و خوار داشت، ظلمپذیری و سلطه سنت، تصویری تکبعدی و اغلب یک وجهی از یک زن منفعل عربی در محیطی بدوی و احیاناً حضری را به تصویر میکشد که تسلیم گفتمان حاکم است و اگر به ندرت تمردی دارد، این تمرد به تغییر و بهبود وضعیت وی در خانواده و جامعه منجر نمیشود. میتوان دریافت که زن کامل با تمام وجوه منشوری در جامعه مورد نظر نویسنده، جایگاهی ندارد و قهرمانان زن نهتنها تلاشی برای رهایی از قید و بند سنت ندارند، بلکه در ظلم به خود و زنان همانند خویش با گفتمان غالب همگام میشوند تا کورسوی امید به تحول در میان شخصیتهای زن به خاموشی گراید.
علمی - پژوهشی
علی پیرانی شال؛ نیلوفر زریوند
چکیده
نشانهشناسی ساختارگرای دوسوسور، سبک زبانی متن و زیباییشناسی آن را آشکار ساخته و در پی تحلیل معانی ضمنی نیست و در مقابل، نشانهشناسی پساساختارگرای رولان بارت، در پی تحلیل دلالتهای معنایی متعدد در متن است. جستار پیشرو بر آن است تا با تکیه بر نظریات این دو نشانهشناس و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی سوره قریش و مقایسه آن از ...
بیشتر
نشانهشناسی ساختارگرای دوسوسور، سبک زبانی متن و زیباییشناسی آن را آشکار ساخته و در پی تحلیل معانی ضمنی نیست و در مقابل، نشانهشناسی پساساختارگرای رولان بارت، در پی تحلیل دلالتهای معنایی متعدد در متن است. جستار پیشرو بر آن است تا با تکیه بر نظریات این دو نشانهشناس و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی سوره قریش و مقایسه آن از این دو نگاه بپردازد با این هدف که نحوه شکلگیری معنا و نیز لایههای متعدد و ضمنی آن را در این سوره شناسایی کند. ضرورت انجام چنین پژوهشی نیز نخست معرفی تفاوت نظریات این دو زبانشناس، سپس بررسی تفاوت خوانش ساختارگرا با پساساختارگرا در سوره قریش است تا کثرت دلالت لایههای معنایی با توجه به نظریات بارت آشکار شود. برای تحلیل سوره قریش از دیدگاه نشانهشناسی دوسوسور، به بررسی تقابلها پرداخته میشود. تقابل عمده این سوره میان وجه خبری (همبستگی میان قریش) و وجه امری (لزوم عبادت پروردگار) شکلگرفته که در سایر عناصر زبانی (واژگانی و نحوی) نیز جلوهگر شده است. در مقابل، در نشانهشناسی بارت، به تحلیل رمزگانها و بررسی لایههای معنایی آنها پرداخته میشود که بر این اساس، رمزگان چیستانی در پی اشاره به معنای همبستگی و اتحاد برای تمامی جوامع و گروهها است؛ امری که با دلالتهای متعدد واژگان (إیلاف و قریش) به عنوان رمزگانهای معنایی و فرهنگی روشن میشود و رمزگانهای نمادین نیز به تصویرسازی عواقب عدم عبادت پروردگار پرداخته و رمزگانهای کنشی نتیجه عبادت خداوند را در گذشته بیان کردهاند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با تحلیل نشانهشناسی دوسوسور، معنای تحتاللفظی سوره در قالب عناصر متقابل متنی و روابط همنشینی منسجم آشکار میشود که اشاره به دعوت قریش به اسلام در زمان پیامبر(ص) برای ایجاد صلح دارد؛ اما در تحلیل نشانهشناسی بارت، دعوت به اسلام و ترویج تکآیینی مقید به قریش نبوده و متوجه جوامع و گروههای مختلف در تمامی اعصار است.
علمی - پژوهشی
مریم هاشمی؛ معصومه نعمتی قزوینی
چکیده
شناخت و درک عمیق از متن و پی بردن به لایههای زیرین معنایی، نیازمند به کارگیری ابزارهای روشمند علمی است. یکی از این ابزارها که در نظریۀ هرمنوتیک شلایر ماخر (1768-1834) مطرح میشود تأویل روانشناختی است که در جستار پیش رو در قالب یک نوع پارادایم معرفتی به نام پارادایم روان شناختگرا مورد استفاده قرار گرفته است. پارادایم روان شناختگرا ...
بیشتر
شناخت و درک عمیق از متن و پی بردن به لایههای زیرین معنایی، نیازمند به کارگیری ابزارهای روشمند علمی است. یکی از این ابزارها که در نظریۀ هرمنوتیک شلایر ماخر (1768-1834) مطرح میشود تأویل روانشناختی است که در جستار پیش رو در قالب یک نوع پارادایم معرفتی به نام پارادایم روان شناختگرا مورد استفاده قرار گرفته است. پارادایم روان شناختگرا بر اتخاذ مفاهیم رهیافتیِ ویژهای ازجمله فردیت مؤلف، انسانیت مؤلف، و فضای گفتمانی حاکم بر عصر مؤلف استوار میگردد. مقالۀ حاضر با هدف تبیین شاخصههای فردیت امام علی (ع) در ارتباط با مفهوم راهبردی وحدت اسلامی در پی پاسخگویی به این سؤال است که بر اساس پارادایم روان شناختگرایِ شلایر ماخر، مفهوم رهیافتیِ فردیت مؤلف در خطبۀ 238 نهجالبلاغه چگونه نمود یافته است. مسئله وحدت همچنان یکی از چالشهای جهان اسلام است که بازگشت به گفتمان ناب اسلامی و بازخوانی مبانی اصیل آن را به ضرورتی اجتنابناپذیر مبدل میسازد. خطبۀ 238 با محوریت دعوت به وحدت و پرهیز از تفرقه یکی از منابع ارزشمند در این حوزه است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که نظم ذهنی و ساختار منطقی حاکم بر گفتمان امام علی (ع) در ارتباط با مسئله وحدت، ریشهیابی دقیق عوامل تفرقهساز و سپس ارائه راه حلهای رفع مشکل، جایگاه ویژه تعقّل و خردورزی در گفتمان علوی و خود پندارۀ مثبت در تعامل با مخاطب از برجسته ترین شاخصههای فردیّت آن حضرت در خطبۀ مذکور به شمار میآید.
علمی - پژوهشی
بهرعلی رضایی؛ عباس اقبالی؛ روح الله صیادی نژاد
چکیده
در زبانشناسی نقشگرا معنای بافتی متون، محصول پیوند متن و موقعیتی است که در آن تولید میشود. مهمترین کارکرد این نوع از نگاه در قرآن کریم آشکارسازی زوایای پنهان معنا در آن است. ضرورت این نوع از نگاه در بیان و اثبات این فرضیه است که بافت موقعیت مطرح شده در نظام نقشگرا، به واسطه تعیین دقیق معنا به عنوان یک قرینه اساسی در فهم، میتواند ...
بیشتر
در زبانشناسی نقشگرا معنای بافتی متون، محصول پیوند متن و موقعیتی است که در آن تولید میشود. مهمترین کارکرد این نوع از نگاه در قرآن کریم آشکارسازی زوایای پنهان معنا در آن است. ضرورت این نوع از نگاه در بیان و اثبات این فرضیه است که بافت موقعیت مطرح شده در نظام نقشگرا، به واسطه تعیین دقیق معنا به عنوان یک قرینه اساسی در فهم، میتواند به طور مستقیم بر معنای آیات قرآن کریم اثر داشته باشد. برای مثال موقعیت تسلیم و امید به خداوند در سوره کهف، آشکارکننده ابعاد مختلف تسلیم از جنبه فردی، اجتماعی و اعتقادی است. در این پژوهش سعی شده است با در پیش گرفتن روش توصیفی - تحلیلی با بررسی آیاتی از سوره کهف که تسلیم و امید به خداوند را مطرح کردهاند به تبیین ارتباط گفتمان موقعیت این مقولهها با متن و ارتباط لایههای سهگانه بافت موقعیتی(گستره، منش و شیوه سخن) با لایههای معنایی زبان (فرانقش اندیشگانی و بینافردی و متنی) پرداخته شود. از جمله رهیافتهای حاصل شده آن است که آغازگرهای مرکب (متنی- ساختاری) در موقعیت تسلیم بیشترین بسامد را دارا هستند که نشان از ارتباط حروف ربط با موقعیت دارد. تکرار در بافت موقعیتی تسلیم و امید به چندین شکل نمود مییابد همچنین استعمال «رب» با ضمیر متصل «نا» و «ی» در هر سه رویداد یعنی (داستان جوانمردان، واقعه تحدی و داستان صاحبان باغ) مشاهده نمود. عنصر معنایی این ترکیب اضافی همان امید به رحمت خداوند است که بافت موقعیت در شکل دادن آن نقش اساسی ایفا میکند.