علمی - پژوهشی
حجت رسولی؛ ابوالفضل رضایی؛ سیده فیروزه حسینی
چکیده
محمد مهدی جواهری شاعر معاصر عراق، از پیشگامان شعر ملی و از احیاگران شعر قدیم به شمار میآید. محتوای اشعار جواهری، درآمیخته با انواع شگردهای زبانی است. او با اعتقاد به اینکه زبان یک شاعر، مؤثرترین سلاح برای بیان اندیشههای اوست؛ از شگردهای زبانی متنوعی بهره گرفت. قدرت تاثیرگذاری اشعار جواهری و پیامدهایی که به همراه داشته است؛ از مسألۀ ...
بیشتر
محمد مهدی جواهری شاعر معاصر عراق، از پیشگامان شعر ملی و از احیاگران شعر قدیم به شمار میآید. محتوای اشعار جواهری، درآمیخته با انواع شگردهای زبانی است. او با اعتقاد به اینکه زبان یک شاعر، مؤثرترین سلاح برای بیان اندیشههای اوست؛ از شگردهای زبانی متنوعی بهره گرفت. قدرت تاثیرگذاری اشعار جواهری و پیامدهایی که به همراه داشته است؛ از مسألۀ مهم در ارزیابی آثار اوست. اما باید دید جواهری از چه شیوههایی جهت ارائه مقصود خود بهره گرفته و به چه خلاقیتها و نوآوریهایی دست یافته است؟ پژوهش حاضر کوشیده است به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای نظریۀ آشناییزدایی، شواهدی از انواع آشناییزدایی را در قصیدۀ «أطبق دجی» ارائه دهد. هدف این پژوهش، شناساندن شگردهای آشناییزدایی در اشعار جواهری و دستیابی به نوآوریهای شاعر از منظر زیباشناختی به عنوان نمونهای از ادبیات معاصر عراق است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که انواع آشناییزدایی اعم از آوایی، واژگانی و نحوی در این قصیده به کار گرفته شده است. جواهری با تنوع در کاربست هنرسازهها اعم از تکرار، حذف، فاصله، تقدیم و تاخیر و نمادها؛ فضای مناسبی را برای تأمل و برانگیختن احساس و عاطفۀ مخاطب گشود. در بین انواع آشناییزدایی، اسلوب«تکرار» با شیوههای متنوعی مانند تکرار مصوت، صامت، واژه، ترکیبها، اشتقاق و عبارات و با هدف افزایش موسیقی شعر و توازن آوایی و تاکید بر اندیشه؛ بیشترین بسامد را دارد. میل ذاتی جواهری به اسلوب زیباشناسی و دقت شاعر در گزینش واژگان مناسب، عامل مهمی در سبک شعری اوست. تناسب اجزای عبارات و واژگان در همنشینی با یکدیگر و در آمیختن چندین اسلوب و فن از بارزترین شگرد جواهری در این قصیده است.
علمی - پژوهشی
دکتر علی صیادانی؛ پرویز أحمدزاده هوچ؛ امیر فرهنگ دوست
چکیده
در میان شیوههای پرتعداد نگرش به هستی و تفسیر آن، اکسپرسیونیسم را باید رویکرد منحصر به فردی تلقی نمود. این شیوه که از ماهیتی فرامحاکاتی در گزارهگری پدیدهها برخوردار است، از توصیف صِرف وقایع-آنگونه که به چشم میآیند-عدول میکند. ادبیان و هنرورزان این دبستان، صورتهای عینی پدیدهها را در ذهن گزاره کرده و چون خوابگزاری از آنها ...
بیشتر
در میان شیوههای پرتعداد نگرش به هستی و تفسیر آن، اکسپرسیونیسم را باید رویکرد منحصر به فردی تلقی نمود. این شیوه که از ماهیتی فرامحاکاتی در گزارهگری پدیدهها برخوردار است، از توصیف صِرف وقایع-آنگونه که به چشم میآیند-عدول میکند. ادبیان و هنرورزان این دبستان، صورتهای عینی پدیدهها را در ذهن گزاره کرده و چون خوابگزاری از آنها تعبیر میکنند؛ جریانی پرهیجان که در مقابل هر ساختار از پیش تعریفشدهای میایستد و کُرنش میکند. این رویکرد با ظرفیتهای گستردۀ خود، فرصت بسیار مناسبی را برای بازنمایی تصویری برونفکنانه از جهان درون و برون انسان معاصر فراهم ساخته است. در این میان، از جمله چهرههایی که در ساحت شعر، سرودههای پرانطباقی را با مبادی این مکتب برجای نهاده، عائشة ارناؤوط (زادۀ 1946م)، نویسنده و شاعر سوری-آلبانیایی است. اشعار او در دو بخش فرم و محتوا، نمودهای برجستهای از ادبیات آبستره را ارائه بخشیدهاند. از اینرو، این قلم میکوشد تا در جستار حاضر به شیوهای توصیفی-تحلیلی، برساختهای زبانی و محتوایی سرودههای این شاعر معاصر عربی را بر اساس مؤلفههای اکسپرسیونیسم واکاود. از جمله نتایج این پژوهش باید به ویژگیهایی چون: «تعلیق و اَندروای»، «ریتم و ایقاع ناهمگون» و «استعارههای خودگردان» در حوزۀ زبان و نیز درونمایههایی نظیر «گروتسک»، «هویّتباختگی» و «برونفکنیهای ذهنی-هیجانی» اشاره نمود که در سرودههای ارناؤوط، از بسامد بالایی برخوردارند.از جمله نتایج این پژوهش باید به ویژگیهایی چون: «تعلیق و اَندروای»، «ریتم و ایقاع ناهمگون» و «استعارههای خودگردان» در حوزۀ زبان و نیز درونمایههایی نظیر «گروتسک»، «هویّتباختگی» و «برون-فکنیهای ذهنی-هیجانی» اشاره نمود که در سرودههای ارناؤوط، از بسامد بالایی برخوردارند.
علمی - پژوهشی
مهین ظهیری؛ محمد جواد پور عابد؛ ناصر زارع؛ رسول بلاوی
چکیده
یکی از مفاهیم زاییده جامعه سرمایه داری «قهرمان مسئلهدار» است که عمر آن از یک قرن تجاوز نمیکند. این مفهوم نخست، توسط گئورگ لوکاچ(Lukács) منتقد مجارستانی در قرن بیستم مطرح و با لوسین گلدمن(Goldmann) منتقد رومانیایی ادامه یافت. از نظر آنها رابطه متقابل ساختار ادبی و اجتماعی، ادبیات را ابزار پاسخگویی به مسائل اجتماعی کرده است. در ...
بیشتر
یکی از مفاهیم زاییده جامعه سرمایه داری «قهرمان مسئلهدار» است که عمر آن از یک قرن تجاوز نمیکند. این مفهوم نخست، توسط گئورگ لوکاچ(Lukács) منتقد مجارستانی در قرن بیستم مطرح و با لوسین گلدمن(Goldmann) منتقد رومانیایی ادامه یافت. از نظر آنها رابطه متقابل ساختار ادبی و اجتماعی، ادبیات را ابزار پاسخگویی به مسائل اجتماعی کرده است. در رمـان هـای رئـالیـستی جـوامـع سرمایه داری، پای بندی برخی از افراد به اصول حقیقی آنها را مسئله دار ساخته است. قهرمان این نوع رمانها، که غالبا از عامه مردم است با انتقاد از جامعه فاقد ارزش های راستین به حاشیه رانده می شود. هدف از مقاله حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی به رشته تحریر درآمده است واکاوی رمان مذکور از منظر جامعه شناختی با تکیه بر مفهوم «قهرمان مسئلهدار» و تطبیق آن با آراء لوسین گلدمن است. از آنجایی که رمان یاد شده دارای لایه های جامعه شناختی عمیقی است و با واکاوی آنها می توان به نقد بهتری از جامعه کویت دست یافت، ضرورت انجام چنین پژوهشی بیش از پیش نمایان می شود.دستاورد این پژوهش حاکی از آن است که محمد به عنوان قهرمان مسئله دار، به آرمان های واقعی مانند تلاش برای اصلاح مفاسد اجتماعی، احیای ارزش های راستین، احترام به عقاید مخالفان و ایستادگی در برابر توطئه های دشمنان پایبند است و با ارزش های ضمنی جامعه چون قدرت طلبی در تعارض قرار می گیرد و توانایی حل این تعارض را ندارد، و به نوعی در حاشیه ی جامعه قرار می گیرد و در نهایت این تعارض با مرگ، حذف وی از جامعه را رقم می زند.
علمی - پژوهشی
پیمان صالحی؛ مهران معصومی
چکیده
عبّاس محمود عقّاد یکی از سردمداران مکتب رومانتیک در مصر با تکیه بر اصول رومانتیسم و استفاده از پدیدههای طبیعت، اوضاع و حوادثی را به تصویر کشیده است که بر زندگی فردی و اجتماعی وی تأثیرات منفی فراوانی را برجای گذاشته بودند. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی، عناصری را که عقاد برای بیان دیدگاههای بدبینانه خود در این زمینه به کار ...
بیشتر
عبّاس محمود عقّاد یکی از سردمداران مکتب رومانتیک در مصر با تکیه بر اصول رومانتیسم و استفاده از پدیدههای طبیعت، اوضاع و حوادثی را به تصویر کشیده است که بر زندگی فردی و اجتماعی وی تأثیرات منفی فراوانی را برجای گذاشته بودند. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی، عناصری را که عقاد برای بیان دیدگاههای بدبینانه خود در این زمینه به کار برده، به همراه علل آنها مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان از آن دارد که عواملی چون شکست عشقی، فرا رسیدن روزگار پیری، مرگ عزیزان، ظلم و ستم و حوادث ناگواری که برای سرزمین عقّاد رخ داد، موجب ظهور بدبینی در اشعار او شد. تجربههای تلخ عقّاد در بستر دنیای عشق و عاشقی موجب شده است تا با پناه بردن به طبیعت و جلوههای آن، احساس درونش را تجلّی بخشد. وی که روزهای تلخ جوانیاش را سپری کرده است، عمر فنا شده خویش را به درختی تشبیه کرده که برگهای سبزش را که نشانهای از زندگی، امید و جوانی است، خشکیده میبیند. او ظلم و ستم را فراگیر میبیند؛ امّا چون خود را در مقابل آن ناتوان مییابد، با سرودن اشعاری پر از شِکوه، افکار خود را بیان میکند بلکه مرهمی بر دردهایش باشد. غلبه نگاه بدبینانه بر اندیشه عقاد موجب شده عنصری همچون خاک را که رمزی برای حفاظت از وطن است، ستمگری خطاب کند که ظالمانه جوانان را به کام مرگ میکشاند. استفاده از پدیدههای طبیعت چون بهار، خورشید، ماه، ستاره، صحرا، خاک، پرندگان و... ویژگی شاخص آن دسته از شعرهای این شاعر است که صبغه بدبینی بر آنها غلبه دارد.
علمی - پژوهشی
وجیهه سروش؛ جهانگیر امیری؛ علی سلیمی؛ یحیی معروف
چکیده
الگوهای رایج و مشترک روابط عاطفی و دلبستگی میان انسانها در داستانهای واقعگرایانه انعکاس یافته است و مهارت نویسندگان در ارائهی این الگوها موجب جذابیت و باورپذیری هر چه بیشتر نوشتههایشان شده است. لیلی بعلبکی و زویا پیرزاد از نویسندگان واقعگرای معاصر ادبیات لبنان و ایران هستند که پرداختن به مسائل و ارتباطات عاطفی (زنان) از ...
بیشتر
الگوهای رایج و مشترک روابط عاطفی و دلبستگی میان انسانها در داستانهای واقعگرایانه انعکاس یافته است و مهارت نویسندگان در ارائهی این الگوها موجب جذابیت و باورپذیری هر چه بیشتر نوشتههایشان شده است. لیلی بعلبکی و زویا پیرزاد از نویسندگان واقعگرای معاصر ادبیات لبنان و ایران هستند که پرداختن به مسائل و ارتباطات عاطفی (زنان) از شاخصههای بارز فکری آن دو به شمار میرود. روانشناسان متعددی کوشیدهاند عشق و روابط عاطفی را توضیح دهند. رابرت استرنبرگ یکی از این روانشناسان است که به تبیین علل دوام یا گسستگی روابط بین زن و مرد در قالب نظریهی مثلث عشق پرداخته است. او عشق را همچون هرمی میداند که دارای سه رکن «صمیمیت»، «شهوت» و «تعهد» است. از ترکیب این سه رکن انواع متفاوتی از عشق شکل میگیرد. نگارندگان این نوشتار سعی دارند مقولهی عشق و روابط عاطفی میان زن و مرد را به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریهی مثلث عشق استرنبرگ در دو رمان «أنا أحیا» و «عادت میکنیم» از این دو نویسنده بررسی کنند. برآیند این نوشتار حاکی از آن است که ساختار علی و معلولی در ارتباطات عاطفی این داستانها با نظریهی هرم عشق استرنبرگ هماهنگی دارد و وجود ارکان سهگانهی عشق باعث بروز عشقهای متفاوتی در این دو رمان شده است. بعلبکی با توجه به شرایط اجتماعی که در آن زندگی کرده است نتوانسته تعادل و توازنی بین ارکان عشق ایجاد کند؛ او ارتباطات عاشقانهی محدودتری توصیف کرده است و فقدان نمونهای از عشق آرمانی نشانگر دیدگاه منفی او به روابط مرد و زن و مردسالاری شدید حاکم بر جامعهی اوست. اما پیرزاد دیدگاه مثبتی به موضوع عشق دارد و عشق آرمانی در داستانش بسامد بالایی نسبت به دیگر عشقها دارد.
علمی - پژوهشی
مریم علی یاری؛ امین مقدسی
چکیده
تصویر که یکی از ارکان چهارگانه شعر در نقد ادبی به شمار میرود، یک ساختار زبانی است که شاعر با بهرهگیری از آن به معانی انتزاعی، افکار و حالات پیچیده درونی خود تجسم میبخشد. این مفهوم چه در نقد قدیم که صور خیال را عنصر اساسی در شکلگیری تصویر میداند وچه در نقد جدید که همه ابزارهای بیانی و هنجارشکنیهای زبانی را در بر میگیرد، نقش ...
بیشتر
تصویر که یکی از ارکان چهارگانه شعر در نقد ادبی به شمار میرود، یک ساختار زبانی است که شاعر با بهرهگیری از آن به معانی انتزاعی، افکار و حالات پیچیده درونی خود تجسم میبخشد. این مفهوم چه در نقد قدیم که صور خیال را عنصر اساسی در شکلگیری تصویر میداند وچه در نقد جدید که همه ابزارهای بیانی و هنجارشکنیهای زبانی را در بر میگیرد، نقش برجستهای در بیان تجربه شعری شاعر دارد. محمد القیسی، سراسر عمر خویش را در تبعید سپری نموده وهمواره با رنج تبعید، اندوه فلسطین را به تصویر کشیده است. طی کاوش به عمل آمده تجربه تلخ زندگی شاعر، حزن را به عنصری ثابت وجداییناپذیر در اشعار وی تبدیل کرد به گونهای که آهنگ پایدار حزن در اشعار وی، سبب نامگذاری او به الشاعر الحزین(شاعر اندوهگین) گردیده است. نظر به اینکه موضوع فلسطین به عنوان یک مسئله اجتماعی محوری در آثار ادبای عرب بازتاب یافته است، تحلیل تصویر در نحوه بازنمایی مسئله فلسطین، نقش اساسی دارد. از سوی دیگر حزن یکی از گرایشهای مهم در شعر معاصر عربی است. لذا واکاوی حزن در اشعار محمد القیسی موضوعی است که به روش توصیفی-تحلیلی، وبا رویکرد نشانهشناسی وتحلیل آماری در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد با این هدف که چگونگی بازنمایی رنج واندوه فلسطین به عنوان پاره تن جهان اسلام، در شعر قیسی، شاعر مقاومت فلسطین را کشف و رمزگشایی نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که قیسی در تجسم بخشیدن به تجربه حزنانگیز خود، از تکنیک استعاره و تشبیه بهره میگیرد ودو تصویر متفاوت از حزن را پیش روی مخاطب قرار میدهد؛ حزن مثبت، که حزن حقیقی ومقدس شاعر است وحزن منفی، که مجازی، ناپایدار است. این تعارض در بازنمایی حزن، بیانگر این است که شاعر در تجربه شعری خود دچار نوعی کشمکش درونی است که ناشی از تعارض میان آرمان و واقعیت شاعر است.