علمی - پژوهشی
سمیه بیگ قلعه جوقی؛ سید حسین سیدی
چکیده
مفهوم ادبیّتمتن و مؤلفههای آن، یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات در حوزه نقد ادبی به شمار میرود که علیرغم تلاشهای فراوان ناقدان و ادیبان هنوز برای آن تعریفی قطعی و مشخص ارائه نشده است؛ ادونیس نظریهپرداز و منتقد برجسته عرب، یکی از معدود ناقدانی میباشد که توانسته درباره ادبیّت نظریات جدیدی را مطرح سازد. دیدگاههای وی در این ...
بیشتر
مفهوم ادبیّتمتن و مؤلفههای آن، یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات در حوزه نقد ادبی به شمار میرود که علیرغم تلاشهای فراوان ناقدان و ادیبان هنوز برای آن تعریفی قطعی و مشخص ارائه نشده است؛ ادونیس نظریهپرداز و منتقد برجسته عرب، یکی از معدود ناقدانی میباشد که توانسته درباره ادبیّت نظریات جدیدی را مطرح سازد. دیدگاههای وی در این عرصه از حوزهی تعاریفی محدود، پیرامون شعر خارج گشته و وارد حوزه وسیعتری یعنی تئوری ادبیات گردیده است؛ لذا در مقاله حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی، مفهوم ادبیّت و مؤلفههایش را این بار از نگاه ادونیس موردمطالعه قراردادیم. آنچه بر ضرورت انجام چنین پژوهشی تأکید میکند، آن است که یافتن دیدگاه ویژهی ادونیس نسبت به موضوع ادبیّت و مؤلفههای آن زمینهساز درک صحیحتر نظریه شعر وی و برجسته ساختن جایگاه منحصربهفردش بهعنوان یک نظریهپرداز ادبی میگردد؛ ازاینرو هدف نگارندگان در این پژوهش تبیین سازی مفهوم ادبیت از منظر ادونیس میباشد که در راستای تحقق آن ابتدا، به تبیین مفهوم ادبیّت و مهمترین مؤلفههای آن را با تکیهبر نظرات ناقدان عربی و غربی پرداختیم سپس از طریق مقایسه این مبانی، با نظریات ادبی ادونیس تلاش نمودیم تا به دیدگاه ادبیّت وی دستیابیم. نتایج پژوهش حاکی از آن میباشد که ادونیس در نظریه ادبیتش واژهی شعریت را معادلی برای ادبیّت قرار داده و بمانند ناقدان غربی و عربی از ادبیّت بهعنوان نظریهای برای تأمل در داوریهای زیباییشناختی متن بهره گرفته است بعلاوه ازنظرش مرحله کتابت، بهمثابه حلقه پیوند میان مرحله اول (شفاهی) با مرحله سوم، (نوگرایی ادبی) میباشد و شعر در این مرحله به ساختاری باز با دیدگاههای متعددی تبدیل میگردد.
علمی - پژوهشی
نقد ادبی
حجت رسولی؛ شلیر احمدی
چکیده
ابن طباطبا العلوی، ناقد برجستهٔ ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوهای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان همعصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابن طباطبا بهطور خاص به شعر بهعنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، بهگونهایکه ...
بیشتر
ابن طباطبا العلوی، ناقد برجستهٔ ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوهای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان همعصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابن طباطبا بهطور خاص به شعر بهعنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، بهگونهایکه از لابهلای گفتههای وی میتوان تفاوت ظریف میان گونههای متفاوت ادبی همچون نظم و نثر و شعر و بنیادهای متفاوت آثار ادبی را استنباط کرد. حال از آنجاییکه تمرکز ابن طباطبا بر صنعت شعری است و، از طرفی، برخی پژوهشگران بر این اعتقاد هستند که نقد قدیم عربی نقدی است صورت گرا، بر آن هستیم با استناد به آراء نقدی ابن طباطبا در عیارالشعر در چهارچوب اصول صورتگرایی روسی، از رویکردهای مهم نقدیِ اوایل قرن بیستم که بنیانگذاران آن، با قرار دادن ادبیّت متن بهعنوان موضوع علم ادبی، اصولی را با روشی علمی برای کشف قوانین سازندهٔ فرم ادبی بنا نهادند، نشان دهیم چه میزان میتوان ابن طباطبا را مشمول این حکم کلی دانست و وی را ناقدی با رویکرد صورتگرایی تلقی کرد. همچنین، چه میزان شواهد موجود در عیار الشعر این فرضیه را، که نقد ادبی عربی قدیم نقدی است صورتگرا، تقویت میکند. بنابراین، در این پژوهش آراء نقدی ابن طباطبا در کتاب عیار الشعر براساس شاخصههای اصلی رویکرد صورتگرایی روسی و با روش توصیفی- تحلیل محتوایی به بحث گذاشته شد. نتیجهٔ پژوهش نشان داد ابن طباطبا در رأس ناقدانی قرار دارد که رویکردی صورتگرایی دارد و آراء نقدی وی این فرضیه را، که نقد قدیم عربی نقدی صورتگراست، بیش از پیش تقویت میکند.
مقاله پژوهشی
نقد ادبی
رسول خمر؛ سید مهدی نوری کیذقانی؛ عباس گنجعلی؛ حسین شمس آبادی
چکیده
چکیدهدر ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژهای نشان دادهاند. یکی از جلوههای نمادگرایی فراخوانی شخصیتهای مختلف تاریخی، مذهبی، اسطورهای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچۀ دادههای تاریخی و پیوند منطقی میان آنها به تاریخ ...
بیشتر
چکیدهدر ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژهای نشان دادهاند. یکی از جلوههای نمادگرایی فراخوانی شخصیتهای مختلف تاریخی، مذهبی، اسطورهای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچۀ دادههای تاریخی و پیوند منطقی میان آنها به تاریخ نمینگرد، بلکه از تجربیات خود و با توجه به شرایط کنونی جامعه خود به شخصیتهای تاریخی ابعادی را می-افزاید و بدینوسیله معناها و دلالتهای پویایی را که میخواهد به ذهن خواننده میرساند. یکی از شخصیتهای که در شعر برخی شاعران معاصر حضوری پرمعنا دارد، صحابی پیامبر و یار باوفای امام علی (ع) میثم تمار است. در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی چگونگی فراخوانی این شخصیت در شعر دو تن از شاعران معاصر عرب یعنی «جاسم الصحیح» از عربستان و «حسن آل حطیط العاملی» از لبنان مورد واکاوی قرار گرفته است. ازآنجاکه بر روی فراخوانی شخصیت میثم تمار در شعر معاصر عربی تاکنون پژوهشی انجام نگرفته است، بررسی و تحقیق درباره این موضوع، مهم و ضروری مینماید. یافتههای بحث نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی میثم چون حق مداری، حقگویی، صراحت سخن، پایداری در برابر ستمگران و رسواسازی آنها باعث شده دو شاعر مذکور با حس تجربۀ مشترک، شخصیت وی را محور قصاید خود قرار دهند. این دو شاعر با همزادپنداری خود و میثم به فراخوانی او در شعر خود پرداختهاند و سعی کردهاند مشکلات و نابسامانیهای سیاسی و فرهنگی جامعه و تجارب، دغدغهها و اندیشههای اصلاحی خویش از ورای شخصیت میثم به خواننده منتقل کنند.
علمی - پژوهشی
نشانه شناسی
گل افروز محبی؛ روح الله صیادی نژاد؛ امیرحسین رسول نیا؛ عباس اقبالی
چکیده
نقد ساختاری از جمله تحلیلهایی است که در راستای معنازایی در قرن بیستم و در پی نشانهشناسی سوسوری به شکوفایی رسید. «رولان بارت» _نشانهشناس و نظریهپرداز فرانسوی_ از جمله منتقدان ساختارگرایی است که اهمیّت نظریاتاش در پی تحوّلزایی و ماجراجویی نشانهشناختی و ایجاد نوعی نشاط فکری در تحلیلها، نقد مدرن و جریان ساختارگرایی ...
بیشتر
نقد ساختاری از جمله تحلیلهایی است که در راستای معنازایی در قرن بیستم و در پی نشانهشناسی سوسوری به شکوفایی رسید. «رولان بارت» _نشانهشناس و نظریهپرداز فرانسوی_ از جمله منتقدان ساختارگرایی است که اهمیّت نظریاتاش در پی تحوّلزایی و ماجراجویی نشانهشناختی و ایجاد نوعی نشاط فکری در تحلیلها، نقد مدرن و جریان ساختارگرایی میباشد. وی مدلی را مبتنی بر رمزگان جهت تحلیل متن ارائه نموده است که از ورای آن و با کمک بافت متن میتوان بدون نیاز به حضور مؤلف و تنها به کمک زبان گویای متن به تحلیل ساختار متون مختلف پرداخت. این مدل معناساز که رمزگان را صدای متن میشناسد متشکل از رمزگان هرمنوتیک یا معمّایی، رمزگان پروآیرتیک یا کنشی، رمزگان معنابنی یا ضمنی، رمزگان نمادین یا تقابلی و رمزگان فرهنگی یا ارجاعی است. هدف اصلی این مقاله، کاربرد رویکرد تحلیل بارت جهت معناکاوی و تفسیر متن سرودهی (لِکُلِّ امرِئٍ مِن دَهرِهِ ما تَعَوَّدا) اثر متنبی است که مبتنی بر روش توصیفیتحلیلی است. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که مدل رمزگانی بارت گویای حضور رمزگان در نقاط مختلف پیکرهی متن است و نوعی پراکندگی معنایی در سطح متن را نمایان میسازد که بر متون منظوم کلاسیک نیز قابل اجراست. ظهور رمزگان معمّایی سروده جهت معرفی سیفالدّوله است. رمزگان کنشی نیز جنگاوری وی را بهعنوان کنشگر اصلی، روایت میکند. رمزگان معنایی و نمادین در پی معناسازی برای دو شخیصت اصلی و فعّال متن یعنی سیفالدّوله و متنبی دو گروه خیر و شر را در مقابل هم قرار دادهاند. کلانرمزگان فرهنگی متن نیز نشانگر پیوند آن با عناصر اجتماعی و اعتقادی قدرت، تکسب، ایدئولوژی و تأثیرپذیری از آنهاست که در قسمت پایانی سروده نوعی معلومات عمومی را برای خواننده خلق مینماید.
علمی - پژوهشی
زبان شناسی
شهریار همتی؛ حامد پورحشمتی
چکیده
تحتلّ القریة مکانةً شاهقةً فی حرکة الخطاب السردیّ المعاصر ویزهر استدعاؤها السردیّ فی رحاب مضامین القصائد وبؤرة صورها المغریة. تمسک القریة بشحنات مفهوماتیّة مختلفة تتطوّر وظائفها فی شتّی المواقف علی أساس نوع تعامل الشاعر ومدی علاقاته مع مواضیع ترتبط بالمکان ارتباطاً واقعیّاً أو حلمیّاً. بین ألوان الأمکنة المفتوحة، اخترنا القریة ...
بیشتر
تحتلّ القریة مکانةً شاهقةً فی حرکة الخطاب السردیّ المعاصر ویزهر استدعاؤها السردیّ فی رحاب مضامین القصائد وبؤرة صورها المغریة. تمسک القریة بشحنات مفهوماتیّة مختلفة تتطوّر وظائفها فی شتّی المواقف علی أساس نوع تعامل الشاعر ومدی علاقاته مع مواضیع ترتبط بالمکان ارتباطاً واقعیّاً أو حلمیّاً. بین ألوان الأمکنة المفتوحة، اخترنا القریة فی شعر محمّد عفیفی مطر لما تخفیه من قُوّة إیحائیّة لمعرفة طیّات حیاته وخاصّة ما یعود إلی ذکریاته السعیدة والمصاعب الّتی تخطر بباله طوال تجاربه الشعریّة المختلفة ویدعوه إلی مزید من التجاوب والانفعال. تمتاز القریة فی شعره بتقابلها مع المدینة وما تضمّه من مواقف ثنائیّة جدیدة تساعد الشاعر علی تحقیق أسلوب التقاطب المکانیّ فیها؛ لأنّ الشاعر ما زال یسعی أن یقدّم إدراکاً أوسع وأشمل لمعانیها التقلیدیّة العابرة الّتی تسجّلت فی ذهن القارئ وینظر إلیها بنظرة ذات بصمات انزیاحیة جدیدة. ینظر الشاعر إلی القریة بوصفها مکاناً فیه آلیّات وملامح سردیّة مرفقة بدلالات ومعانٍ درامیّة ثریّة ویولی أهمیّة قصوی لمشاهد قریة مسقط رأسه وحاجات أبنائها أو جودة توظیفها فی نطاق الصور الفنّیّة. الوظائف السردیّة الّتی تتمیّز بها القریة فی شعره جعلت القارئ یلتقی بمجموعة من الأحداث الواقعیّة أو غیر المتناسقة مع الواقع الملموس وتدعوه إلی المزید من التعاطف والمشارکة فی مسار السرد. تبتغی هذه الدراسة باتّباعها النهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تتناول سردیّة القریة فی شعر محمّد عفیفی مطر وتدلّ حصیلتها علی أنّ الشاعر یعمل فی وصف القریة دور سارد عالم یحضر فی مسیرة أحداثها حضوراً فاعلاً ویقدّمها فی ثلاث محاور أساسیّة یمکن تتبّعها فی نوستالجیا القریة الّتی تخصّ طفولة الشاعر وماضیه، ثمّ التعبیر عن یوتوبیا القریة الّتی تعمد إلی صور متفائلة من طبیعتها الفاتنة ومظاهرها الثریّة البکرة والنقیة، وفی النهایة صورة مأساویّة قاتمة تتعلّق عادةً بنوع حیاتها الطبیعیّة والاجتماعیّة وقحولة أرضها وعَوَز أبنائها وجوعهم.
علمی - پژوهشی
نقد ادبی
سید مهدی مسبوق؛ رسول فتحی مظفری؛ جواد محمد زاده
چکیده
تتناول هذه الدراسة موقف الشاعرین أبی العلاء المعری) 363 – 449 هـ) وخاقانی الشروانی (520 -595 هـ) من المرأة. إن أبا العلاء المعری کان شاعرا کفیف البصر شدید التشاؤم حیث جعله تشاؤمه ساخطا علی الحیاة الدنیا وأبناءها ولاسیما المرأة. أما خاقانی الشروانی، فهو من الشعراء الفرس، اشتهر بغموض أشعاره وخفاء معانیها کما اشتهر بتشاؤمه حیث یری بعض الدارسین ...
بیشتر
تتناول هذه الدراسة موقف الشاعرین أبی العلاء المعری) 363 – 449 هـ) وخاقانی الشروانی (520 -595 هـ) من المرأة. إن أبا العلاء المعری کان شاعرا کفیف البصر شدید التشاؤم حیث جعله تشاؤمه ساخطا علی الحیاة الدنیا وأبناءها ولاسیما المرأة. أما خاقانی الشروانی، فهو من الشعراء الفرس، اشتهر بغموض أشعاره وخفاء معانیها کما اشتهر بتشاؤمه حیث یری بعض الدارسین أنه کان من أکثر الشعراء الفرس تشاؤما بالنسبة إلی المرأة. حاولت هذه الدراسة بالاعتماد علی المدرسة الأمریکیة للأدب المقارن تسلیط الضوء علی المؤتلف والمختلف فی موقف الشاعرین من المرأة کالأم والبنت والزوجة والحبیبة؛ واستعرضت الدواعی الخاصة والعامة التی جعلتهما أن یسلکا مسلک التطرف فی العداء علی المرأة. توصلت الدراسة إلی أن موقف الشاعرین من المرأة کالأم لا یتخذ طابعا عدائیا ولا یتمثل فی الحقد والبغضاء علیها لأنها الملاذ الذی وجدا السکینة فی جوارها. أما عن البنت فکلاهما یفرح من دفنها ومماتها وإن اختلفت الدواعی عندهما. ومعانی الغزل تجری عندهما من ضمن أسلوب عام وکان جهد الشاعرین یقتصر علی تردید المعانی القدیمة فی الغزل وذلک لأن صناعة الشعر فی عصرهما لم یقدّر لها أن تستعرض المعانی الجدیدة. أما خاقانی بالنسبة إلی المعری فقد أکثر من المعانی الغزلیة و أجادها. توصلت الدراسة إلی أن موقف الشاعرین من المرأة کالأم لا یتخذ طابعا عدائیا ولا یتمثل فی الحقد والبغضاء علیها لأنها الملاذ الذی وجدا السکینة فی جوارها. أما عن البنت فکلاهما یفرح من دفنها ومماتها وإن اختلفت الدواعی عندهما. ومعانی الغزل تجری عندهما من ضمن أسلوب عام وکان جهد الشاعرین یقتصر علی تردید المعانی القدیمة فی الغزل وذلک لأن صناعة الشعر فی عصرهما لم یقدّر لها أن تستعرض المعانی الجدیدة. أما خاقانی بالنسبة إلی المعری فقد أکثر من المعانی الغزلیة و أجادها.
مقاله پژوهشی
معناشناسی
یوسف متقیان نیا؛ عبدالوحید نویدی
چکیده
فقد حاول العدید من الباحثین وعلماء الاجتماع البحث عن الصراع الاجتماعی وظواهره ونتائجه فی المجتمع البشری. وکان أحد هؤلاء العلماء والباحثین هو لویس کوزر الذی قدم نظریة ممنهجة ومتقنة عن هذه الظاهرة. لقد تأثر کوزر بالفکر المارکسی وأکد علی أنّ الصراع الاجتماعی ینشأ عندما تتصادم الأهداف غیر المتوافقة، سواء کانت ملموسة أو غیر ملموسة. ...
بیشتر
فقد حاول العدید من الباحثین وعلماء الاجتماع البحث عن الصراع الاجتماعی وظواهره ونتائجه فی المجتمع البشری. وکان أحد هؤلاء العلماء والباحثین هو لویس کوزر الذی قدم نظریة ممنهجة ومتقنة عن هذه الظاهرة. لقد تأثر کوزر بالفکر المارکسی وأکد علی أنّ الصراع الاجتماعی ینشأ عندما تتصادم الأهداف غیر المتوافقة، سواء کانت ملموسة أو غیر ملموسة. وقد یکون هذا الصراع نتیجة التنافس على الموارد المحدودة أو السلطة أو الأعراف. وبما أن هناک علاقة متجذّرة ومتماسکة بین الأدب والمجتمع فیتأثر بسیاقه المجتمعی، ویمکن القول بأن کل نص أدبی هو تجربة اجتماعیة، وأداة تقویمیة للمجتمع تأخذ علی عاتقها تبیین الصراعات الاجتماعیة والحدّ منها، کما أنه مرآة صادقة تکشف عن مساوئ المجتمع ومهاویه وترسم اتجاهات الأشخاص والمجموعات المختلفة. وبما أنّ روایة «أدرکها النّسیان» هی روایة الطبقة المحرومة المضطهدة فتُصوّر صراعهم مع أصحاب السلطة، فیسعی الباحثان دراستها مستخدمَینِ المنهجَ الوصفی التحلیلی، معتمدینِ علی المحاور المقترحة فی نظریة کوزر، من أجل تحلیل ودراسة التمثلات الصراعیة ودورها فی تشکیل العلاقات الاجتماعیة والأیدیولوجیة والخطاب السائد فی الروایة. وأما الذی دفع الباحثین إلی اختیار هذا الموضوع، فهو أنّ دراسة الأدب سیما الروایة من منظور علم الاجتماع وتوظیف الآلیات السوسیولوجیة تقدم رؤیة جدیدة ودقیقة فی التحلیل والتأسیس. ومن أهم النتائج التی توصل إلیها البحث هی أنّ جمیع أنواع الصراعات کانت حاضرة فی النص وفق نظریة کوزر حیث لعبت السلطة دورًا حاسمًا فی الصراع الواقعی، وعندما أدرک بطلا الروایة أنهما بعیدانِ عن القرارات السیاسیة والمصیریة زادت المشاحنات والتوترات مع السلطة ووضعت الصراع غیر واقعیّ، وکانت الصراعات الخارجیة نتیجة للنظرة الدونیة والمحتقرة للآخر/المرأة، وأما الصراع الداخلی فیتمثَّل غالبًا فی الأهداف والمعتقدات المتضاربة داخل مجتمع الروایة حیث تری المصالح الشخصیة هی الهدف الأساس.
علمی - پژوهشی
مکاتب نقدی
امیر فرهنگ دوست؛ عبدالاحد غیبی؛ مهین حاجی زاده
چکیده
بیتردید، خود و دیگری در بستر مدرنیته، دستخوش ایدهپردازیهای متفاوتتری از دوران پیشامدرن قرار گرفته است. در چنین دورانی، از کارسازترین شیوهها برای درک صحیح این پیوند، دریافت صورتبندیهای جدید جامعهشناسان از آن میباشد. «چارلز هورتون کولی»، جامعهشناس امریکایی، از نظریهپردازانی است که این موضوع را با نگاه متمایزی ...
بیشتر
بیتردید، خود و دیگری در بستر مدرنیته، دستخوش ایدهپردازیهای متفاوتتری از دوران پیشامدرن قرار گرفته است. در چنین دورانی، از کارسازترین شیوهها برای درک صحیح این پیوند، دریافت صورتبندیهای جدید جامعهشناسان از آن میباشد. «چارلز هورتون کولی»، جامعهشناس امریکایی، از نظریهپردازانی است که این موضوع را با نگاه متمایزی نسبت به ایدهپردازان این حوزه نگریسته است. او با شیوۀ «دروننگری همدلانه»اش، خود را در پیوندی دائمی با جامعه تعریف میکند و جز در بافتار جامعه و آیینۀ اذهان دیگران، راهی برای کشف و فهم آن قائل نیست. کولی این پیوستار را در چهار شکل که مشتملاند بر «پیوند ارگانیک»، «پنداربودگیِ دیگری»، «خودآیینگی» و «خود-دیگری گروهی»، با مختصاتی ویژه دستهبندی کرده است. این رویکرد جدید به خود و دیگری، در پژوهش حاضر بهعنوان مبنایی نظری برای تحلیل رمان «أَقودُک إلی غیری» از عائشة أرناؤوط انتخاب شده تا به محوریترین مسئلهاش که از پیشانینوشت آن هویداست، نگاهی علمی بیندازد. نتایج حاصل از این جستار نشان میدهد که نویسندۀ سوری-آلبانیایی این رمان، بیتوجه به نگرۀ جامعهشناختی کولی و صورتهای ارائهشدۀ او در پیوند خود و دیگری نبوده است. او با طرحی که از وجود نامرئی «ساروس» -عنصر مهم قصهاش- ریخته، مواجهه با دیگریِ خیالی یا «پنداربودگیِ دیگری» را به شکل پرنمودی تجسم بخشیده است. همچنین از رهگذر ارتباط متمایز و عمیقی که مریم - قهرمان داستانش - با شخصیتهای متنوع داستان میسازد، جلوۀ پرواضحی از پیوند ارگانیک، خودآیینهسان و خود-دیگری گروهیِ کولی را تداعی کرده است؛ امری که جزئیات آن در لابهلای این پژوهش، با ذکر شواهدی از رمان به اشاره درآمده است.
علمی - پژوهشی
نقد ادبی
محمود آبدانان مهدیزاده؛ حسن دادخواه؛ نرجس هاشمى
چکیده
إنّ المرأة کیان کلّ أمّة وکلّ حضارة ولها قدسیّة مثل الرجل من حیث المکانة والصورة، وإنّها منبت البشریّة ومنشئة أجیالها وللمرأة دور مهم تؤدّیه فی المجتمع خصوصا إذا تعلّقت قضیّتها بالروایة فهی بمثابة أیقونة لا یمکن الاستغناء عنها لاسیّما فی الروایة العربیّة لأنّ الکاتب یعالج المرأة ظاهریّاً وباطنیّاً؛ یصفها من الخارج ویحلّل نوازع ...
بیشتر
إنّ المرأة کیان کلّ أمّة وکلّ حضارة ولها قدسیّة مثل الرجل من حیث المکانة والصورة، وإنّها منبت البشریّة ومنشئة أجیالها وللمرأة دور مهم تؤدّیه فی المجتمع خصوصا إذا تعلّقت قضیّتها بالروایة فهی بمثابة أیقونة لا یمکن الاستغناء عنها لاسیّما فی الروایة العربیّة لأنّ الکاتب یعالج المرأة ظاهریّاً وباطنیّاً؛ یصفها من الخارج ویحلّل نوازع شخصیتها من الداخل. للمرأة حضور بارز وحیویّ ومهم فی الروایة العربیّة وهی محور من المحاور التی استخدمها الکتّاب والکاتبات فی رسم صورتها للتعبیر عن مختلف أفکارهم وتصوّراتهم، کما أنها تمثل منطلقاً فکریّاً للبوح عن مختلف همومهم وأفکارهم ومعتقداتهم وواقعهم الاجتماعی والاقتصادی وکذلک القضایا الإنسانیّة المختلفة. لذا کانت قضیّة المرأة من أهمّ القضایا التی شغلت بال الکاتبة الروائیّة التونسیّة خولة حمدی وأنّ الکاتبة قد حاولت ألّا تتجاهلها أیّا کانت الظروف والأجواء المحیطة بأحداث الروایة. فقرّر البحث أن یسلّط الضوء على دراسة الجوانب المختلفة لحیاة المرأة العاملة وظروف عیشها فی روایات خولة حمدی التی تمّ اختیارها میداناً للبحث. الهدف من هذا البحث هو استجلاء رؤیة الکاتبة حمدی فیما یخصّ المرأة العاملة بحالاتها المتعدّدة فی روایاتها وعرض صورة واضحة عن مستوى براعة الکاتبة فی ذلک عبر وصف الشخصیات وتحلیل الأحداث المتخیّلة والتعریف عن الوضع الذی تمرّ به المرأة العربیّة العاملة فی المجتمع العربیّ وغیره وفق المنهج الوصفیّ-التحلیلیّ. وقد توصّلنا عبر هذه الدراسة إلى أنّ المرأة الأدیبة ألا وهی الکاتبة الروائیّة حمدی تمکّنت من تحقیق ذاتیّتها الإبداعیّة المؤثّرة فی الفکر والأدب التونسیّین. فجاءت المرأة العاملة فی روایاتها امرأة واثقة بذاتها وعارفة بحقها وبمکانتها کما تجلّت لنا معاناتها فی الجمع بین مهامها الأسریّة والمهنیّة وتبیَّن لنا اهتمامها الکبیر بنشاطها المهنی وتفانیها فی عملها وبهذا تمّ الکشف عن عوالم المرأة العاملة فی روایات خولة حمدی.